در شمارهی بهمن و اسفند خردنامهی همشهری مقالهای دیدم که دربارهی وبلاگهای فارسی بود و طبعاً کنجکاوی مرا برانگیخت. با خواندن این نوشته دیدم که تفاوت چندانی با یک نوشتهی سادهی وبلاگی از جوانی نوقلم ندارد و دارای انواع مغالطهها و شبهاستدلالهای رایج میان بسیاری از نویسندگان است.
نام مقاله« از هیچکجا تا خداحافظ» است که نه بیانگر محتوای آن است و نه با خواندن مقاله متوجّه میشوید که این عنوان دقیقاً یعنی چه. واژهی «ایرانی» در این متن به گونهای به کار میرود که انگار دارای بار معنایی خاصّی به جز ایرانی بودن یا به فارسی نوشتن است. ابتدای مقاله نویسنده میگوید که «ایرانیان مانند دیگر ملل صرفاً مصرفکننده، طبق معمول نشان دادهاند که در استفادهی مقلّدانه از آخرین دستاوردهای تکنولوژیک، نه تنها از سروکول هم که از سروکول تاریخ هم بالا میروند». گذشته از تآکید« صرفاً» مصرفکننده که احتمالاً بیشتر در مورد ایران چند دهه پیش صادق است تا الآن، طبق کدام « معمول» این کار را میکنند؟ بین نداشتن فنّاوری در ارائهی یک محصول فرهنگی و ناتوانی در تولید محتوای آن چه رابطهای هست؟ سینمای ایران طبعاً با استفاده از دوربین و سلولوئید و دیگر محصولات وارداتی تولید میشود، چرا با وجود آن، ایران سینمایی آبرومند و مستقل دارد؟ کتاب و نشریّات نیز جز به مدد تکنولوژی، ارائه نمیشوند، آیا کتاب و مجلّات ایران نیز به همین دلیل « مقلّدانه» هستند؟
این استفادهی نادرست از واژهی ایرانی که ریشه در عدم اعتماد به نفس ما و میل به تمسخر خویش دارد و در واژههایی عوامانه مانند «ایرانیبازی» یا اصطلاحهایی جدّیتر چون« فیلمفارسی» هم هست، در دیگر جاهای متن نیز دیده میشود. مقداری جلوتر، امکان تغییر و ویرایش یا حذف متن را ایشان بیارتباط با « چندرو» بودن ما ندیده است و پیشنهاد داده که با« روانشناسی» وبلاگهای ایرانی بتوان گامهای بلندی در جهت شناخت رفتاری جمعیّت زیادی از افراد جامعه برداشت. دوروبودن نه، چندرو بودن« ما» مفروض و بدیهی گرفته میشود و یک امکان ویرایشی مفید- که اتّفاقاً امروز در تولید و ویرایش نشریّات، کتب و دیگر رسانهها هم نقش دارد- به آن ربط پیدا میکند تا مثلاً نتیجهای گرفته شود.
تعمیم آنچه که نگارنده در چند وبلاگ دیده به همه یا بیشتر وبلاگهای ایرانی( مانند به کار گیری زبان عامیانه و نوع کامنتها)، عدم انسجام محتوایی، تعاریف نادرست اصطلاحها و حکمهای دلبخواهی از دیگر اشکالهای این نوشتهی کوتاه است. او وبلاگنویسی را برای رسیدن به فردیّت میداند ولی در انتظار کامنت بودن را نشانهی آنکه نویسنده نمیتواند در حوزهی خصوصی باقی بماند، میبیند. حوزهی خصوصی مرادف با فردیّت نیست و فردیّت هم به معنای « تنها بودن» نیست تا اگر کسی خواست نظرش را در معرض قضاوت دیگران قرار دهد، از فردگرایی فاصله بگیرد؛ اگر اینطور بود نویسندگانی که امکان نظردهی برای کسی نگذاشتهاند لابد خیلی به فردیّت رسیدهاند. آشنایی اوّلیّه با به کارگیری رایجترین اصطلاحات، شرط اوّل نوشتن چنین متنهایی است. او در ادامه میافزاید که« تجربه نشان داده که ما نمیتوانیم به هیچ کدام از لوازم فردانیّت متعهّد باشیم» یا« برای وبلاگنویس هم تعداد کامنت مهم است نه محتوای آن». کدام تجربه، چنین نشان داده است یا برای کدام دسته از وبلاگنویسان تعداد کامنت مهمتر از محتوای آن است؟
چند ماه پیش همین خردنامه مطلبی از من منتشر کرد که خودم آنرا ندیدم، این شماره را خریدم تا ببینم چطور چیزی است که دیدم انگار گروه جدیدی آنرا میگردانند و نام نویسندهی این مقاله به عنوان دبیر تحریریّه نیز ذکر شده است. او به جز این مقاله یک ترجمه نیز دارد و میزگردی را هم دربارهی ترجمهی آثار فلسفی غرب در ایران اداره کرده است. میخواستم- نه بر سبیل تعریض و کنایه- به نگارنده توصیه کنم وبلاگی بزند تا ابتدا دوسالی را به قول جامی به سربازی بگذراند( بنویسد، خط بزند، تبادل فکر کند، بازنویسد، قهر و آشتی کند) بعد با بازخوانی یک دوره منطق، کتاب مفید ضیاء موحّد دربارهی مقالهنویسی و رعایت نکات نوشتاری، آرام آرام پا به عرصهی نشریّات بگذارد؛ امّا دیدم که ده ماهی است وبلاگ دارد. مطالعهی نوشتهها و پیوندهای وبلاگش پرده از تمایلات فکری وی و یکی دو موضوع دیگر برمیدارد که بماند. دست روی هرکس میگذاری میبینی پناهگاه فکریش یکی از متفکّران غربی است؛ تفکّر را زیستن زیر سایهی او و کاریکاتورهای وطنیش میبیند و نوشتن را وررفتن با اصطلاحات خاص یک گروه و نحله که هربار با انتخاب موضوعی جدید، انشایی با آن نوشته شود. به نظرم میرسد آنچه باعث این بیپناهی و جستوجوی نقطهی اتّکا شده، الزاماً نبود عنصری «عقلانی» نیست و عجب آنکه آنچه در این وابستگیها از بین میرود همان فردانیّتی است که همه از آن دم میزنند، به گونهای که یک نوشته از یکی از افراد یک گروه را به راحتی میتوانید به دیگری نسبت بدهید و اشکالی هم پیش نیاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.