سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴
مصاحبهی
مفصّل و تازهی احمدیمقدّم هرقدر هم یکسویه و دارای اطّلاعات غلط باشد، باز در
خور تحلیل است و میتوان از آن بخشی از قسمتهای درسایهماندهی سال۸۸ را درآورد.
من بیشتر به آن قسمتهایی نظر دارم که دستگاه فکری معیوب، چطور حتّی اطّلاعات
ِ-فرضاً- درست را وارونه میکند.
- او میگوید که اصلاحطلبان گمان میکردند که کشور کاملاً به طرف لیبرالیسم رفته ولی احمدینژاد آمد و برنامههای آنان را به هم زد بنابراین میخواستند که ا.ن حذف شود. چندسطر پایینتر از این میگوید که موسوی
سوسیالیست است! او
ادّعایی میکند دربارهی دربارهی نداشتن سوابق انقلابی موسوی ولی آیا این ملاک را
برای سنجش نفر اوّل جبههی پایداری هم به کار میبرد؟
- ادّعاهای
وی پیش از این نیز با تکذیب بسیاری از چهرههای سیاسی روبهرو شده بود. او دو نقل
قول مشکوک یا مردود از خاتمی میآورد؛ یکی دربارهی حذف اسلامیّت از جمهوری اسلامی و دیگری
پیرامون دروغی که دربارهی پیروزی در انتخابات به موسوی می گویند. اینها هرکدام باید در
جای خود بحث شود. دربارهی اوّلی جایی میگوید خاتمی گفت دوستان ما خواستند چنین کنند ولی
کمی پایینتر همین را به خود خاتمی نسبت میدهد که به هیچ وجه با روش و منش خاتمی
نمیخواند.
- وی خیلی
ساده از نقش نیروی انتظامی و حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ میگذرد که کاملاً
طبیعی است، سختگیری با مطبوعات هم با توقیف سلام آغاز شد و بستن فلّهای مطبوعات
اسمش سختگیری نبود، قتل عام بود. گرچه به نظر نگارنده تندرویهایی شد ولی ربطی به
اپوزیسیون خارج نداشت بلکه خودزنیهای داخلی مانند حمله به هاشمی بود که دست اصلاحطلبان
را خالی کرد و نه حمایت یا عدم حمایت خامنهای.
- شیوهی
آمدن موسوی پس از اعلام نامزدی خاتمی هم کاملاً با آنچه احمدیمقدّم می گوید تفاوت
داشت. خاتمی از همان ابتدا با استقبال وسیع مردم روبهرو شد و نظرسنجیهای ادّعایی
وی اشتباه است. خیلی طول کشید تا موسوی بتواند با حمایت خاتمی و دیگران رو بیاید.
او تا مدّتها برای بسیاری همچنان نخستوزیر زمان جنگ بود.
- در
خاطرات چهرههای سیاسی معمولاً نوعی «من گفتن» دیده میشود که تا حدّی طبیعی است
ولی برای نمونه چرا باید احمدینژاد به احمدیمقدّم بگوید که بگذارید خاتمی بیاید؟ مگر
او مسئول آمدن یا نیامدن خاتمی بود و اساساً به او چه ربطی داشت؟
- در پایان
میگوید که استراتژی «آقا» باعث شد که پتانسیل اصلاحطلبان از بین برود. لابد نشان
به این نشان که در انتخابات۹۲ با درصدی از این پتانسیل نابودشده روحانی رأی آورد!
او با همین منطق میگوید که با همین دوراندیشی «آقا»، فراخوان موسوی در ۲۵ بهمن
مردم با استقبال مواجه نشد و همین موضوع باعث حصر خانگی او و بقیّه شد! شکستخوردن
که باعث حصر نمیشود. او اگر با استقبال مواجه نمیشد که فراموش میشد و میرفت پی
کارش. ترس از موفّقیّت «فتنهگری» او و ادامهیافتن آن باعث شد به حصر بیفتد. همین الآن ترس از چه عاملی باعث نگرانی از انتخابات آینده شده است؟
کمهزینهترین کار برای تحریف تاریخ، سکوت دربارهی بخشهایی از آن است. دقّت کنید به منحصرکردن مقتولان به چندنفر که قصد ورود به پایگاه بسیج داشتند یا صدور حکم برخی مانند تاجزاده پیش از روز انتخابات یا بیاننکردن نظرسنجی مشترک وزارت اطّلاعات و کشور که رأی به برتری موسوی میداد، ادامهی دستکاری آرا در سایت وزارت کشور و از همه مهمتر اجازهی دفاع ندادن به موسوی در صداوسیما. اگر کسی اینقدر دستش از دلیل و مدرک کوتاه است، بگذاریم خودش چنتهی خالی خود را رو کند نه اینکه از برگزاری دادگاه برای جرایم ادّعایی وی نیز ترس داشته باشیم.
کمهزینهترین کار برای تحریف تاریخ، سکوت دربارهی بخشهایی از آن است. دقّت کنید به منحصرکردن مقتولان به چندنفر که قصد ورود به پایگاه بسیج داشتند یا صدور حکم برخی مانند تاجزاده پیش از روز انتخابات یا بیاننکردن نظرسنجی مشترک وزارت اطّلاعات و کشور که رأی به برتری موسوی میداد، ادامهی دستکاری آرا در سایت وزارت کشور و از همه مهمتر اجازهی دفاع ندادن به موسوی در صداوسیما. اگر کسی اینقدر دستش از دلیل و مدرک کوتاه است، بگذاریم خودش چنتهی خالی خود را رو کند نه اینکه از برگزاری دادگاه برای جرایم ادّعایی وی نیز ترس داشته باشیم.
ابتدا و پایان هر موضوع را فقط یکبار اعلام می کنند جز دو استثنا. یکی پروژه های دولت احمدی نژاد است که چندبار افتتاح می شود. دوم فتنه است که چندسال است هرروز اعلام می کنند خاتمه یافت.
پاسخحذفعالی
حذفآنها بهتر از ما میدانند که جنبش سبز زنده است:
پاسخحذفhttp://tabnakbato.ir/fa/news/24264/%D9%BE%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%B4%D8%AF
البته تحریف تاریخ امر رذیلانه ای است،ولی بستگی دارد که کی بخواد تحریف را بکند و تریبون دست چه کسی و دست بالا با کی باشه*
به عبارتی باید دید خودی تحریف را می کند یا غیرخودی،
نخودی می کند یا بی خودی؟
سرباز نظام بخواهد تحریف را بکند،دستش ازدلیل و مدرک کوتاه است و نهایتأ «چنته اش که نه»دست خودش را رو میکند،ولی اگر نخست وزیر نظام ،یا رئیس شورای مصلحت نظام،یا رئیس جمهور نظام،کلِ تاریخ سی سالهِ «جنگ،گروگانگیری،گلزار خاااااوراااان،دروان سازندگی و اصلاحات» را تحریف بکنند و روایتی کاذب و دلبخواهی به مخاطب جوزده ارائه بدهند،اشکال شرعی و قانونی که ندارد هیچ،باید ممنون و مچکر هم بود،چرا که علف باید به دهن بزی شیرین بیاد.
*پنجاه سال پیش ابراهیم گلستان گفته: اون که زده یه چیزی میگه،اون که خورده یه چیزی.