وقتی روزنامهها جرأت نوشتن و تحلیل کردن ندارند و فضای مجازی هم مشغول سرگرمیهای خود است، یکی از مهمترین چالشهای سه دههی اخیر در پس پرده در جریان است. نمایندگان ولایت فقیه در نهادها از بدوبیراه گفتن به او کوتاهی نمیکنند و البتّه در خفا به کمتر از هتّاکی و ناسزاگویی راضی نیستند؛ کسی که در جایگاهی است که به راحتی نمیتوان او را حذف یا ساکت کرد؛ کسی که همواره مرد دوّم جمهوری اسلامی بوده است و هر وقت احساس کرده که به حضورش نیاز هست ، با کلام و کنش خود به شدّت تأثیرگذار بوده است؛ شخصی که به قول مصباح یزدی« کسی است که نام آیتالله بر خود نهاده» یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی دوباره خبرساز شده است.
او مدّتهاست که آرام آرام با رجوع به خاطرات گذشته و بحث قانون اساسی و شورای رهبری، زمینه را آماده کرده بود و این اواخر گاهگاهی کلامی در مورد آن میگفت ولی در همایش بزرگداشت شیخ بهایی صریحتر از گذشته به میدان آمد. گرچه به ظاهر در مورد فقه و فقاهت و حوزه و شورای فقهی سخن گفت ولی بعید است که با توجّه به دیگر سخنان او در این دو سه سال به یاد چیز دیگری نیفتیم. او پس از نقل قولی مشهور از شیخ بهایی که علّامهای ذوفنون بود و گفته بود که:« من با هر کس که دارای علوم و فنون گوناگون بود مناظره کردم، بر او برتری یافتم ولی هرگاه با کسی که فقط در یک علم یا فن متخصّص بود مناظره کردم، شکست خوردم» بحث را به اینجا کشید که نمیتوان کشور را با یک نفر که جامع فنون باشد، اداره کرد و ادارهی کشور باید شورایی باشد.
بیماری رهبر کنونی امری مخفی نیست و من نیز از حال فعلی او خبر ندارم ولی هرچه هست، هاشمی را به این نتیجه رسانده است که از حالا برای رهبری ایران پس از او زمینهچینی کند. واقعاً فردی که بتوان به عنوان رهبر پس از وی روی او حساب کرد، وجود ندارد و هاشمی میداند که بین بسیاری از مدافعان ولایت و خصوصاً نظامیان جایگاهی ندارد پس لازم است که یکی دو نفر به همراه خود او چنین امری را به عهده بگیرند ولی طبعاً او مغز متفکّر و هدایتکننده باشد.
یکی از دو نفر که قرار است خلأ فقاهتی را پر کند بیشک هاشمی شاهرودی است. او که به عنوان یکی از گزینههای پس از آقای خامنهای سکْان قوّهی قضائیّه را به عهده گرفت و چفیهی بسیجیان را به گردن انداخت و به سفرهای استانی رفت، آنچه که فکر میشد نبود و با ضعف مدیریّت خود، نتوانست گروهی خاص که این قوّه را در دست دارند، بر کنار کند و گاه دیده شد که با کنار رفتن کسی، فردی به مراتب ضعیفتر از او روی کار آمد و افرادی که بسیار مورد انتقاد بودند، ارتقای درجه نیز یافتند. امّا در این ضعف نکتهای هست که آنرا بعد میگویم.
منتقدان رفسنجانی نمیتوانند به این سؤال جواب دهد که راهکار جایگزین آنان چیست و به گفتن اینکه خدا خودش انقلاب را حفظ خواهد کرد و مگر کسی فکر میکرد که رهبر فعلی به قدرت برسد یا اینکه چه کسی گفته خود ایشان کسی را در نظر نداشته باشند و ...اکتفا میکنند. آنان در مقابل نداشتن جواب، میکوشند که این حرفهای رفسنجانی را حمل بر قدرتطلبی او کنند و با تخریب او و مردهی سیاسی پنداشتن او در مقابلش جبههگیری کنند.
نکتهای که در مورد شاهرودی خواستم بگویم این است که وی امتحان خوبی را- از دید برخی- در قوّهی قضائیّه پس داد و آن هم رهبری آرام و با لبخند این قوّه- به خلاف یزدی- است که زیر نظر او همان کارهای زمان یزدی را- به شکلی حسابشدهتر و بیسروصداتر- بتوان انجام داد. همین الگو را شاید بتوان در رهبری نیز پیاده کرد، امثال جنّتی نه امکان گرفتن رأی دارند و نه محبویّتی بین مردم دارند ولی این سیّد خوشچهره میتواند همچنان ولایت فقیهی که میراث فکری آیتالله خمینی است را سرپا نگه دارد. طبعاً او در این هنگام به عنوان ویترین خواهد بود ولی هدایت اصلی کشور و نظارت بر انواع« انتصابات» به عهدهی شورای نگهبان و افرادی مانند دبیر این شورا خواهد بود. هاشمی این را- و بسیار مسائل که از آن بیخبریم- میداند و برای همین دست پیش را گرفته است.
منتقدان شورای رهبری میگویند که اصلاً شورا یعنی چه و مگر آن عشق به ولایت را میتوان نسبت به شورا داشت و چه کسی به خاطر شورا خود را زیر تانک میاندازد؟ آنان راست میگویند؛ شورایی کردن رهبری، فاتحهخواندن بر تئوری حاکم است که بر فردمحوری تأکید دارد. اینجاست که به یاد گفتار مشهور زندهیاد بازرگان میافتیم که گفت:« ولایت فقیه قبایی است که تنها بر تن آقای خمینی راست میآید». این قبا را برای فرد بعدی کوتاه و کوچک کردند که البتّه تا کنون اندازهاش نشده است ولی بسیار خندهدار است که سه نفر بخواهند آنرا به تن کنند؛ دو نفر دست در آستین برند و یکی سرش را از یقهاش در آورد. هاشمی با این کار پروندهی تاریخی قدرت فردی در ایران را خواهد بست و این برای مدافعان فردمداری از هر خبری تلختر است. باید منتظر اتّفاقات آینده ماند زیرا که این چالش، از دعوا بر سر انتخابات ریاست جمهوری آینده و آمدن یا نیامدن این کس و آن کس بسیار مهمتر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.