سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴
خانواده، مدرسه و اجتماع به اندازهی کافی سد جلو آدم
میگذارند. خود این سدها مهم نیستند تلقیتی که ممکن است به وجود بیاورند مهم است؛ اینکه
انسان با خودش بگوید: نه، من نمیتوانم. شعار «توانستن» دادن برای تغییر اطراف و
اجتماع از تغییرهای کوچک و بزرگ خود آغاز میشود. از دید من هر نظر، عقیده، فلسفه
و باوری که بتواند در تأکید بر توانایی انسان و تشویق کاربرد آن اثر بگذارد، باید ترویج
شود. سه حکایت کوچک در همین رابطه:
یک. یکی از اعضای خانواده مهمان ما بود و همراهی نیز با
خودش آورده بود. صحبت از کار و تحصیل او شد و فهمیدیم که دانشجوی موسیقی است و
گیتار و پرکاشن میزند. خویش ِما چشمکی زد یعنی «بعداً». بعداً گفت که این بندهخدا
در یکی از بنادر کشور باربری میکرده تا اینکه عاشق دختری میشود. دختر به جای
فکرکردن به اینکه حمّالی به او دل باخته، با او حرف میزند و میبیند که اهلیّت
دارد. به او میگوید شرط اینکه قدم پیش بگذاری این است که دیپلمت را بگیری. همین،
انگیزه میشود برای تکمیل تحصیلات، اخذ دیپلم و راهیابی به دانشگاه. حالا البتّه سخت است باور کنی که این جوان رعنا -که بدنسازی هم کرده و از هیئت یک جوانک لاغر به شکل مرد خوش اندامی درآمده- زمانی
چه کاره بوده است.
دو. جوانی را در جلسات قرائت قرآن میدیدم که بعد فهمیدم
شاگرد کارگاه کفشسازی است. کمی با او حرف زدم و خودش هم زمینهاش را داشت. هنوز
سیکلش را نگرفته بود. دو درس ریاضی و زبان را با او طیّ تابستان کار کردم. با
نمرات عالی قبول شد و به دبیرستان رفت. چهار سال بعد، شاگرد کفّاش، دانشجوی
پزشکی شده بود.
سه. یکی از آشنایان داستان موفّقیّت یکی از جرّاحان باسابقه
و معروف مغز و اعصاب را اینطور تعریف کرد: جوان دیپلمهای عاشق دختری میشود که دانشجوی
پزشکی بود. برای اینکه جرأت کند او را از خانوادهاش خواستگاری کند، درس خواند و
در همین رشته قبول شد. پس از ازدواج با دختر تا سالها پزشک عمومی بود. اوّلین
فرزندشان پسری بود که چندی بعد فهمیدند توموری خوشخیم در مغزش دارد. جوان مذکور
گفت که نمیگذارم کسی جز خودم به پسرم دست بزند. درس خواند و در رشتهی جرّاحی مغز
قبول شد و خودش پسرش را عمل کرد.
پ.ن: معمولاً داستانهایی که دربارهی عاشقیّت میخوانید
پر از آب چشم و مملوّ از ناکامی است؛ روایات دیگری هم وجود دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.