سوّمین گاف بزرگ

                                                                                                       چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۱
   
وقتی «شاید آخرین اشتباه» را می‌نوشتم فکر نمی‌کردم که به این زودی به آن برگردم. اوّلین گاف بزرگ رهبر نظام حمایت از احمدی‌نژادی بود که نظراتش از هاشمی به وی نزدیکتر بود. نادرست بودن آن ادّعا (اگر تعلّل نخستین احمدی‌نژاد در اجرای نامه‌ی وی را در پرانتز بگذاریم) حدود دو سال طول کشید تا آشکار شود. امّا اشتباههای مهلک وی در شناخت افراد یا شرایط منطقه این روزها خیلی زودتر رو می‌شود. دوّمین گاف بزرگ، انحرافی‌خواندن انقلاب سوریه بود که به فاصله‌ی کمی ایران مجبور شد که- نه به عنوان پشتیبان بشّار اسد بلکه- با پیشنهاد میانجی‌گری وارد معرکه شود (درباره‌ی این بعداً می‌نویسم) امّا سوّمین گاف بزرگ، ادّعای ایستادگی ایران در مسأله‌ی هسته‌ای و عقب‌نشینی‌نکردن بود که در اوایل ماه رمضان ایراد شد و با مقدّمه‌ای درباره‌ی تحليل او از واقع‌بینی و آرمان‌خواهی و واقعیّت‌سازی همراه بود. آن همه ادّعا و تحلیل و نادرست‌خواندن سخت‌بودن مقاومت و ... دو ماه بیشتر دوام نیاورد.
   
رهبر نظام دو ماه پیش چنین گفته بود: «آنها به صراحت می گویند باید با تشدید فشارها و تحریمها، مسئولان ایران را وادار کرد که در محاسبات خود تجدید نظر کنند اما ملاحظه  واقعیات باعث می شود که ما نه تنها در محاسبات خود تجدید نظر نکنیم بلکه با اطمینان بیشتر به راه مورد نظر ملت ادامه دهیم. فشارهای اقتصادی کنونی بر ضد نظام اسلامی، همچون گذرگاه و برهه‌ای است که کشور از آن عبور خواهد کرد زیرا ادامه طولانی مدت آن به نفع کشورهای غربی نیست. بقیه کشورهایی که وارد ماجرا شده‌اند، با زور فشار و یا رودربایستی بوده است و این شرایط ادامه پیدا نخواهد کرد«. او استثناشدن۲۰ کشور از تحریم نفتی ایران و تلاش برخی کشورهای غربی برای دور زدن تحریمها را از نشانه‌های امکان‌پذیرنبودن ادامه شرایط کنونی بر شمرد. گستاخ‌تر شدن دشمن در صورت انعطاف و عقب‌نشینی ایران با هر توجیه و بهانه‌ای، از دیگر «واقعیّات»ی بود که رهبر نظام به آن اشاره و نمونه‌هایی برای آن ذکر کرد .
 
بازخوانی آن همه رجزخوانی برای دریافت میزان درک رهبر نظام از شرایط ايران و جهان کافی است. سؤالهایی که باقی می‌ماند این است که چه کسی جوابگوی ضررهای هنگفت و جبران‌ناپذیری است که ایران در این مدّت تحمّل کرده است؟ وقتی رهبر نظام در موضوعی به این آشکاری، اندک توان تحلیل ندارد و حرفش بلافاصله نادرست از کار درمی‌آید، به دیگر سخنانش چقدر می‌توان اعتماد کرد؟ تکلیف نظريّه‌ی «اقتصاد مقاومتی» چه می‌شود؟ اگر مجلس خبرگان مجلسی کاملاً مستقل بود، آیا این اشتباهها بررسی لیاقت و صلاحیّت وی را لازم نمی‌کرد؟ طرفداران وی چندین و چند اشتباه وی را باید ببینند تا باور کنند که...؟
     
پ.ن: طبعاً حالا هم معلوم نیست که واکنش دیگران در قبال پیشنهاد ایران چه باشد. آنان دست پیش را دارند و ممکن است امتیازخواهی بیشتری کنند چون ایران نشان داده که در برابر فشارها کم آورده است؛ چیزی که در صورت ادامه‌ی سیاست بخردانه‌ی خاتمی-روحانی رخ نمی‌داد.
 پ.ن۲: امیدوارم موضوع ختم به خیر شود ولی نظام فهمید(؟) که غنی‌سازی معیار پیشرفت، نشانگر غرور ملّی و مسئله‌ی مرگ و زندگی نیست و منتقدانش نفهمیدند. آن ایماهای هسته‌ای جز دو سه نفر از دوستان همراهی نیافت و دیگران... بگذریم.
پ.ن۳: در محاسبه‌ی گافها، فقط بزرگترینها را حساب کردم و گرنه آن خطبه‌ی عربی برای مردم مصر و موارد دیگر هم بود که نشانگر عمق فراست و درک و تحلیل ایشان است.

۳ نظر:

  1. "سیاست بخردانه‌ی خاتمی-روحانی"
    خامنه ای همان وقت هم كنترل سياست هسته ای را در دست نداشت؟

    پاسخحذف
  2. فارغ از اینکه طرف های غربی برای برداشتن تحریم ها درخواست های بالاتری خواهند داشت، بنظر این پیشنهاد با حرف های فرماندهان سپاه تناقض دارد. شاید بهترین توجیه اختلاف شدید در سطوح بالای حکومت برای مدیریت این بحران باشد. حداقل بیت رهبری بنظر طرفدار ادامه تقابل تا مرز جنگ میباشد. نظر شما چیست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. واقع‌بينانه است كه سياستهای زمان دو رئيس‌جمهور را برآيند خواست آنان و رهبر بدانيم؛ نه كاملاً يكی از دو طرف؛ البتّه حالا به نظر می‌آيد از استانبول به بعد، رهبر نقش ا.ن را حذف كرده است.
      حرف سپاهيان لافزنی است، به شدّت از حمله امريكا می‌ترسند. تاب عواقب داخلی آنرا ندارند.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics