جمعه
۱۲
مهر ۱۳۹۲
یکی از فرقهای مرحلهی نظر با عمل، تفاوت مقولههایی مانند اعتدال یا میانهروی در
آنهاست. در مرحلهی نظر، نتیجه بر اساس مقدّماتی به دست میآید که هرکس درست
میداند و خوشآیند و بدآیند دیگران یا میزان فاصله با آرای بقیّه در آن تأثیری
ندارد. یعنی رأی صحیح الزاماً در میان دو سر یک طیف قرار ندارد. دو نفر بر سر مالکیّت
زمینی با هم اختلاف دارند، نمیتوان بدون بررسی آن را نصف کرد و بین آنها تقسیم کرد
یا اگر کسی اعتقاد داشته باشد بیگناه است و دادگاهی رأی به ده سال زندان بدهد
دادگاه استیناف نمیتوان بگوید که وی پنج سال زندان بکشد و خلاص و جز آن. (اعتدال همیشه در میانهروی نیست)
برعکس در
مرحلهی عمل به آن ایدهآل خود میتوان و چه بسا میباید به تدریج رسید. مسافر
تهران به اصفهان ناگهان پایش را از این شهر به آن شهر نمیگذارد بلکه به تناسب توان
و سلیقهاش آنرا به تدریج طی میکند. (مثالها زیادند: برقراری رابطه با امریکا، حذف
سانسور، گسترش آزادیهای مدنی و ...) پس هم میتوان آرمانگرا بود و هم معتدل. خلط
این دو مرحله بسیار زیانبار است.
نوریزاد در
این یادداشت گفته که زندانیان از زندان بیرون نیایند و بگویند «یا همه یا هیچ». چند
نکته دربارهی این نوشته و رویکرد اخیر نوریزاد:
۱- میتوان
مدافع آزادی همهی زندانیان سیاسی- یا برگزاری دادگاه آزاد و علنی برای همه- بود
امّا در مرحلهی عمل اجازه داد که به تدریج آزاد شوند. ( آزادی همهی زندانیان را
خاتمی هم گفته ولی روی خطابش به حاکمیّت است و نه آن زندانیان)
۲- عفو کردن
حاکمیّت اگر همراه با درخواست زندانیان باشد جای نقد دارد چون اینگونه، آنان تقصیر
خود را میپذیرند؛ گرچه اگر کسی چنین کرد نیز من یا هیچکس دیگر نمیتوانیم برای او
تکلیف تعیین کنیم. تصمیمی است که گرفته و در سابقهی او درج و به وقتش قضاوت
میشود.
۳- نوریزاد در
نوشتههایش به موسوی اشاره کرده است. خواست موسوی ابتدا لغو انتخابات و برگزاری
مجدّد بود، سپس گفت که در انتخابات جدید «من» شرکت نمیکنم و در آخرین بیانیّههایش
کمابیش مسئلهی انتخابات مجدّد را مربوط به گذشته دانست و خواستار آزادی زندانیان و
پایان رفتار حاکمیّت با معترضان و منتقدان شد.
۴- در راستای
سیاست «همه یا هیچ» او عنوان این نوشته را «چرا نقد میکنم؟» برگزیده است. اشکالی
که به وی وارد است که «چرا اینگونه نقد میکند؟» یعنی برخلاف آنچه وی نوشته مسئلهی
همه یا هیچ نیست که یا نقد کن یا ساکت باش. منتقدان میگویند چرا یک روز خامنهای
به زبان نوریزاد «مولای من مولای من» است، یک روز ضحّاکی خونآشام؟ چرا اگر
پورمحمّدی سه دههی پیش کاری کرده (و درستتر اینکه: اتّهامی متوجّه اوست که باید در
دادگاه صالحی بررسی شود) باید جزو فاجعهسازان لقب بگیرد ولی کارگردان و نویسندهی
«پروانهها مینویسند» که بدترین اهانتها را به اصلاحطلبان با رانت صداوسیما و
بیتالمال کرد، سوزنی به خودش نزند؟ (این درخواست را من از بسیاری از جمله خود او
داشتم ولی ظاهراً بازخوانی ِخود کار بسیار دشواری است)
۵- چرا در
دنیای سیاه و سفید نوریزاد، استثنایی مشاهده نمیشود؟ همهی مراجع مثل هم هستند؟
همهی بسیجیان مثل هم هستند؟ همهی سپاهیان مثل هم هستند؟ همهی طرفداران نظام مثل
هم هستند؟ نقد یعنی تفکیک درست و نادرست، صواب و ناصواب؛ امکان ندارد هیچ کس یا
عقیده یا ساختار سیاسی صددرصد درست یا غلط باشد پس آنچه که موضوع سخن خود را دربست
محکوم میکند- يا آنچه که آنرا دربست تأیید میکند- اصلاً نقد
نیست.
۶- پروژهی
«همه یا هیچ» برخی معترضان به شدّت به نفع حاکمیّت است چونکه به دست آوردن «همه»
کمابیش ممتنع است، کمترین دستاوردها را نیز ناممکن میکند و نتیجهاش «هیچ» است.
حتّی کسانی که ایرانی کاملاً دگرگون را میپسندند، میتوانند از ایرانی که مقداری
به ایدهآل آنها نزدیک باشد، استقبال کنند. هیچ جامعهای ناگهان زیرورو نمیشود و
اگر بشود مثل طفل نارسی است که احتمال نماندنش از ماندنش بیشتر است. کافی است به
انقلاب ایران و آنچه بهار عربی نامیدند نگاهی بیفکنیم. نوریزاد گفت که آزادی
زندانیان به نفع حاکمیّت است، با همین معیار از وی میپرسم که ممانعت از نوشتن وی
مگر برای حاکمیّت مشکلی دارد؟ چرا وی را آزاد گذاشتهاند؟ جواب: برای اینکه هرچه
بیشتر بگوید یا همه یا هیچ (بند آخر «چرا نقد میکنم؟» را
بخوانید).
نوریزاد
بهانهی این یادداشت بود؛ چنانکه آشکار است مخاطبانش بسیار
بیشترند.
روي سينه اش خالكوبي كرده بود:
پاسخحذففدايت شوم خميني
http://salehat.ir/index.php/component/content/article/85-news/shohada/146-1390-01-27-18-59-44
کف جامعه و حماسه و باقی قضایا
پاسخحذفhttp://www.mghaed.com/essays/observation/2013_presidential_election.htm