به چند نمونهی زیر دقّت کنید:
۱- فروهرها کشته شدهاند. قاتلان و آمران در امان میمانند امّا رهبر در نمازجمعه میگوید آنها مخالف نظری ما بودند ولی کاری با هم نداشتیم؛ داشتند زندگیشان را میکردند.
۲- انواع تضییقات برای بازرگان و نهضت آزادی ایجاد میشود، از صحنه قدرت کنار گذاشته میشوند و عقایدشان با انواع برچسبها توصیف میشود ولی رهبر در پیامش به مناسبت درگذشت بازرگان، وی را «مروّج اسلام ناب محمّدی» میخواند.
۳- منتظری به خاطر انتقاد از مرجعیّت رهبر مدّتها محصور میشود و انواع آزارها را میبیند امّا رهبر پیامی کمابیش همدلانه با آرزوی مغفرت برای درگذشت او میدهد.
۴- قاتلان حرفهای، تکتیراندازانی که مصطفی غنیان را آگاهانه نشانه گرفتند در امانند امّا رهبر در جلسهای خصوصی با پدر غنیان مینشینند و از روزگار گذشته میگویند و میگریند.
۵- او بنا به گفتهی رفسنجانی و دیگران ظاهراً از توهین به سیّدحسن خمینی راضی نیست و او را در اقدامی نمادین میبوسد ولی در خطبهها حتّی جملهای در مخالفت با آن شعارها نمیگوید تا طرفدارانش در حمله به بیت منتظری و صانعی به مراجع تقلیدی که از سیّدحسن دلجویی کردند، توهین کنند. (وی بعداً از مردم در روز جمعه تشکّر کرد که معنای خودش را دارد)
۲- انواع تضییقات برای بازرگان و نهضت آزادی ایجاد میشود، از صحنه قدرت کنار گذاشته میشوند و عقایدشان با انواع برچسبها توصیف میشود ولی رهبر در پیامش به مناسبت درگذشت بازرگان، وی را «مروّج اسلام ناب محمّدی» میخواند.
۳- منتظری به خاطر انتقاد از مرجعیّت رهبر مدّتها محصور میشود و انواع آزارها را میبیند امّا رهبر پیامی کمابیش همدلانه با آرزوی مغفرت برای درگذشت او میدهد.
۴- قاتلان حرفهای، تکتیراندازانی که مصطفی غنیان را آگاهانه نشانه گرفتند در امانند امّا رهبر در جلسهای خصوصی با پدر غنیان مینشینند و از روزگار گذشته میگویند و میگریند.
۵- او بنا به گفتهی رفسنجانی و دیگران ظاهراً از توهین به سیّدحسن خمینی راضی نیست و او را در اقدامی نمادین میبوسد ولی در خطبهها حتّی جملهای در مخالفت با آن شعارها نمیگوید تا طرفدارانش در حمله به بیت منتظری و صانعی به مراجع تقلیدی که از سیّدحسن دلجویی کردند، توهین کنند. (وی بعداً از مردم در روز جمعه تشکّر کرد که معنای خودش را دارد)
اینها نمونههایی از روش رهبر در برخورد با تندروی طرفدارنش است. آنان همواره در امانند. حتّی اگر با فعل آنها موافق نباشد، یا فقط از طرف مقابل دلجویی میکند، یا سکوت میکند یا خیلی محتاطانه از پیروانش گله میکند ولی از برخورد عملی خبری نیست و این آنها را جریتر میکند. این موضوع، چند درس از روانشناسی و شیوهی حکومت رهبر به ما میدهد:
الف. او وقتی حریفانش ضعیف میشوند از قدرت فاصله میگیرند یا میمیرند، ناگهان با آنها مهربان میشود.
ب. او به حمایت طرفدارانش (که با عنوان «شمشیر من» از آنها یاد میکند) نیاز دارد، برای اینکه برخورد او آنها را سرخورده نکند، هیچگاه آنان را از خود نمیرنجاند. (اخباری هست که از تأیید او هم میگوید که فعلاً آن را در پرانتز میگذاریم)
ج. نتیجهی دو کنش فوق، چراغ سبز رهبر به طرفداران خود برای اعمال آینده است و این دور سه مرحلهای مدام تکرار میشود.
ب. او به حمایت طرفدارانش (که با عنوان «شمشیر من» از آنها یاد میکند) نیاز دارد، برای اینکه برخورد او آنها را سرخورده نکند، هیچگاه آنان را از خود نمیرنجاند. (اخباری هست که از تأیید او هم میگوید که فعلاً آن را در پرانتز میگذاریم)
ج. نتیجهی دو کنش فوق، چراغ سبز رهبر به طرفداران خود برای اعمال آینده است و این دور سه مرحلهای مدام تکرار میشود.
پ. ن: موارد پنجگانهی بالا را میتوانید با رجوع به حافظه بسیار بیشتر کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.