تارهای بیکوک و
کمان باد ولنگار
باران را
گو بیآهنگ ببار!
غبارآلوده، از جهان
تصویری باژگونه در آبگینهی بیقرار
باران را
گو بیمقصود ببار!
لبخند بیصدای صدهزار حباب
در فرار
باران را
گو به ریشخند ببار!
***
چون تارها کشیده و کمانکش باد آزمودهتر شود
و نجوای بیکوک به ملال انجامد،
باران را رها کن و
خاک را بگذار
تا با همهی گلویش
سبز بخواند
باران را اکنون
گو بازیگوشانه ببار!
احمد شاملو- ۲۶ دی55- رم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.