سرکاری علمی
آلن دیوید سوکال استاد رشتهی فیزیک نظری دانشگاه نیویورک که از متخصّصان حوزهی گرانش کوانتومی است، در پاییز سال 1994، مقالهای تحت عنوان « تجاوز از حدود: به سوی یک تأویل متحوّلکننده از فیزیک کوانتومی» برای چاپ به مجلّهی Social text ارسال کرد. این مجلّه از نشریّات معتبر حوزهی مطالعات فرهنگی و یکی از ارگانهای اصلی اندیشهی پست مدرن در قلمرو علوم اجتماعی و انسانی به شمار میآید. مقاله با دقّتی بینظیر به همراه نقل قولهای فراوانی از پست مدرنیستهایی مانند: دریدا، لاکان، فوکو، دولوز، بودریار، لاتور و دیگران تنظیم شده بود و در پنج بخش و یک نتیجهگیری به اینجا میرسد که فیزیکدانها باید رهیافتها و باورهای قدیمی خود را به کناری بگذارند و با استفاده از دیدگاههای پست مدرن راه را برای ایجاد تحوّلات گسترده در قلمرو فیزیک نظری هموار کنند.
مقالهی سوکال پس از آنکه دو سال به وسیلهی پنج تن از اعضای تحریریّه و هیأت مشاوران نشریّه بررسی شد، برای چاپ در شمارهای ویژه که به جوابگویی انتقادها از پست مدرنیسم و ناکافی بودن رهیافتهای آن برای استفاده در مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی میپرداخت، انتخاب شد.
دو هفته بعد از انتشار آن مقاله، آلن سوکال با چاپ مقالهای دیگر در نشریّهی Lingua franca افشا کرد که مطالب مقالهاش صرفاً مونتاژ یک سری مطالب بیربط از فیلسوفان نامدار پست مدرن و برخی فیزیکدانهای سرشناس قرن اخیر بوده که وی بعضی توضیحات در زمینهی فیزیک کوانتوم را نیز به آن افزوده است. سوکال اعتراف کرد که تمام تلاش او بر این بوده که جزئیّات مقاله، هیچ ربط منطقی با هم نداشته باشند و کلّ منسجم و هماهنگی را پدید نیاورند. او خواسته برای نشان دادن اینکه ادّعاهای پستمدرنیستها مشتی یاوهگویی بیشتر نیست، آنان را بیازماید که آیا متوجّه« مهمل» بودن یک مقاله- که البتّه آنان و مواضعشان را تأیید میکند- میشوند یا نه؟ و خوب، جواب متأسّفانه یا خوشبختانه، منفی بود!
اندیشهی پست مدرن با ترویج دیدگاههای نسبیگرایانهی نادرست در زمینهی « صدق»، « روش علمی» و « معرفت عینی» در قالب دفاع از تکثّرگرایی و پلورالیسم و حمایت از ارزشهای بومی، محلّی و فرهنگی به جایی جز نسبیگرایی محض و نیهیلیسم فکری و آنارشیسم اجتماعی و سیاسی منجر نخواهد شد. برای دریافت میزان هوشمندی سوکال، خواندن هیچ خلاصهای از آن مقاله کافی نیست و باید خودش به دقّت مطالعه شود. او صرف نظر از ارائهی توضیحات مفصّل در زمینهی تخصّصی خود که با مهارت آنرا نوشته است، نقل قولهایی هوشمندانه از استنلی آرونوویتز- که سردبیر ارشد Social text هم هست- میآورد تا هدفگیری دقیق خود را نشان دهد. او با نقل قولهای متعدّد با ذکر دقیق منابع مورد استفاده و پانوشتهای طولانی همراه با ارجاعهای فراوان و ارائهی کتابنامهی جامع ده صفحهای، جایی برای شک و ابهام در نیّت به شدّت خیرخواهانهی خود نگذاشته است. وی در یکی از نقل قولهایی که از هایزنبرگ میآورد در قلّاب از واژهی [sic] استفاده کرده که همان« کذا» ی مورد استفاده در فارسی است و جایی است که در میان نقل قولی، نویسنده میخواهد لغزش نویسندهی مرجع را نشان دهد و سوکال بدینوسیله دقّت بیهمتای خود را در یادآوری اشتباههای منبع مورد نظر به رخ دبیران آن نشریّهی کذایی میکشد!
یکی دو نکته اینجا گفتن دارد؛ یکی اینکه این گونه پرت و پلانویسیها متأسّفانه جوّ روشنفکری و نقد ادبی ایران را به شدّت آلوده کرده و مغلقنویسانی که در مقالههای خود استالینوار مخالفان را از دم تیغ میگذرانند، شعار چندصدایی و دموکراسی در متن میدهند که جدّاً جای شگفتی و تأسّف دارد. دوّم اینکه علم، به خودی خود جدّی و خشک است؛ چنین شیطنتهایی از آن جهت دلپذیر است که به دانش چهرهای انسانیتر میدهد. او پس از آن جریان، نظراتش را در کتابی به نام« شیّادان روشنفکر» به همراهی ژان بریکمون نوشت که در ایران دو بار ترجمه شده است؛ هم با نام« چرندیات پست مدرن» توسّط عرفان ثابتی و هم با نام « یاوههای مد روز» بهوسیلهی جلال حسینی.« سرکاری سوکال» هم کتابی خواندنی است که انگار هنوز ترجمه نشده است. منصور اوجی ِشاعر، در شعری بهار را به کودکی شیطان تشبیه کرده که در خانهها را میزند و فرار میکند، سوکال به نظرم یکی از این دست کودکان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.