مغالطه‌های نظام

                                                                                                    چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴


سه نکته در سخنان اخیر رهبر نظام:

 «وی با اشاره به این سخنان خود که گفته بود «حتی کسانی هم که با نظام مسئله دارند در انتخابات شرکت کنند» افزود: این سخن به معنای آن نیست که بخواهند کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بفرستند.»

دو بخش کلام وی با هم سازگار نیست، ‌ابتدا به کسانی اشاره می‌کند که «با نظام مسئله دارند» و در بخش دیگر به کسانی که «نظام را قبول ندارند». آشکار است که او در پی افزایش رأی‌دهندگان است امّا نمی‌خواهد که مجلسی اصلاح/اعتدال‌طلب تشکیل شود. پس دعوت از افراد را به کسانی به نظام مسئله دارند گسترش می‌دهد تا هم کمابیش نفی کند که مخالفان نظام جمعیّت بزرگی‌اند که می‌توانند بر درصد آرا تأثیر بگذراند (در حالیکه وی پیشتر از آنان نیز دعوت کرده بود) ولی ملاک تأیید صلاحیّت افراد را قبول داشتن نظام می‌خواند. طبیعی است که کسی که نظامی را قبول ندارد، در بازی آن شرکت نمی‌کند ولی آیا ردّصلاحیّت فلّه‌ای افراد به خاطر این مسئله بوده است؟ یعنی میان فعّالان سیاسی کشور این همه مخالف نظام وجود دارد؟ بسیاری به بهانه‌ی عدم التزام به اسلام ردّ صلاحیّت شده‌اند، آنان کجای مسئله‌اند؟ در حالیکه خامنه‌ای معمولاً در هر سخنرانی به وقایع مهم چند روزی که از سخنرانی قبل رخ داده می‌پردازد، ‌کمترین انتقادی به شورای نگهبان ندارد.

«در هیچ جای دنیا، افرادی را که اصل نظام آن کشور را قبول ندارند، به مراکز تصمیم‌گیری راه نمی‌دهند و حتی در کشوری همچون آمریکا که خود را نماد آزادی معرفی می‌کند و عده‌ای ساده‌لوح هم آن را قبول و ترویج می‌کنند، در دوران رقابت بلوک شرق و غرب، افراد را با اندک اتهامِ گرایش سوسیالیستی، کنار می‌گذاشتند.»

اشاره‌ی او به جریان مک‌کارتی است که مهر سیاه و ننگینی بر سیاست داخلی دوره‌ای خاص امریکاست و بعدها انتقادهای علنی زیادی از آن شد و نقد آن هنوز هم ادامه دارد. کسانی که به هر عنوان با آن کمیته همکاری کردند بعدها از سوی جامعه‌ی نخبگان امریکا تقریباً طرد شدند. حالا خامنه‌ای از میان پیامبران جرجیس را انتخاب کرده است و یک نقطه‌ی سیاه را به عنوان نماد سیاست داخلی امریکا انتخاب کرده است. اوّلاً اگر قرار به نقطه‌یابی است، ‌چند عدد از این نقاط در سیاست داخلی ایران میتوان پیدا کرد؟ ثانیاً از کی تا حالا امریکا الگوی شما شده است؟ به فرض که آنان آن کار را کردند، آیا شما باید از آنان یاد بگیرید؟ مگر نه اینکه عمل شما باید در خلاف سیاستهای «دشمن» باشد؟

 «برخی دائماً کلمه‌ی «تندروها» را تکرار می‌کنند که منظور آنها جریان مؤمن و حزب‌اللهی است، در حالی‌که نباید جوانان انقلابی و حزب‌اللهی را متهم به تندروی کرد زیرا این جوانان با اخلاصِ تمام و با همه‌ی وجود در میدان حاضرند و هرگاه که دفاع از مرزها و دفاع از هویت ملی لازم باشد، وسط میدان هستند. نباید به صرف یک اتفاق بسیار بد و غلط همچون حمله به سفارت عربستان، پای حزب‌اللهی‌ها و جوانان مؤمن و انقلابی را وسط بکشند. عقل و فهم همین جوانان انقلابی و حزب‌اللهی و تحلیل آنان در مورد مسائل در موارد زیادی، از برخی بزرگ‌ترها بهتر است و نباید این جوانانی که سینه‌چاک انقلاب و اسلام هستند به بهانه‌ی حمله به سفارت عربستان و یا قبل‌تر، حمله به سفارت انگلیس که هر دو به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد، تضعیف شوند و مورد تهاجم قرار گیرند.»

