کاریزما یا فرّهمندی، هدیهای ماورایی و نیرویی بیپایان برای تأییدبخشی ِمطلق به اعمال و گفتههای کسی است که منزلتی آسمانی یافته و به جایی رسیده که دست دیگر آدمیان خاکی، عادی و معمولی به او نمیرسد. چنین کسی گاه- بیسختگیری زیاد در داوری- فردی مثبت است یعنی تاریخ به نیکی از او یاد میکند مانند پیامبران و رهبران مصلح سیاسی و گاه کسی است که تاریخ جز بدی و سیاهی و تباهی از او ندیده است ولی عجیب است که معاصران وی تمام بدیهایش را نیکی میبینند و نادرستیهایش را درستی و از قربانی کردن فردیّت خود- که همانا درک و قضاوت مستقل خود است- در پای او لذّت میبرند. فقط بسیجیان ایرانی نبودند که به عشق امام روی مین میرفتند بلکه سربازان مصری هم در جنگ با اسرائیل به عشق جمال عبدالناصر خود را روی سیمخاردارهای برقدار اسرائیلی میانداختند تا دیگران از روی آنها رد شوند. این اعمال را من و شما شگفتیآور میپنداریم زیرا چنین احساسی مانند عشق یا بلوغ جز با تجربه کردن آن به دست نمیآید. برای همین است که ناظران و تحلیلگران، رهبران کاریزماتیک را فقط توصیف میکنند؛ البتّه حکایت کسانی که خود یکبار طعم چنین شیفتگی را چشیده باشند و حالا پس از شفایابی بتوانند از آن بنویسند، چیز دیگری است. نوشتههای گروه دوّم در صورت تمایل به فاشنویسی بسیار خواندنی است. برای همین است که من تصویر بالا را که راز و نیاز گروهی از جوانان با زیلوهای حسینیّهی جماران است، میتوانم درک کنم، یعنی به آنان حق بدهم که چنین احساسی داشته باشند. حتّی اطاعت کورکورانهی پیراهن قهوهایهای نازی از پیشوا را کمابیش میفهمم و این درک و فهم هیچ ربطی به تأیید این احساس یا داوری دربارهی شخص فرّهمند ندارد.
امّا... احساس این طلبه را که دیوانهوار بر دست محبوبش افتاده و مشغول بوسیدن آن است در نمییابم. احمدینژاد هیچ کدام از مشخّصههای خوبان یا بدان ِدارای کاریزما را ندارد، پس چرا کسی- با هر میزان دانش و شعور- او را معجزهی هزارهی سوّم میخواند؟ اکسیر احمدینژاد هنوز آنقدر مؤثّر است که در نظرسنجی برخی استانها از موسوی جلوتر باشد و عجب این که تأییدکنندگان او فقط از عامّهی مردم نیستند.
این جمله از اوّلین ماههای ریاست وی زیاد شنیده شد که « رفتارهای احمدینژاد هنوز انتخاباتی است» شاید این موضوع بتواند کلید درک روش او باشد. در دوران تبلیغات، نامزدها آسوده و بیدغدغه از مرحلهی عمل، فقط ادّعا و شعار- درست یا نادرست- ردیف میکنند و چنین و چنان میکنم، میگویند. احمدینژاد همیشه توانسته وضعی ایدهآل را برای عامهی مردم چنان تصویر کند که انگار در دو قدمی آن است و با همّتی کوتاه میتوان به آن رسید، فقط گاهی دشمنان خارجی و گاه مافیای داخلی مانع توانستنها شدهاند. اقدامهای پیاپی و من درآوردی، مجال تفکّر را از جناح مقابل وی گرفت و عملاً اصلاحطلبان و عقلای محافظهکار را منفعل کرد تا این خوبی و خیر ِنزدیک، همچنان خواستنی و جذّاب به نظر برسد. من شبیهترین چیز به امید بستن به وی را قمار کردن میبینم که علیرغم باختهای پیاپی هنوز وسوسهکننده است و اعتیادآور. تورّم و گرانی جایی برای دفاع از عملکرد اقتصادی او بین مردم نگذاشته ولی « شصت سفر استانی» و کار دیگران (دستاوردهای پزشکی، صنعتی، انرژی هستهای و هوافضا) را به نام خود ثبت کردن، گویا باعث شده که احمدینژاد سال 88 چیزی از احمدینژاد سال 84 کم نداشته باشد و چه بسا بیشتر هم باشد و این همان چیزی است که همه عکس آنرا پیشبینی میکردند.
توجّه داشته باشیم که سیّد روحالله موسوی خمینی یک مرجع مذهبی بود که به تکلیف و وظیفه میاندیشید نه نتیجه، پس او در هر حال به احدیالحسنیین میرسید و جایی برای محک تجربه در میان نبود. هرگاه هم شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» با آتشبس زیر سؤال میرفت، سرکشیدن جام زهر آنرا حل میکرد ولی احمدینژاد یک مأمور اجرایی است که نمیتواند بگوید چنین میکنم و نتواند و باز هم محبوب بماند. او نه طرح و نقشهای دارد، نه تئوریسین است و نه موفّقیّتی در گذشته داشته است( برای مثال در دوران شهرداری او میلیاردها تومان گم شده و این را قالیباف میگوید نه یک اصلاحطلب). او هر شعاری داده، خلاف آن عمل کرده، هرگاه لازم بوده نوچگان وی در مقابل مراجع نیز ایستادند( مانند جریان رفتن زنان به ورزشگاهها) و هویداست که از جانفدایان رهبری نیز نیست و به طور کلّی عمل و کردارش- نه گفتار و ادّعایش- نشانی از اعتقاد عمیق به مذهب ندارد، پس چرا واقعاً میتواند به عنوان معجزهی هزارهی سوّم مطرح شود؟ چطور کسی که مرد عمل است، میتواند چندین بار ناکام بماند و باز هم اطمینانها را جلب کند؟ به نظرم به جای جواب دادن عجولانه به این پرسش، فعلاً باید به یک علامت سؤال بزرگ بسنده کنیم. به نظر من پدیدهای به نام محمود احمدینژاد هنوز درست فهم و تعریف نشده است و این اصلاً خوب نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.