دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳
هفتهی
دفاع مقدّس پایان مییابد ولی حرف از جنگ تمام نمیشود. این بار بیشتر توجّه
رسانهها به سخنان هاشمی و یکی دو جملهی محسن رضایی دربارهی نخست وزیر جنگ معطوف
شد. حالا هم اگر عبارت «سطرهای ناخوانده» را جستجو کنید به برنامهی رضایی و
شمخانی میرسید ولی مهمترین بخش این برنامهها حضور فرماندهان سابق ارتش بود. آنچه
من اختلاف بین ارتش و سپاه خواندم فقط کمی در این برنامه نمود یافت. پشت هرجمله از
درد ِدل امیران ارتش بغضی سیساله بود در برابر اتّهامهایی که سالهاست دربارهی آغاز جنگ در رسانههای رسمی تکرار میشود.
تنها بخشی
از مطالب مطرح شده: «رد کردن عدم موفّقیّت در یک سال ابتدای جنگ، آموزش و سلاح
نداشتن نیروهای بسیج و شکل نگرفتن سپاه در آغاز جنگ، کافی نبودن انگیزهی بالا و
سینهی پراحساس در برابر دشمن (نقد جدّی به منطق خون برابر شمشیر)، اعتراض به «کیفرخواست»ی
که سی سال است علیه ارتش صادر میشود، اگر کشور وضع خودش را داشت باید از آغاز جنگ
باخبر میشدیم (انتقاد ضمنی به برخورد با برخی فرماندهان ارتش و تضعیف این نیرو)،
به رغم ادّعاها شیعیان عراق و حزب الدّعوه هیچ کمک اطّلاعاتی به ایران نکردند و
مختصر اطّلاعات را خود ایرانیان فراهم کردند، نیروهای غیرنظامی در اختیار ارتش
قرار نگرفتند و...»
فیروزآبادی
پس از این برنامه گفت که کسی منکر اختلاف بین ارتش و سپاه نبوده است امّا آیا در
برابر سیل تبلیغات سیوچندساله، فرصت مناسبی به ارتشیان داده شد که از خود و
عملکردشان دفاع کنند؟ به وضوح مجریان این برنامه در برابر مطالبی که دو امیر
ارتشی مطرح کردند، غافلگیر شده بودند. جایی امیر بختیاری به مجری میگوید که چون میدانی
چه میخواهم بگویم جلو حرف زدنم را میگیری! یک پرسش: اینها مطالب بسیار مختصری
دربارهی روزهای اوّل جنگ بود، اگر نظر این افراد را پیرامون دیگر عملیّات دوران
جنگ میپرسیدند، چه پاسخی میشنیدند؟
در این
برنامه چند بار نام تیمسار فلّاحی آورده شد؛ برای آگاهی بیشتر خواندن این نوشته که
دربارهی تصویر نه چندان درست از وی در فیلم «چ» است مفید خواهد بود. تمام منتقدان
صرفاً به خود فیلم پرداختند و نوشتههایی مانند این که به بررسی صحّت روایت حاتمیکیا
از آن زمان پرداخته باشند، بسیار اندک است (اختلاف بعضی نیروهای انقلاب با چمران و قتل/شهادت مبهم او نیز بحثی دیگر است). صرف نظر از حقّ نسلهای بعد برای آگاهی
یافتن از بخشی از تاریخ معاصر، امروز عدّهای جنگ را دستمایه ی تجارت نام و نان کردهاند. پس
مخالفت «امام» با ادامهیافتن جنگ پس از فتح خرّمشهر درون پرانتز قرار میگیرد ولی
قول ناموثّق منتسب به وی پس از قبول قطعنامه و حملهی عراق که «اگر میدانستم مردم
اینگونه جبههها را پر میکنند، قطعنامه را قبول نمیکردم» علم میشود. حال آنکه
هر نقل قولی از وی باید متّکی به منبعی موثّق یا تأیید دفترش باشد. پر کردن جبههها
در نبود امکانات و تجهیزات، فقط گوشت دم توپ را زیاد میکند و تلفات را بالا میبرد
نه اینکه به پیروزی بینجامد.
گفتم «پیروزی»،
بد نیست نکتهای در حاشیهی یکی از جملات امیر مفید اضافه کنم. ایشان گفت که شیعیان
عراق به ما در جنگ کمک چندانی نکردند. من میپرسم تصوّر خوانندگان این یادداشت (موافق
یا منتقد نظام) از واکنش مردم عراق به پیروزی فرضی ایران چیست؟ واقعاً هستند کسانی
که فکر کنند آنان به ما شاخهی گل میدادند و ما را منجی خود میپنداشتند؟ وضع
کردها و اهل سنّت که معلوم است؛ تجربهی ارتباط من با شیعیان این کشور میگوید که
شیعیان این کشور ابتدا خود را عراقی میدانند، سپس شیعه و نزدیک به ایران. واکنش
اکثر قریب به اتّفاق آنان همان واکنشی میبود که در برابر امریکا نشان دادند، یعنی
تنفّر از اشغالگر. از مردم عادی عراق بگذریم؛ یک روحانی شیعه و نمایندهی مراجع
وقتی بگوید که «ما در جنگ بر شما غلبه کردیم»، حکایت دیگران روشن خواهد بود.
