یکی از باقیات صالحات دانشوران، شاگردان آنانند که با نشر اندیشهی آنان و پرورش شاگردان نسل بعد، ادامهی آنان به حساب میآیند. فکر نمیکردم پس از سالها باز هم شاهد کتاب یا جزوهای از علّامه طباطبایی باشم ولی گویا هنوز باید به انتظار حرفهای نشنیده از ایشان باشیم. یکی از شاگردان ایشان مرحوم سعادتپرور( پهلوانی تهرانی) شرح گفتوگوی خود را با ایشان دربارهی گلشن راز شبستری منتشر کرد که میتوان آنرا شرح شفاهی طباطبایی بر این مثنوی تأمّل برانگیز دانست گویا شرح مفصّلی نیز بر دیوان حافظ در راه خواهد بود و چه بسا تقریرات دروس یا جلسات دیگری نیز در کار باشد و ما بیخبر باشیم که نشر آن به عهدهی شاگردان یا کسانی است که دستنویسها را به امانت دارند. سنّت تقریرنویسی در حوزه اگر نبود، ما بسیاری از این کتابها را نداشتیم. ای کاش نصر و شایگان هم چنین تقریراتی را از ایشان در جلسات خصوصی تک نفره یا چندنفره با ایشان داشتند. دانستن نظر یک حکیم مسلمان دربارهی متون دینی و عرفانی شرق دور و هند میتوانست بهترین نمونهی بررسی تطبیقی ادیان در عصر حاضر باشد.
یکی از شاگردان مبرّز ایشان استاد محمّد شجاعی است که پس از انتشار نوشتههای عرفان نظری و عملی – که بعدها با نام « مقالات» منتشر شد- در مجلّهی سروش بیشتر نزد عموم شناخته شد. نحوهی برخورد ایشان با یک آیه یا حدیث و دریافتن معنای نهفته در آن، او را از دید من شبیهترین شاگرد طباطبایی به او میکند. دو جلد کتاب«معاد یا بازگشت به سوی خدا» یکی از بهترین آثارش است که در تقابل با کسانی که نظر حکیمان شیعی را دربارهی معاد و نحوهی حشر و چگونگی جسمانی بودن آن، رد میکنند نوشته شده است. این کتاب بدون ارجاع به منابع فلسفی نیست ولی عمدةً بر اساس آیات و روایات نوشته شده است و بسیار خواندنی است.
آنچه باعث نوشتن این ایما شد معرّفی چند کتابچهی ایشان است که به وسیلهی کانون اندیشهی جوان منتشر شده است. نباید به حجم اندک و ساده بودن این کتابها نگاه کرد؛ در پس سادگی ظاهری پختگی فکری و عملی کسی است که راه را شناخته و پیموده است. سادگیی از آن دست که در طباطبایی نیز میبینیم و بالاتر ازآن در کلام امامان مشاهده میشود و البتّه حدّ اعلای آن قرآن است. آنچه من دارم، شش جلد کتاب است به ترتیب با نامهای« خواب و نشانهای آن»، « عروج روح»، « قیام قیامت»، «بازگشت به هستی»، « مواقف حشر»، « تجسّم عمل و شفاعت». آنچه برای من جالب است- و آنرا یکی از وظایف عالمان دینی میدانم،- بیان آموزههای دینی به شکل حقایق هستیشناختی و عقلانی است که در این کتابها دیده میشود و چشماندازی بسیار گسترده از هستی را برای ما ترسیم میکند. من پیشتر از مشابهت هستیشناسی اسلامی با ادیان غیرابراهیمی شرقی به هنگام بحث از دارما و پیدار«گمشده» چیزهایی گفته بودم. با عبرت از استقبال مردم و جوانان از این نوع نگاه – چه به شکل عرفان ِموسوم به سرخپوستی و چه شکل بودایی یا برهمایی آن و حتّی نوع دینی آن به صورت کابالا- شاید نگاه به جهان فرامادّی بتواند با بیان جدید، راهی نو برای نشر معارف دینی و اسلامی باشد.
یکی از شاگردان مبرّز ایشان استاد محمّد شجاعی است که پس از انتشار نوشتههای عرفان نظری و عملی – که بعدها با نام « مقالات» منتشر شد- در مجلّهی سروش بیشتر نزد عموم شناخته شد. نحوهی برخورد ایشان با یک آیه یا حدیث و دریافتن معنای نهفته در آن، او را از دید من شبیهترین شاگرد طباطبایی به او میکند. دو جلد کتاب«معاد یا بازگشت به سوی خدا» یکی از بهترین آثارش است که در تقابل با کسانی که نظر حکیمان شیعی را دربارهی معاد و نحوهی حشر و چگونگی جسمانی بودن آن، رد میکنند نوشته شده است. این کتاب بدون ارجاع به منابع فلسفی نیست ولی عمدةً بر اساس آیات و روایات نوشته شده است و بسیار خواندنی است.
آنچه باعث نوشتن این ایما شد معرّفی چند کتابچهی ایشان است که به وسیلهی کانون اندیشهی جوان منتشر شده است. نباید به حجم اندک و ساده بودن این کتابها نگاه کرد؛ در پس سادگی ظاهری پختگی فکری و عملی کسی است که راه را شناخته و پیموده است. سادگیی از آن دست که در طباطبایی نیز میبینیم و بالاتر ازآن در کلام امامان مشاهده میشود و البتّه حدّ اعلای آن قرآن است. آنچه من دارم، شش جلد کتاب است به ترتیب با نامهای« خواب و نشانهای آن»، « عروج روح»، « قیام قیامت»، «بازگشت به هستی»، « مواقف حشر»، « تجسّم عمل و شفاعت». آنچه برای من جالب است- و آنرا یکی از وظایف عالمان دینی میدانم،- بیان آموزههای دینی به شکل حقایق هستیشناختی و عقلانی است که در این کتابها دیده میشود و چشماندازی بسیار گسترده از هستی را برای ما ترسیم میکند. من پیشتر از مشابهت هستیشناسی اسلامی با ادیان غیرابراهیمی شرقی به هنگام بحث از دارما و پیدار«گمشده» چیزهایی گفته بودم. با عبرت از استقبال مردم و جوانان از این نوع نگاه – چه به شکل عرفان ِموسوم به سرخپوستی و چه شکل بودایی یا برهمایی آن و حتّی نوع دینی آن به صورت کابالا- شاید نگاه به جهان فرامادّی بتواند با بیان جدید، راهی نو برای نشر معارف دینی و اسلامی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.