همانطور که فکر میکردم احمدینژاد برندهی اوّلین بخش تبلیغات تلویزیونی شد. او با آن چنان اعتماد به نفسی حرف زد که یک آدم خالی الذّهن یقین میکرد که الآن ایران در اوج موفّقیّت و درآستانهی بدل شدن به یک ابرقدرت است. تمام دستاوردهای دولتهای دیگر یک طرف و این چهار سال یک طرف، تمام ملّتها به ایران چشم دوختهاند و از ما الگو برداری میکنند حتّی به هنگام پرتاب ماهوارهی امید در کشورهای زیادی شیرینی پخش کردهاند. در حالیکه اقتصاد جهان غرب رو به افول است ولی در ایران ما شاهد ثبات نسبی و پیشرفت کشوریم. ما دیگر نه تنها- آنچنان که جواد لاریجانی باب کرد- امّ القرای جهان اسلام بلکه کعبهی آمال تمام ملّتهای مظلوم و تودههای مردم همهی کشورها نیز هستیم. تنها جایی که وی عدد و رقم گفت زیاد شدن آمار تولید چند محصول بود که واضح است حاصل کارهای عمرانی دوران هاشمی و خاتمی است ولی از درصد زیاد تورّم، افت سرمایهگذاری خارجی و ارقام معیار دیگر برای سنجش اقتصاد یک کشور هیچ نگفت و به گفتن پایین آمدن آمار بیکاران و رونق اقتصادی به طور کلّی اکتفا کرد.
علاوه بر اینکه احمدینژاد در دادن همین آمارهای اشتباه نیز سابقهی بدی دارد، نحوهی تفسیر یک واقعه نیز گونهای از تحریف اخبار است؛ مثلاً وقتی افتخار میکند که دیگران میگویند باید در ادارهی منطقه از ایران کمک خواست، باید بداند که این حرف لزوماً معنای مثبتی ندارد. ممکن است به این معنا باشد که ایران در کشورهای دیگر دخالت نابجا میکند و تنها راه برای تدبیر امور این است که با ایران کنار آمد و گرنه ایران که از کار خود دست نمیکشد و فشار بر ایران نیز فایدهای ندارد؛ پس بهترین راه، کنار آمدن با ایران است. آمریکا در افغانستان در مورد طالبان نیز به همین نتیجه رسیده است.
رضایی نفر دوّم است که حرفهایش را نسبتاً منظّم، منسجم و سریع گفت و کرؤبی نفر سوّم که در حرفهایش بیشترین نیش و کنایه به دولت نهم بود ولی موسوی بسیار شلخته حرف زد و به خاطرهگویی پرداخت. گویا به وی سپرده بودند فقط از اقتصاد بگوید ولی او نتوانست حرفهایش را جمعبندی کند و تنها کسی که دو سه دقیقه اضافه حرف زد او بود. او که نتوانست حرفهایش را سر وقت تمام کند معلوم بود که با اخطار مواجه شده و کف دستش را سه چهار بار بالا آورد یعنی «الآن تمام میکنم» که بسیار نامناسب مینمود.
همانطور که دو روز پیش نوشتم از روحیّهی احمدینژاد- به عنوان یک آدم سالم نه رواننژند- سر در نمیآورم؛ حتّی ماکیاولیستهای حرفهای دوران ما وقتی دروغ میگویند میدانند که دارند دروغ میگویند و بعد در خاطراتشان به آن اشاره میکنند یا در خفا چیز دیگری میگویند؛ چطور او میتواند اقتصادی دچار فروپاشی را در اوج معرّفی کند و در چهرهاش جز یقین به آنچه میگوید چیزی نباشد؟
پ. ن۱. از سعید الصحّافی که عراق ِدر آستانهی اشغال را در حال پیروزی معرّفی میکرد، پوزش میخواهم؛ حتّی او نیز میدانست که دروغ میگوید ولی محمود نمیداند. باید عنوانی انتخاب میکردم ولی کسی که مشابه او باشد نیافتم البتّه از این پس اگر چنین کسی را یافتیم به راحتی او را با الگوی تمام عیارش یعنی محمود احمدینژاد میسنجیم.
پ. ن۲. رنگ محل سخنرانی چهار نامزد به شکلی زننده و گلدرشت، قرمز(رنگ انتخاباتی احمدینژاد در تلویزیون) است.
پ. ن۳. مجری برنامهی «ایران ۸۸» پس از گفتن اینکه« با توجّه به اینکه بعضی توانستهاند از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و گرنه آقا نمیگفت که به کسی که بیگانگان را خوشحال میکند رأی ندهید»، از مهمانان میخواهد حتّیالامکان برای راهنمایی مردم در مورد احساس خطر آقا چیزی بگویند. این همه گرادادن صداوسیما به مردم در تاریخ چند دورهی گذشته بیسابقه است.
پ. ن۲. رنگ محل سخنرانی چهار نامزد به شکلی زننده و گلدرشت، قرمز(رنگ انتخاباتی احمدینژاد در تلویزیون) است.
پ. ن۳. مجری برنامهی «ایران ۸۸» پس از گفتن اینکه« با توجّه به اینکه بعضی توانستهاند از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و گرنه آقا نمیگفت که به کسی که بیگانگان را خوشحال میکند رأی ندهید»، از مهمانان میخواهد حتّیالامکان برای راهنمایی مردم در مورد احساس خطر آقا چیزی بگویند. این همه گرادادن صداوسیما به مردم در تاریخ چند دورهی گذشته بیسابقه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.