اینها همانهایی هستند که از صدّام حسین تا سر حدّ مرگ میترسیدند و تا مرز جنون
متنفّر بودند؛ علیه او قیام کرده و قتل عام شده بودند ولی پای جنگ ایران و
عراق که پیش میآید، دم از پیروزی در جنگ میزنند. مشت نمونه خروار. در صورت
پیروزی فرضی ایران -گذشته از تلفات بسیار برای هیچ و تنفّر از ایران اشغالگر- دست
بالا حکومتی مثل حکومت فعلی بر سر میآمد که نوری مالکی دستنشاندهی ایران به خلیج
فارس میگفت «الخلیج العربی» و سه جزیرهی ایرانی را متعلّق به امارات میدانست
و اطّلاعات میدانهای نفتی مشترک را با کمک شرکت چینی میدزدید. جنگ را برای چه میخواستیم
ادامه دهیم؟
من هم وقتی برنامه رضایی را دیدم به همین فکر بودم. می گفت ما باید فکر تمام جوانب را می کردیم وصدام را که ساقط می کردیم باید آمریکا را هم از خلیج فارس بیرون می کردیم. چطور فکر بعدش را هنوز پس از بیست سال نکرده است؟ با چه توانی می شد یک کشور عربی-سنی همسایه عربستان و اردن و کویت را بدون هزینه اشغال کرد، در اشغال نگاه داشت یا در ترتیبات داخلی آن دست برد؟
پاسخحذفاینها متاسفانه همه رویا پردازی کودکانه بود، از صدام که خود را سردارقادسیه می خواند تا ما که فکر می کردیم داریم صدر اسلام را تکرار می کنیم و مخاطب آیه "وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه" هستیم. کاش به این درو سنتی اسلام هم فکر می کردیم که آن نسل در اسلام یک بار بیشتر در تاریخ نیامده است- چون نسل همراه پیامبر"خاتم" بوده- و معنی فتنه آیه قرآن هم فتنه فارسی امروز نیست، بلکه طبق تفاسیرهمان است که در انگلیسی امروزه به آن Persecution (آزار به علت عقاید مذهبی) می گویند!
لا به لاش نکته زیاد داشت. یه جایی مجری می گه که اونا میخواستند جنگ رو چند روزه تموم کنن (با چه مدرکی؟) آقای بختیاری میگه که ولی ما میگفتیم اگر جنگ بیست سال طول بکشه هم ...!
پاسخحذف1- نقل قول شما راجع به مخالفت امام با ادامه جنگ بعد از خرمشهر موافق وصیت نامه ایشان است؟
پاسخحذف2- اگر ایشان قلبا راضی بود قطعنامه پذیرفته شود چرا عبارت "جام زهر" را برای آن استفاده کرد؟
۱- اصل ماجرا را سیّداحمد خمینی نقل کرده و دیگران تأیید کردهاند.
حذف۲- اتّفاقاً «جام زهر» را باید با ملاحظهی همین ماجرا فهمید. خمینی میگوید که وقتی میخواستم آتش بس را قبول کنم نگذاشتید و گفتید میجنگیم تا پیروز شویم. حالا که پیروز نشدید، جواب چندسال جنگ بیثمر را چه کسی بدهد؟ ولی از آنجا که چارهی دیگری نیست من مسئولیّتش را میپذیرم و جام زهر را مینوشم و به جنگ پایان میدهم.
اردکانی خود به ضرورت چنین پاسخگویی نظر داشته اما در جواب ناقدان مینویسد که "نقد فرهنگستان اگر لازم باشد باید مسبوق به نقد نظام علمی کشور و وضع تفکر موجود باشد". از قضا، نقد نظام علمی کشور برای کسی که خود استاد دانشگاه در همان نظام علمی و عضو شورای عالی مرتبط با همان نظام و رئیس فرهنگستان همان نظام علمی است میبایست توسط خود او در سالیان دراز عضویتش در تمام ارکان این نظام علمی صورت پذیرد. این کاریست که نه تنها در طول سالیان گذشته صورت نگرفته بلکه در همین یادداشت هم وقتی در انتظار خواندنش هستید در عوض میخوانید که "اینجا و اکنون مجال مناسب آن نیست و چگونه به بحث در حسن و عیب کارهای فرهنگستان بپردازم که هزینه ایاب و ذهاب همکاران شهرستانیاش را ندارد که بپردازد و گوش هیچ کس هم بدهکار نیست". در واقع نقد نظام علمی کشوری که از رشد علمی بیسابقه خود خبر میدهد در سایه هزینه ایاب و ذهاب کارکنان شهرستانی این نهاد ناگفته مانده است.
پاسخحذفhttp://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/16-41.html
این روحانی شیعه و نماینده مراجع که فکر میکنه در جنگ غلبه کرده، کیه؟
پاسخحذفآوردن اسمش به صلاح نیست، مهم نقل حرفش بود.
حذفصلاح از حیث استناد رو هم در نظر بگیرید. فرضا بنده به جهت اعتمادی که به شما دارم مطلب رو قبول کنم. لکن در بحث با دیگران چه؟ آیا نباید یک نام قابل راستی آزمایی ارائه دهم؟
حذفاسم اون عرب متعصب که در کامنتها سؤال شده رو بفرمایید
پاسخحذفاگر انتشار عمومی صلاح نیست کامنت بعدی ایمیلم رو میدم ولی عمومی نکنید
با تشکر
اجازه بدهید چه عمومی و چه خصوصی اسم نیاورم. ایشان ساکن عراق است و اینجا کسی او را نمیشناسد. غرض آوردن مشت نمونهی خروار بود.
پاسخحذف