سلیقههای متفاوت مذهبی در زمینههای مختلف سابقهی درگیری و اختلاف نظر زیادی داشتهاند، از مقلّدان مجتهدان مختلف تا طریقتهای عرفانی و مکتبهای فکری و عقیدتی امّا وقتی یکی از گروهها به سیاست پیوند بخورد و صاحب قدرت شود، کار را بر دیگران تنگ میکند و تاریخ، حکایات تلخی از این اعمال چیرگی به خاطر دارد؛ از انگیزیسیون کلیسا تا واقعهی محنه در جهان اسلام. از مرحوم علّامه طباطبایی نقل است که به یکی از شاگردان خود گفت زمان پهلوی لااقل یک خوبی داشت و آن هم این بود که دست از آزار و اذیّت صوفیان و بسیاری از عرفا برداشتند در حالیکه پیش از آن و به دلیل رابطهی سلطنت با مذهب، این کار زیاد انجام میشد.
فتوای مرحوم آقای خویی دربارهی نحوهی استهلال و اعلام عید فطر با دیگر مراجع تفاوت داشت. دیگران معمولاً بنا بر اختلاف افق، عید را مختص همان منطقهای میدانند که هلال ماه در آن دیده شده است به علاوهی مناطق هم افق ولی آقای خویی دیدن هلال را درهرجا ثابت کنندهی عید برای همهی مردم و مسلمانانی میدانست که شب آنها با شب شهری که در آن ماه دیده شده یکی است. صرفنظر از نحوهی اجتهاد ایشان، این نظر فتوای بسیار خوبی برای برداشتن اختلافها بود. چندین سال پیش آقای خویی روزی را که به نظر رهبر ایران، آخر ماه رمضان بود، عید اعلام کرد. طبیعی بود که این اعلام توسّط دفاتر ایشان در ایران به مقلّدان ابلاغ شود. پس از این کار، جمعی از ابلهان بسیجینما که فکر میکردند این اعلام نوعی ابراز هماوردی در برابر رهبر ایران بود، به دفتر مرحوم مصباح موسوی- نمایندهی آقای خوئی در مشهد- حمله کردند و در اقدامی شرمآور محاسن ایشان را تراشیدند.
آیتالله سیّد محمّد حسین مصباح موسوی، فرزند آیتالله سیّد اسدالله مصباح بود که مؤسّس بیت مصباح در مشهد به شمار میرفت و از دیر باز نمایندهی مراجعی چون سیّدابوالحسن اصفهانی و میرزامحمّدتقی شیرازی و دیگران بود. این نمایندگی از طرف مراجع بعدها از زمان آقای بروجردی و بسیاری از مراجع وقت به ایشان و فرزندش منتقل شد. برقراری نظم و انضباط در حوزه و تأسیس شهریّهی عمومی در مشهد از خدمات مهم ایشان بود. فقط بعضی از مراکز تأسیس شده توسّط ایشان به نامش شناخته میشود مانند مدرسهی معروف و بیمارستان امام هادی و بسیاری از مراکز ساختهشده بدون آوردن نام ایشان مشغول خدمت رسانی به مردم هستند.
پس از اختلاف نظر دربارهی مکان دفن ایشان که از جلوگیری دفن ایشان در کنار آرامگاه هاشمینژاد شروع شد و با عدم حضور تولیت آستان قدس در نماز بر ایشان و اظهارات برخی مبتنی بر عدم شرکت ایشان در انقلاب و جنگ ادامه یافت، پیکر ایشان در حسینیّهی خانهی خود دفن شد. زمان در حال گذر است و آنچه باقی میماند،- جدا از آنچه افراد با خود میبرند- کارنامهی افراد است که دیگران را به قضاوت میطلبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.