کودتای ۸۸ - ۳
اتّفاق خاصّی نیفتاده است؛ آنچه به صورت نظری بیست سال پیش بیان شده بود آشکارا به فعلیّت رسید:
۱. اکبر گنجی در سلسله نوشتههای افشاگرانهاش از اوّلین دیدار سیّدعلی خامنهای پس از تصدّی جایگاه رهبری با دولت آن زمان نوشت و روایت عطاءالله مهاجرانی از آن را نقل کرد. خامنهای از برکت اسلام و حاکم شدن آن بر این سرزمین گفت و اضافه کرد که معمولاً قدرت همیشه در دست اقلیّتی بوده است و مردم نیز تابع آنان بودهاند؛ این اقلّیّت کوشیده است به وسیلهی اعمال اقتدار، سلطهی خود را پایدار نگه دارد و توانایی این عدّه در انجام این عمل به علاوهی کوشش برای مشروعیّت بخشیدن به حکومت خود، ضامن بقای حاکمیّت بوده است. او به این فراز از دعای ندبه اشاره کرده است که معصوم خطاب به پروردگار میگوید« و نصرتهم بالرّعب و ...» یعنی خدایا تو مؤمنان را با ایجاد رعب در دل دشمنانشان یاری کردی. او نتیجه گرفت که ایجاد رعب در دل مخالفان به فرمودهی معصوم از راههای مشروع ادامهدادن به حکومت است و ما نیز باید همین کار را انجام دهیم.
مهاجرانی در همان جلسه به وی اعتراض میکند که این رعبافکنی در مواجههی مؤمنان با کافران در جنگها بوده است نه شهروندان دگراندیش سرزمین ما و از سوی دیگر با این توجیه، تکلیف قانون اساسی و حکومت اکثریّت و فرمودهی امام که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر» یا« میزان رأی ملّت است» چه میشود که به گمانم پاسخ درخوری نشنید. مهاجرانی در صورتی که صلاح بداند و خودش روایت بیواسطهاش را از آن جلسه بیان کند، بد نیست.
مهاجرانی در همان جلسه به وی اعتراض میکند که این رعبافکنی در مواجههی مؤمنان با کافران در جنگها بوده است نه شهروندان دگراندیش سرزمین ما و از سوی دیگر با این توجیه، تکلیف قانون اساسی و حکومت اکثریّت و فرمودهی امام که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر» یا« میزان رأی ملّت است» چه میشود که به گمانم پاسخ درخوری نشنید. مهاجرانی در صورتی که صلاح بداند و خودش روایت بیواسطهاش را از آن جلسه بیان کند، بد نیست.
۲. طبق تمام اطّلاعات به دست آمده از جمله روایت مخملباف و چه روایت ابوالفضل فاتح سیّدعلی خامنهای (نه جنّتی یا محصولی یا مصباح) صحنهگردان اصلی انتخابات ۸۸ بوده است. چیزی که لازم است بدانیم این است که وی این کار را کاملاً بر اساس برداشت خود از اسلام کرده و تئوری آن هم همان است که در آن جلسه بیان کرد و برای آن، اگر لازم باشد اقتدار بیشتری هم نشان داده خواهد شد.
۳. « قدرت» مهمترین حربهی حاکمان فعلی ایران برای بقاست نه مشروعیّت مردمی یا هرچیز دیگر؛ منتها تلاش کردهاند این توسّل به قدرت را با لعابی از شرع بپوشانند:
الف. سیّدعلی خامنهای در جواب محسن رضایی که به طیف الله کرم و خودسریهای اوّلین هستههای انصار حزبالله اعتراض داشت گفت: « شمشیر» مرا کند نکن.
ب. خامنهای پس از به قدرت رسیدن در جمع اعضای مجلس خبرگان - که از تلویزیون پخش شد- گفت که من بنا نداشتم این منصب را بگیرم ولی حالا که گرفتهام با تمام توانم میگیرم« خذها بقوّه» (اعراف- ۱۴۵)
ج. آنچه دربارهی تقلّب مشروع نوشتم را فراموش نکنید. مصباح از «غلبه»ی قلیل بر کثیر میگفت.
د. مهدی خزعلی از یکی از مسؤولان عالی نظام میپرسد که اگر مردم ما را نخواستند چه کار باید بکنند؟ و او جواب میدهد:« انقلاب» ؛ یعنی همان کاری که ما با رژیم شاه کردیم.
الف. سیّدعلی خامنهای در جواب محسن رضایی که به طیف الله کرم و خودسریهای اوّلین هستههای انصار حزبالله اعتراض داشت گفت: « شمشیر» مرا کند نکن.
ب. خامنهای پس از به قدرت رسیدن در جمع اعضای مجلس خبرگان - که از تلویزیون پخش شد- گفت که من بنا نداشتم این منصب را بگیرم ولی حالا که گرفتهام با تمام توانم میگیرم« خذها بقوّه» (اعراف- ۱۴۵)
ج. آنچه دربارهی تقلّب مشروع نوشتم را فراموش نکنید. مصباح از «غلبه»ی قلیل بر کثیر میگفت.
د. مهدی خزعلی از یکی از مسؤولان عالی نظام میپرسد که اگر مردم ما را نخواستند چه کار باید بکنند؟ و او جواب میدهد:« انقلاب» ؛ یعنی همان کاری که ما با رژیم شاه کردیم.
۴.« رعب»، « قوّة»، « شمشمیر» و«غلبه» اصطلاحاتی هستند که از یک مصدر معنایی مشتق میشوند و آن هم «قدرت» است؛ قدرتی که چون مشروع است باکی از قضاوت دیگران یا دادگاه عدل الهی ندارد و در اعمال آن- هرقدر هم خشن باشد- بیپرواست بلکه آنرا عبادت نیز تلقّی میکند. آنچه در آن جلسه گفته شد، حالا رنگ واقعیّت آشکار یافته است چون بنا بر تلقّی آقایان از ولایت مطلقه، ولی اجازهی هر عزل و نصبی دارد و برای اعمال این اختیار خود نیز- آنچنان که در آن جلسه گفته شد- از اقتدارش استفاده میکند همانطور که در حمله به ستاد موسوی و برخورد با تظاهرکنندگان و یورش به دانشجویان تهرانی و اصفهانی دیدیم. این داستان ادامه خواهد یافت: کسانی قدرت را قبضه کردهاند و بنا دارند آنرا به هر قیمتی حفظ کنند. این برداشت من نیست، تصریح خودشان است. به گفتهی خزعلی به فرض که صددرصد ثابت شود که اکثریّت مردم این سرزمین چیزی را نمیخواهند( رئیس جمهور، رهبر یا قانون اساسی) ابداً این خواستهی آنان محلّی از اعراب ندارد مگر اینکه انقلاب کنند و با زور قدرت را از دست آنان در آورند. من به هیچ وجه این روش را توصیه نمیکنم ولی باید بدانیم که از این پس مقابله با این طرز فکر از راه انتخابات یا صندوق رأی ناممکن خواهد بود.
پ. ن: لطفاً برای ارسال درخواست به سازمان ملل درباره انتخابات ایران، به این آدرس بروید و فرم درخواست را امضا کنید.
پ. ن-۲. در مورد اختیارات ولی فقیه در باره مهندسی انتخابات این مقاله از کدیور هم خواندنی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.