اعتدال را بعضی به معنای روشی بین دو سر افراط و تفریط تعریف میکنند ولی همچون عدالت، بیشتر به معنای هر چیز را در جای خود قراردادن است که این جایگاه، همیشه بین دو چیز نیست. مثلاً اگر کسی بگوید دو به اضافهی دو میشود چهار و دوّمی بگوید نخیر میشود شش، اعتدال این نیست که بگوییم نه این و نه آن، میشود پنج خیرش را ببینید. خیلی پیشتر از آرمانگرایی در نظر و میانهروی در عمل گفتم؛ گاهی برخی میانهروی را به مرحلهی نظر میآورند و میپندارند که با گفتن« نه این و نه آن»، به حکم عقل عمل کردهاند ولی اشتباه میکنند.
کسی که همیشه میکوشد موضعگیری نکند، خود را از دشواری «انتخاب» میرهاند و از زیر بار پیامدهای آن شانه خالی میکند؛ چنین کسی میشود درست مانند آن روشنفکری که آل احمد زیر شلّاق کلام خود گرفت. بسیاری در این مدّت- چه کسانی که از لحاظ فکری به گروه معترض سبز ایران نزدیکترند و چه طرفداران«نظام»- کوشیدهاند« نه این و نه آن» بگویند. یکی از هنرمندان خارج از کشور در بارهی سبزها گفته است که به موسوی و امثال او که انقلاب پنجاه و هفت را راه انداختند خوشبین نیست. خوب حقّ هر کسی است که به چیزی خوشبین یا بدبین باشد یا از هر کسی طرفداری بکند یا نکند ولی حالا دیگر سبز، رنگ انتخاباتی موسوی نیست بلکه رنگ اعتراض به حاکمیّت یکدست ایران است و گرنه رضا پهلوی و گوگوش مگر به طرفداری از موسوی علامت سبز را حمل میکنند؟ علی مطهّری هم اینجا موسوی و احمدی نژاد را دو لبهی قیچی قاطع نظام توصیف کرده است تا تنزّهطلبانه خود را از عواقب جانبداری یکی از دو طرف ماجرا رها کند. علیرضا قزوه نیز در این شعر که سایتهای سبز بلافاصله آنرا بدون دقّت در محتوایش منعکس کردند، همین را میگوید ولی هم مطهّری و هم قزوه اشتباه میکنند چون رهبری که قزوه از او شعر نقل میکند به وضوح به همراه رئیسجمهوری که مطهّری خواهان محاکمهی اوست و باقی مناصب کلیدی «نظام»، در یک طرف ماجرا ایستادهاند؛ امروز نمیتوان مثل دوران اصلاحات دعواها را به کشاکش قدرت دو گروه سیاسی فروکاست.
چیزی که این دو دسته نادیده میگیرند این است که اکثر قریب به اتّفاق راهپیمایان میلیونی بیست و پنج خرداد و معترضان خاموش امروز، عضو هیچ حزب و گروهی نبودند و نیستند. شاید پس از کوران انقلاب تا به امروز، هیچ روزی مانند بیست و پنج خرداد نتوان واژهی «مردم» را بر یک جمع اطلاق کرد. به نظر من و در شرایط حاضر نمیتوان با سادهسازی شرایط موجود به دعوای دو گروه سیاسی، نتیجهای گرفت و خود را راحت کرد. امروز موضع داشتن لازم است و البتّه هر روز موضع داشتن لازم است. هر قدر که پیروی کورکورانه از یک حزب، آیین یا مسلک فکری مذموم است، بیموضعی نیز هرهریمسلکی است. امروز اعتدال یعنی جانب یکی از دو گروه را گرفتن و منتقدانه از آن دفاع کردن؛ امروز میانهروی نظری، پادرهوایی و بیمسؤولیّتی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.