۱. یک پرسش اگر پاسخ واضح و روشنی دریافت کند، مدام تکرار نمیشود و گرنه تکرار پرسش نشانهی ناکامل بودن جواب خواهد بود. هر سال و در سوّم خرداد پرسیدن از امکان پایان بخشیدن به جنگ گریبان دولتیان آن زمان را میگیرد و معمولاً با پاسخهایی آشنا و ناکافی مواجه میشود.
۲. علی اکبر ولایتی در برنامهی «دو قدم مانده به صبح» با سؤال محمّد صالح علا در مورد امکان پایان دادن به جنگ پس از خرّمشهر روبه رو شد و گفت که:« یکی دو گروه برای مذاکره آمدند ولی چون مبلغ پیشنهادی آنان برای غرامت کم بود، ما نپذیرفتیم و مبلغ بالاتری گفتیم و آنها هم رفتند و کار را ادامه ندادند؛ همین نشان میدهد که ارادهی پایان جنگ از طرف ما بوده ولی امکان اجرا نیافته است.» به فرض اینکه این حرف تمام حقیقت باشد، چند نکته را در مورد آن میتوان گفت:
الف. سالهای سال از «جنگ جنگ تا پیروزی» شنیده بودیم و حرفهای این چند ساله که « ما از اوّل هم میخواستیم که جنگ را پایان دهیم ولی امکانش نبود»، خلاف آن حرفهاست و کسانی که در یک مورد خلافگویی کنند بسیار محتمل است موارد دیگر را هم مرتکب شوند.
ب. پایان جنگ در درجهی اوّل به معنای بازگشتن دو کشور بر سر مرزها و پایان یافتن خون و خونریزی است نه دریافت غرامت. با توجیه ولایتی، همهی جوانانی که از آن زمان به بعد در طول شش سال کشته شدند، قربانی آن اختلاف مبلغ- هر قدر میخواهد باشد- شدند.
ج. ادامه یافتن جنگ علاوه بر ادامه یافتن خونریزی و نابودی کشور، مبلغ خسارت- یعنی چیزی که اینقدر برای آقایان مهم بود- را هم مدام زیادتر میکرد و جبران آنرا مشکلتر. خسارتی که توسّط سازمانهای بینالمللی محاسبه میشود، درصدی از خسارت واقعی است و گرنه واقعاً چگونه میتوان بر هشت سال تخریب و نابودی و از همه مهمتر خون هزاران هزار جوان و خانوادهی نابودشده قیمت گذاشت.
د. الآن و پس از بیست سال، چه مبلغی و توسّط چه کسی تعیین شده و کی قرار است دریافت شود؟
الف. سالهای سال از «جنگ جنگ تا پیروزی» شنیده بودیم و حرفهای این چند ساله که « ما از اوّل هم میخواستیم که جنگ را پایان دهیم ولی امکانش نبود»، خلاف آن حرفهاست و کسانی که در یک مورد خلافگویی کنند بسیار محتمل است موارد دیگر را هم مرتکب شوند.
ب. پایان جنگ در درجهی اوّل به معنای بازگشتن دو کشور بر سر مرزها و پایان یافتن خون و خونریزی است نه دریافت غرامت. با توجیه ولایتی، همهی جوانانی که از آن زمان به بعد در طول شش سال کشته شدند، قربانی آن اختلاف مبلغ- هر قدر میخواهد باشد- شدند.
ج. ادامه یافتن جنگ علاوه بر ادامه یافتن خونریزی و نابودی کشور، مبلغ خسارت- یعنی چیزی که اینقدر برای آقایان مهم بود- را هم مدام زیادتر میکرد و جبران آنرا مشکلتر. خسارتی که توسّط سازمانهای بینالمللی محاسبه میشود، درصدی از خسارت واقعی است و گرنه واقعاً چگونه میتوان بر هشت سال تخریب و نابودی و از همه مهمتر خون هزاران هزار جوان و خانوادهی نابودشده قیمت گذاشت.
د. الآن و پس از بیست سال، چه مبلغی و توسّط چه کسی تعیین شده و کی قرار است دریافت شود؟
۳. این مطلب را من پارسال به همین مناسبت نوشتم.
۴. خواندن دو مطلب را به کسانی که نخواندهاند توصیه میکنم. اوّل « بنیصدر و جنگ» است که از صفحهی ۵۲ به بعد به پیشنهادهای اتمام جنگ اختصاص دارد. مطلب دیگر « جنگ هشت ساله» است. به نکات مربوط به «آخرین» سخنرانی سیّداحمد خمینی در صفحهی پنجم نوشتهی اخیر دقّت کنید. طبعاً اگر آنجا که به گفتههای بنیصدر استناد میشود شائبهی جانبداری از وی وجود داشته باشد، آن قسمتهایی که به منابع مکتوب ارجاع میدهد جای بحث نمیگذارد. خواندن این گفتهها و نوشتهها نشان میدهد که ولایتی چقدر در ادّعای خود صادق بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.