روشنفکری از شیعهای پرسیده بود : «این همه هیاهو و ابراز احساسات و تظاهرات و این همه «حسین حسین» و محرّم و صفر و همه هفته و همه ماه و همه سال چرا؟» گفته بود: « ما مارگزیدهایم؛ دربارهی غدیر سکوت کردیم و گفتیم تاریخ خود میگوید که در حجّةالوداع – پرشکوهترین نمایش مسلمین- در جایی که هماکنون روشن است و در زمانی که معلوم است، خود پیامبر، علی (ع) را به رهبری معرّفی کرد و دیدیم که چگونه همه چیز را شستند و از بیخ زیرش زدند؛ این است که در مورد «عاشورا» مرتکب این اشتباه نمیشویم. در شادی و غم، در عروسی و عزا، در آب خوردن و غذاخوردن، در گرسنگی و تشنگی و در همه حال «حسین حسین» میگوییم و عاشورا عاشورا و کربلا کربلا میگوییم تا نسلهای بعد از ما فراموش نکنند که بر شیعه چه گذشت و بدانند که بر شیعه چه میگذرد. ( علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۷، ص ۲۲۲)
در اروپا برنامهی آموزشی که میگذارند بچّهها را از کودکی و دبستان برای گردش علمی سر خاک فلان سرباز گمنام، سر خاک ناپلئون، سر خاک ویکتور هوگو، سر خاک... میبرند. این خاک، این نسلی را که با آن بزرگ شده شفاعت میکند. این خاک یک عامل تغییردهنده در زندگی آن شخص است. در شیعهی قدیم، مسألهی شفاعت، مسألهای ایدئولوژیک بوده است. آن موقع دستگاه حاکم میخواست خاطره و ذکر حسین را از ذهنها ببرد. او با انتخاب مُهرش از خاک شهید، پیوند شهید و شهادت و نماز را برقرار میکند. وقتی که یحیی بن زید شهید شد، شیعهها آن غل و زنجیر آهنی که در آن بود، تکّه تکّهی فلزش را حلقهی انگشتر کردند. این خاتم سلیمانی بر کسی که آن را به دست کرده بود، اثر انقلابی میگذاشت. ( ع. شریعتی، م.آ، ج ۲۳، ص ۳۹۱)
در حرّ روز تاسوعا و حرّ روز عاشورا هیچ تغییری رخ نداد جز تغییر رهبری. در این دگرگونی عظیم تنها رهبریست که تغییر کرده است و این تغییر رهبریست که فرد جنایتکار را برکشیده و تا متعالیترین مقامی که انسان میتواند در زندگی به آن راه یابد، بالا برده است. ( ع. شریعتی، م.آ، ج۲، ص ۲۳۳)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.