شنبه ۱۱
خرداد ۱۳۹۲
۱- یکی از دو
شرطی که ورود به انتخابات را تا حدودی موجّه میکند- پس از اطمینان از سلامت آن-
شعارها و برنامههایی اصلاحگرانه است. در این مناظره و گفتگوهای دو نفر منتسب به
اصلاحطلبان تقریباً هیچ ندیدهایم و نمرهی آنان به نظر من دو یا سه از بیست
است.
۲- در
مناظرهها و گفتگوها آنقدر که از اصولگرایان نزدیک به بیت چیز شنیدیم از دیگران
نشنیدیم. میان هشت نفر محمّدباقر قالیباف از همه یکسروگردن بالاتر است. مواضع او-
اگر نه در مقام فردی کاملاً آگاه یا تئوریسین- ولی اصولیتر و پایهایتر بود. به
نظر میرسد او و ولایتی مسائل داخلی و خارجی را میان خود تقسیم کردهاند و هر کدام
یکجانب را گرفته که باعث شد مجری شبکهی دو به ولایتی در این باره تذکّری هم بدهد.
ولایتی هم تقریباً تنها کسی بود که بر تنشزدایی و آرام کردن روابط تأکید بیشتری
داشت یعنی چیزی که باید از دهان عارف و روحانی میشنیدیم. نامزدان در بسیاری از
موارد تابع هم بودند مثلاً همه از مسکن مهر تعریف میکردند تا اینکه قالیباف با آن
مخالفت کرد و گفت که وقتی در شهری مثل تهران فلان مقدار بافت فرسوده داریم و
میتوان آنرا بهینه کرد، ساختن خانه در بیابان درست نیست که پس از آن همه از او
تقلید کردند ولی بیش از تأکید روی معماری ایرانی-اسلامی چیزی برای گفتن نداشتند. عارف نیمچه اشارهای به نهادهای نظامی و خصوصیسازی ناسالم کرد که
بسیار کم بود. در دیگر زمینهها بقیّه مثل هم بودند.
۳- تمام
نامزدها نان تجربهی خود را میخورند؛ آنان که مسئولیّت اجرایی بیشتری داشتهاند در
پاسخگویی به سؤالها آمادهترند. جلیلی در میان هشت نفر از همه پیادهتر است و حرفی
برای گفتن ندارد؛ اگر کسانی بخواهند خلاف مصالح او را به قدرت برسانند، به دین،
کشور، وجدان یا هر چیز مقدّسی که فکر کنید خیانت کردهاند. پخش مناظرهها، خالی
بودن او را نشان داد و فکر کنم تأثیر تمام تبلیغات انقلابینمایان را به باد داد.
قاعدتاً باید آرای او در نظرسنجیها کاهش پیدا کند.
۴- عارف و
روحانی بسیار کمتر از انتظار بودند. آنان کمترین ملاکها را برای احراز پست ریاست
جمهوری از خود نشان ندادهاند. عارف تنها کسی بود که-پیش ازغرضی- نام موسوی را
آورد ولی اینها کافی نیست. در نشست اقتصادی باید رویکرد مخرّب و جهالتآمیز هشت سال
گذشته نقد میشد که نشد. رویکرد کاملاً اشتباه هستهای و حیثیّتی کردن آن، بحث
رابطهی آزادی با عدالت، دولت کوچک یا بزرگ ، بازی با ارزش پول ملّی، راه مبارزه با
فساد و افشاگریهای تبلیغاتی، رابطهی سیاست و اقتصاد و مسائلی از این دست در سخنان
آنها شنیده نمیشود. یکی دو اشارهی کمرنگ به هدفمند نبودن یارانهها و بازسازی
سازمان برنامه و بودجه تنها مواردی بود که از زبان چند نفر شنیده شد. عارف و روحانی
میتوانستند از فرصت مناظرهی زنده دستکم برای گفتن حرفهایی که در این چهارساله
مجال شنیدنش نبود استفاده کنند که نکردند. کسانی که زبان گفتن برخی حقایق را نداشته
باشند، فردا چگونه میتوانند به آن عمل کنند؟
۵- مناظرهها و
گفتگوهای انتخاباتی برای این است که فردی تشخّص خود را نشان دهد یعنی بگوید که من
چیزی هستم که دیگری نیست و وجه ممیّز من با دیگران این است. غرضی و رضایی به درستی
گفتند که این حرفها را همه شصت سال است میزنیم ولی ناموفّقیم. برای عمل متمایز
باید حرف و برنامهی متمایز هم داشت که چنین دیده نمیشود. دو نامزد نزدیک به
اصلاحطلبان نباید فکر کنند که فقط به مدد حمایت دوستان و اطرافیان لیاقت کافی برای
رأیگرفتن دارند. آنان باید نشان دهند که برنامهای ویژه و متفاوت با دیگران دارند
که متأسّفانه چنین چیزی را اصلاً نشان ندادهاند.
۶- گرچه رئیس
جمهور فرد محوری دولت است امّا تیم پشت آنهاست که دولت را میسازد پس روی مناظرهها
نباید خیلی حساب باز کرد. گفتن «من چنین و چنان میکنم» خیلی آسان است و مناظرهها
از این جهت در جهات خواست حاکمیّت است یعنی نوعی آزادی صوری را به نمایش میگذارد
که فردا هیچ تضمینی برای اجرای آن نیست. مردم با دیدن اینکه چند نفر حرفهای قشنگ
میزنند موقّتاً تهییج میشوند و ...نمایش ادامه پیدا
میکند.
صدا و سیما از ترس تکرار وقایع سال 88 و ماجرای افشاگری ها و بگم بگم و چالشی شدن فضا و سرایت آن به جامعه ،ساختار مناظره را طوری طراحی کرد که نتیجه اش شد این نمایش کسالت بار و خنثی. همه همان حرف های تکراری را زدند و از مهار تورم و گرانی و ضرورت رشد اقتصادی و توجه به عدالت و ... دم زدند.زمان کم همه را وادار به کلی گویی کرد،حتی بچه 10 ساله هم می داند که رشد اقتصادی و عدالت خوب است اما با چه سازوکاری؟ فلسفه مناظره این است که نامزدها در وهله اول مکانیزم و سازوکار ویژه خود را برای تحقق وعده هایشان معرفی کنند و از مزایای آن در مقابل برنامه و سازوکار سایر نامزدها دفاع کنند و در صورت لزوم کارنامه یکدیگر را نقد کنند.این مهم هم با این ساختار و فرمت محتاطانه مناظره امروز به دست نمی آید. احتمالن از دید مسئولان به دردسرش نمی ارزید. از مناظره چهار سال قبل هم بگم بگم ها در یادها ماند که جنبه عامیانه و تا حدی مضحکش بود و هم شاخص فلاکت که جنبه کارشناسانه ترش بود( هر چند من طرفدار آقای رضایی نیستم). بعید می دانم با این رویه امروز خبری از این یا آن باشد.
پاسخحذفاين دفعه نامزدها غافلگير شده بودند فكر كنم برای دفعه بعد با توپ پر به ميدان بيايند خصوصا كه می دانيم در ايران معمولا از اقتصاد كم می دانند. جنجالها بيشتر در بخش فرهنگ و سياست است
پاسخحذف