1. اخباری که از اردوی تمرینی ورزشکاران چینی برای المپیک به گوش میرسد، از دید من نه تنها اساس المپیک بلکه اصول ورزش قهرمانی را در جهان زیر سؤال میبرد. چینیها به مدّت دو سال ورزشکاران را در قرنطینه قرار دادهاند و حتّی اجازهی ملاقات با خانوادهایشان را به آنان ندادهاند تا فقط بر مسابقات تمرکز کنند و با تمریناتی طاقتفرسا بتوانند مقام اوّل را برای دولتمردان چینی که میخواهند ابرقدرتی خود را اعلان کنند، به ارمغان بیاورند( اینجا). برخی سازمانهای حقوق بشر به این عمل چینیها اعتراض کردهاند که نوشداروی پس از مرگ سهراب بوده است. وزنهبردار چینی پس از کسب مدال طلا گفت که به خاطر کسب مدال طلا خیلی خوشحال است و بیشتر از آن به دلیل اینکه میتواند خانوادهاش را پس از دو سال ببیند( اینجا). اینها ورزشکارند یا موش آزمایشگاهی؟
2. یکی از دوچرخهسواران ایرانی پس از ناکامی در مسابقات المپیک گفت که دلیل برتری رقبا، استفاده از داروهای نیروزایی است که هنوز فرمولشان لو نرفته است! این به نظرم صادقانهترین حرف یکی از کاروانیان ایران در این یکی دو هفته بوده است. برتری خیرهکنندهی دوندهی دو صد متر بر دیگران و ثبت رکوردی بالاتر از بن جانسون افسانهای تنها به خاطر شیوهی تمرینات است؟ علی کفّاشیان سخنان او را رد کرد ولی به نظرم خود بهتر بداند که چرا تنها با وجود ایوانف، وزنهبرداران ایران طلا پشت طلا میآوردند. متأسّفانه امروز باید اعتراف کرد که سرنوشت مسابقات به جای میادین، در آزمایشگاههایی رقم میخورد که دانشمندانی با دانش سیاه خود، دلار را با طلا معاوضه میکنند و انسانیّت خویش را به بهایی ناچیز در میبازند.
3. در زبان زیبای فارسی، دو سر رقابت و بازی را به برده و باخته تقسیم میکنند. برنده که رقابت را برده و بازنده و باختن از همان ریشهی« بازی» است. یعنی شخص مغلوب« بازی» کرده و باخته؛همین کافی است که لذّت بازی و رقابت را چشیده و سلامتی جسم و روح خود را تضمین کرده است. دیدن اشکهای حدّادی و سپهوند و سرافکندگی فرنگیکاران پس از بازگشت و امتناع از مصاحبه نشان میدهد که المپیک از اهداف خود خیلی دور افتاده است. روح المپیک، آماتوریسم، رقابت زیبا، مدح پهلوانی و جوانمردی بود. با ورود ورزشکاران حرفهای، این روح در اسارت ِسیاست، قدرت و سرمایه قرار گرفته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.