در جامعهای زندگی میکنیم که خوب یا بد خطوط قرمز زیادی دارد. خوبش آن جاست که به هرحال بعضی از ممنوعیّتها با شرع و عقل بعضی- مثل من- سازگار است و بودنش به زندگی سالمتر ما کمک میکند. بدش آنجاست که پا در حیطهی فردی ما میگذارد یا به بهانهی جلوگیری از اشاعهی منکر، دست بر گلوی کسانی میگذارد که حرفی برای گفتن دارند و مواردی شبیه به این.
یکی از مهمترین دلیل اینگونه رفتار حاکمان، نگاه تکلیفمحور آنان به انسان است. همه محدود و مجبور به باید و نبایدهایی هستند و از آنجا که ممکن است در انجام وظیفهی خود قصور کنند، نیاز به کمکی بیدرخواست از آنان که خود را متولّی دین میدانند، دارند. افراد در انتخابات باید غربال شوند مبادا که مردم فریضهی شرکت در انتخابات را درست به جا نیاورند، جلو آزادی مطبوعات و انتشار کتاب و اکران فیلم گرفته شود، مبادا که حرف نادرستی گفته شود و اعتقاد مردم از دست برود، خانهی مردم تفتیش شود مبادا که از روی جهالت، دستگاه گیرندهی امواج ماهواره نصب کرده باشند و ...
در این گونه اوقات، برای هنرمندان و دانشورانی که آنچه میبینند با آنچه میخواهند یکی نیست، شناختن خط قرمزها یک طرف و نحوهی بازی با آنها یک طرف ماجراست. منظورم این است که حتّی ممنوعترین خطوط قرمز را میتوان با لحن و وقتشناسی مناسب به چالش کشید و حرف خود را زد و در امان هم ماند. سیروس تسلیمی در بحبوحهی فیلم سازیهای جسورانهی دوّم خردادی به این نکته اشاره میکرد که این گونه فیلمها هرکدام مأمور گذشتن از یکی از خطوط قرمزند و خدا را شکر ما از اینها در جامعهی خود زیاد داریم، پس نگران نباشید، بازار اینطور فیلمها حالا حالاها داغ خواهد بود.
یکی از شروط امر به معروف و نهی از منکر برای مقیّدان، شرط تأثیر است یعنی کلامت را جوری بگویی که- به اصطلاح- بگیرد نه اینکه دافعه ایجاد کند. این شرط به نظرم شرطی عقلی است و اگر کسی بیهوده سودای هیاهو نداشته باشد و بخواهد با بنان و بیان خود گامی در جهت اصلاح بردارد، بر خود واجب میسازد. همین معیار را در نظر آوریم تا ببینیم چه نقدها و مقالهها و نوشتهها که احتیاج به ویرایشی اساسی دارند؛ وجه اخلاقی مسأله را عرض میکنم.
کیارستمی یک بار گفت که محدودیّتها، خلّاقیّت را باور میکنند چون مجبوری به دنبال راههایی برای بیان حرف خود بروی که تا کنون امتحان نشده و مگر هنر چیزی جز این جستوجوی مدام است؟ مفاهیم اساسی زندگی بشر را اگر بشماریم مگر چند تا هستند؟ زندگی، مرگ، آزادی، عشق، اندوه، حسرت، زایش، باروری، دانایی و ... . ترکیبی از تمام اینها هر بار در جامهای نو- شعری یا روایتی یا طرحی یا جزآن- ما را با گوشههای پنهان خود آشنا میکند و گاه آشتی میدهد.
بسیاری به او ایراد گرفتند که این حرف او در جهت تأیید سانسور است ولی بدیهی است که او چنین نمیگفت؛ معنای کلام او مدح توانایی بیحد انسان و دعوت به پرهیز از ستیزهجویی بود. یعنی تو که میتوانی حرفت را بزنی، چرا بیهوده جنجال میکنی؟ خود او در نوشتاری کوتاه نوشت که اهل سیاست به ما کاری نداشته باشند، ما مثل کودکانی هستیم که زیر پلّههای یک مجتمع مسکونی، اسباببازی خود را ریخته و مشغول بازی هستند، آنها رفت و آمدشان را داشته باشند ولی بگذارند ما بازی خود را بکنیم. تمثیل هوشمندانهای به کار برده کیارستمی؛ دریافت نکاتش را به شما وامیگذارم.
کودکان همیشه یکی از دغدغههای کیارستمی بودهاند. مشق شب را که چند شب پیش دیدیم به بهترین وجهی این را ثابت میکند. بدون انتخاب چنین قالبی، در جوّ ملتهب آن سالها چگونه میشد کسی حرفش را بزند بی آنکه در تیررس خشم انقلابیانی که سودای تغییر جهان را داشتند، قرار گیرد؟ کودکان او همان کودکان یک دهه پیش بودند، یعنی اگر تغییری صورت پذیرفته در روبنای جامعه است و فرهنگ به دستور کسی عوض نمیشود. شمّ تیز فیلمساز، کودکانی را به ما نشان میدهد که به جای اینکه حقّ کودکی و شیطنتشان به رسمیّت شناخته شود، زیر بار تکالیف ریز و درشت، شادابی و بازیگوشی خود را با ترسی بیدلیل و یادگیری طوطیوار عوض میکنند. آنچه میبینیم، اینهاست: فرهنگ تنبیه، فرهنگ مشق و تکلیف و باید و نباید، فرهنگ ترس از مافوق و دستی که به علامت اجازهخواهی همیشه بلند است تا برود و« دینی»اش را که هنوز یاد نگرفته از بر کند.
دیروز یکی از دوستان از کانون نویسندگان گفت که بحثی مفصّل است و ایماهایی جداگانه میطلبد ولی پس از نوشتن دیدم که لااقل یک نکته را از قلم انداختهام و آن هم، همین رعایت شرط تأثیر بود. نوشتهی آنان گرچه اعتراضآمیز است ولی در ظاهر برای تشکّر از رازینی نوشته شده است. هم لحن از آن تندی پرخاشگرانه دور میماند و هم به جای اینکه در مقابل عمل حاکمان، بدیهی بودن آزادی بیان در روزگار ما یا مطالبی از این دست آورده شود، میگوید: بفرمایید، هستند از خودتان که چنین بگویند. این نامه بدون رعایت وقتشناسی و انتخاب دقیق مخاطب، این قدر بجا و هوشمندانه به نظر نمیرسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.