داستان ناتمام مشروطه -1


                              
ناتمامی داستان مشروطه را از دو وجه می‌توان دید:
1. مشروطه یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ ایران به شمار می‌آید. درباره‌ی آن اتّفاق، جدل‌های بسیار درگرفته است و همانطور که مشروطه در زمان خود هواخواهان و مخالفان سینه‌چاک داشت، الآن نیز به همان شدّت و حدّت موافق و مخالف دارد. بسیاری، آزادی‌خواهی و قانون‌طلبی مردم را در جریان مشروطه ستایش می‌کنند و عدّه‌ای به مجرّد اینکه واقعه‌ای را خلاف میل خود می‌بینند هشدار می‌دهند که مبادا غافل باشید و مشروطه« تکرار» شود! درباره‌ی نحوه‌ی تفسیر آن میان موافقان ِآن هم وحدت نظر نیست، چه رسد به مخالفانش. به هر روی، تحلیل تاریخ، بهترین راه برای گشودن راهی به سوی آینده است و گرنه همیشه در چرخه‌ی تکرار اشتباه‌ها اسیر خواهیم ماند؛ بازخوانی مشروطه و علل کامیابی‌ها و ناکامی‌هایش یکی از اصلی‌ترین کارهای روشنفکران این مرزوبوم است.


2. هم‌اکنون نیز دو گزینه پیش روی اصلاح‌طلبان است: یکی جمهوری خواهی – با حذف ولایت فقیه از قانون اساسی- و دوّم مشروطه‌خواهی- یا تقیید و محدود کردن ولایت فقیه- است. بر سر این دو گزینه هم اختلاف نظر جدّی وجود دارد و تا زمانی که توافق اکثریّت بر یکی از این دو الگو به عنوان برنامه‌ای برای آینده در کار نباشد، سخن گفتن از تغییر امور در ایران، عبث به نظر می‌رسد.


تلاش می‌کنم در روزهای آینده بین« آن مشروطه» و« این مشروطه» پلی بزنم و ببینم می‌توان جمع‌بندی قابل قبولی از آنچه تا کنون گفته‌اند و نوشته‌اند، فراهم کرد تا زمینه‌ی پیشنهادکردن مسیری برای آینده باشد یا نه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics