«اهل کاشان، پیشینیان ایشان، اگرچه اوّلاً در ایمان خود متعصّب و صاحب بصیریّت و یقین بودهاند که از قدیمالایّام جماعت شیعیان معتقد به وجود صاحبالزّمان بوده و سالهای دراز هر صبح زودی همگی اهل کاشان مکمّل و مسلّح گشته از شهر خود بیرون رفته تا به هنگام شام در بیرون شهر مهیّا و منتظر خروج امام منتظر حضرت صاحبالزّمان قبل از وقوع روز محشر میبودهاند. به این امیدواری ایشان چه هر روزه خود که از خواب برمیخاستند، کمر خدمت به میان بسته بدین منوال اوقات خود را پیوسته میگذرانیدهاند و لهذا «ملّا حیرتی» شاعر شیعی چنانچه بعد از این میآید در شأن غایت شیعگی مردم کاشان و در باب نهایت تعصّب سنّیگری قزوینیان که همیشه در زمانهای سابق شهره آفاق بودهاند گفته که:« خوارم اندر ولایت قزوین چون عمر در ولایت کاشان» و شاعر دیگر که خودش ساکن کاشان و سنّی بوده، در باب وصف حال خود در ولایت کاشان گفته که:« خوارم اندر ولایت کاشان چون علی در ولایت عمّان» حتّی همیشه فضلا و علمای شیعه در شهر و دهات کاشان خصوص در قریهی راوند میبودهاند و لیکن آخرالامر رفته رفته به علّت دیرشدن ظهور حضرت صاحبالزّمان علیهالسّلام و از راه غلبه نمودن شیاطین انس و جن و تسلّط یافتن ملوک و سلاطین مخالفان و تغلّب علمای سنّیان در سابق زمان بر ایشان، جماعت اهل کاشان باز چنان سنّی متعصّب شده بودند که از سنّت نیز سنّیتر میبودهاند.»
(گزارش تفصیلی کتاب تحفه فیروزیّه شجاعیّه، رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر هفتم، ص ۳۷)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.