یک قطره خون

                                                                                                      چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ 
   
  
رهبر گفته که ما راضی نیستیم یک قطره خون از بینی کسی بیاید امّا در سوریه وضع فلان است. بر منکرش لعنت. ما گفتیم پس از آن اظهار فضل اوّلیّه و خراب‌کردن موقعیّت ایران بین معارضان سوری و سیل نوشته‌های اخیر پیرامون محاسبه‌ی ایران برای دوران پس از بشّار اسد، لااقل ایشان سکوت می‌کند که نکرد تا وضع بغرنج‌تر شود. شریعتی در نامه‌ی معروفش به آیت‌الله میلانی می‌گوید که جماعتی از اطرافیان می‌توانند حصاری به دور آدم بکشند که او را از فهم شرایط محروم کنند. گاهی اوضاع پیچیده‌تر است یعنی بحث رسیدن یا نرسیدن اطّلاعات نیست، بلکه بحث تجزیه و تحلیل آن است. توهّم جایگاه بی‌بدیل ولایی می‌تواند حتّی با کسی که دسترسی به اطّلاعات دارد (یا دستکم ما اینطور فرض می‌کنیم) کاری کند که واقعیّت را آنطور که می‌خواهد بفهمد؛ خداگونه به واقعیّت دستور دهد که کن فیکون. از جریان فروهرها گرفته که گفت کار دشمن است و شما هم به این نتیجه برسید تا همین حالا که مدام به منتقدان خود می‌گوید اشتباه نکنید، مسئله این است یا آن است؛ همه هم با صیغه‌ی امر. شش سال پیش در چای مقدّس اشاره‌ای به برداشت اطرافیانش از او کردم، به گمانم مدّتی به من نیز همینگونه نگاه کنند، باورم شود که محور عالم امکان هستم. چیزی که رسول جعفریان در نقد حرفهای پناهیان نگفت- و نمی‌توانست بگوید- این بود که چه احمدی‌نژاد و چه پناهیان هیچ‌کدام به امام غایب کاری ندارند. احمدی‌نژاد می‌گوید امام حاضر است یعنی نیازی به ولی فقیه و نائب نیست، پناهیان می‌گوید ظهور نزدیک است یعنی آنکه قرار است پرچم را به آقا بدهد، صاحب مجلسی است که در آن سخنرانی می‌کند. مرجع تمام حرفها به اوّل شخص مفرد برمی‌گردد: تثبیت موقعیّت خود.
  
 دوستی از سفرش به مشهد می‌گفت که به امام رضا متوسّل شده برای شفای جوانی. هنگام بیرون آمدن، جوان دیگری درست شبیه او را دیده؛ آیا این نشانه‌ی اجابت است؟ گفتم إن‌شاءالله. حرف که جلوتر رفت باز به قصّه‌ی آن جوان برگشت که نوزده سالش است، با جمعی از دوستانش برای بازدید و کمک به مادر یکی از جانباختگان حوادث سال ۸۸ رفته بودند که در بازگشت مأموران آنها را می‌گیرند و سین جیم می‌کنند. از آنها اصرار که بگویید به کجا وصل هستید و از اینها انکار که فقط قصد کمک داشیتم و به هیچ گروهی وابستگی نداریم. جوری با لگد به قفسه‌ی سینه‌ی جوان مذکور زده‌اند که نمی‌دانم کدام قسمت نزدیک به قلبش خون لخته شده و احتمال سکته می‌رود؛ آن هم جوانی که سنّش هنوز به بیست نرسیده است. این قسمتی از بخش پنهان کوه یخ رفتار نظام با افرادی است که آسیب دیده‌اند و می‌بییند امّا نه جایی اسمشان آورده می‌شود و نه کسی برایشان امضا جمع می‌کند. فکر کنم آن دوست نمی‌دانست که آقا گفته ما راضی نیستم یک قطره خون از بینی کسی بیاید.

۷ نظر:

  1. شما هنوز مسئله را درک نکرده اید. آقا مظلوم واقع شده اند. آن جوان هم یا خودش سینه اش را به کف پوتین مامور زده تامظلوم نمایی کند، یا آن مامور جزو فتنهگنران بوده می خواسته گناه آن عمل را به گردن آقای مظلوم بیاندازد. والا آقا بارها گفته که راضی به این اعمال از سوی این عزیزان، این جوانان مومن و خالص انقلابی نیست. بمیرم الهی. (گریه حضار).

    پاسخحذف
  2. Do you think Rahbar doesn't know what's going on in country? He knows every bit of it.

    پاسخحذف
  3. به دوست ناشناس:
    "...با کسی که دسترسی به اطّلاعات دارد (یا دستکم ما اینطور فرض می‌کنیم)..."
    اينكه از اوضاع خبر دارد كه ديگر مسلّم است، مشكل اين است هنوز خيليها نميخواهند قبول كنند.
    به عيّار: چای مقدّس رو كه دوباره خوندم، دلم برای ايماهای اونجوری تنگ شد حسابی.

    پاسخحذف
  4. فرض شایع این است آغادارای شعورمتعارف درنظرگرفته می شود. درابتدای دروس حوزوی نظیرکتب اصول ومباحث کلام (فلسفه ومنطق درخدمت دفاع ازاصول دین یا فلسفه اسکولاستیک)چنین می آید گرامی ترین و سرآمدترین علوم،علوم الهی است .ومی آموزند لباس شان لباس پیامبر وفلسفه ی عمل شان ادامه رسالت اوست .ازاین رو یاد می گیرندبقیه علوم دنیوی و در مرتبه پایین اند وآنهاچون علوم الهی می خوانند به عمل پیامبرمی پردازند به مقام اولوهیت نزدیکترند.به القاب اینها توجه شود خود حدیثی مفصل دارد.سپس به تولیدات حکومت دینی توجه شودنه تنها متوهم بلکه جمع کردن این همه دروغگو در دولت و ارکان حکومت،هنری است که از چنین نظامی برمی آید.مکاری و دروغگویی را بادو مقوله توریه و تقیه توجیه و مقبول شرعی برای خودمی نمایند .ملت ماگرفتارنظام حکومتی است که قربه الی الله دروغ می گوید وتظاهرمی کند.البته دینداران حقیقی هم از رفتار اینها منزجرند.

    پاسخحذف
  5. این آقا از ریختن یک قطره خون ناراحت می شوند و از راه افتادن سیل خون مست می شوند

    پاسخحذف
  6. این جنایتکاران فقط اخلاق ندارند و گرنه دین زیاد هم دارند. کمی تاریخ اسلام را بخوانید (نه از زبان قصه گوها) تا اسلام حقیقی را بهتر بشناسید.

    پاسخحذف
  7. 123
    دو نکته:

    شما نمی‌دانید که این وبسایت "تاریخ ایرانی‌" توسط وزارت اطلاعات اداره میشود؟ از شما بعید است که ندانید. اما چن وقت است درصد رجوع تان به وبسایت خیلی‌ خیلی‌ زیاد است.

    این جناب ایمانیان خودمان هم وقتی‌ کمی‌ سنبه پر زور میشود و بوی الرحمن بلند میشود مطالب تندتر می‌نویسند. اما زیاد هم نباید از ایشان توقع داشت. به هر حل هر کسی‌ به هر اندازه یی که متصل باشد به همان اندازه علاقه مند به حفظ این نظام جمهوری اسلامی است.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.