خیلی تلاش شد که پای اینها وسط کشیده نشود، از ادّعای اینکه کار خود عربستان بوده تا طرفداران فلان مرجع ساکن قم تا توجیهات خُنک دیگر ولی تحقیقات کار را به جایی رساند که باز هم سروکلّه‌ی نیروهای خودسر پیدا شد و طبیعی بود که «سر» آنها از دنباله‌هایش حمایت کند چون چاقو که دسته‌ی خود را نمی‌برد. پس تندروها، ‌تندرو نیستند گرچه کار غلطی انجام دهند؛ چون مدافع نظام یا در اصل چون مدافع رهبر نظام‌اند. این حمایت سابقه‌دار نتیجه‌ای نخواهد داشت جز حمله به سفارتهای دیگر. مگر ابراز نارضایتی از حمله به سفارت انگلیس توانست جلو تکرار آن را بگیرد؟ نقل است که قرار بود -بر اساس دستور رهبر- حمله به بیت مرحوم منتظری بدون سروصدا باشد ولی یکی از روحانیان تندرو (به جای تندرو چه صفتی باید گذاشت؟) گفت که نخیر اتّفاقاً باید با سروصدا باشد،‌ رهبری نظرش را گفته ولی ما به وظیفه‌ی خود عمل می‌کنیم. همین استدلال به‌رغم مخالفت دیرهنگام با حمله به سفارت انگلیس به یورش به سفارت عربستان انجامید و در آینده تکرار هم خواهد شد. منتظر دسته‌گلهای دیگر این جوانان مؤمن،‌ انقلابی و حزباللهی که دارای فهم و عقل بهتر از برخی بزرگترها هستند،‌ باشیم.

پ.ن: نقل قول بند اوّل را از سایت رهبر نظام برداشته بودم. گفته‌ی خود وی این است که «بنده گفتم کسانی که نظام را قبول ندارند رأی بدهند، نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد بفرستند مجلس» که ظاهراً اجتهاد مدیر سایت کمی جمله را تلطیف کرده است. در ضمن درباره‌ی شرکت کسانی که یک نظام را قبول ندارند در بازی سیاسی، این نوشته از م.کرّوبی به عنوان نمونه‌ی نقض درخور تأمّل است. رهبر که از امریکا درس حذف دیگران میگیرد،‌ از انگلیس هم درس بگیرد.

۸ نظر:

  1. به خدا من اگر می دانستم علی مطهری کافر است، بیشتر ازش حمایت می کردم! خوب شد گفتند که ایشان هم به اسلام التزام ندارند، اگر ایشان با ان پدر معلم و انقلابی، مسلمان نیستند، تکلیف بقیه ما که اظهرمن الشمس است.

    پاسخحذف
  2. کسانی که نظام رو قبول ندارتد به کی رای بدهند؟ به زاکانی و کوچک زاده و نبویان؟ این بابا خودش متوجه هست که چی میگه؟

    پاسخحذف
  3. تلگرام راه بنداز و ما را از ذلت فیلتر شکن برهان .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جز اینجا برای استفاده از جاهای دیگر هم باید از سدّ فیلتر بگذرید؛ شما هنوز مشکل دارید؟

      حذف
  4. عيار عزيز، حقيقتش اين جمله رهبر ج. الف آنقدر نسبت به ايرانيان تحقيرآميز و موهن است كه آدم مي ماند چه بگويد، همين و بس، باقي بقايت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چه عجب از این طرفها. بله،‌ درباره ایشان باید گفت: روز به روز دریغ از دیروز!

      حذف
  5. عرض سلام
    خدمتتون عرض شود که با این پیشنهاد کانال تلگرام شدیدا موافقم ! مثل خیلی از وبلاگ های با کیفیت دیگه! مثل وبلاگ رازِ سر به مهرِ محمد معینی که کانال زدند !

    پاسخحذف
  6. اصلی ترین دلیلی که رهبر برای شرکت مخالفان ذکر میکند کمک به برقراری امنیت ملی است یعنی هر چه تعداد شرکت کنندگان بیشتر باشد پشتوانه مردمی نظام محکم تر خواهد بود که به نوبه خود به امنیت بیشتر کشور می انجامد. انگار رهبر مخالفان نظام را بین دو گزینه مخیر میکند یا در انتخابات کشور شرکت کنید و در امنیت کشور سهیم باشید و گرنه ممکن است به سرنوشت کشورهای همسایه دچار شوید نه نظام مقبولتان بر سر کار باشد و نه امنیت داشته باشید فکر نمیکنم متناقض سخن گفته باشد. فقط می ماند اینکه اگر فرزندان خمینی و مطهری و اشرفی اصفهانی و .... نظام را قبول ندارند پس چه کسانی قبول دارند؟؟
    در مورد برجام داخلی به نظر از برجام خارجی خیلی سخت تر باشد چون اولا در آنجا حکومت بعلت حصر و فشار اقتصادی مجبور بود که مذاکره کند اما در سیاست داخلی چنین احساسی ندارد ثانیا جنتی و یزدی و امثالهم اصلا اعتقادی به مذاکره ندارند حتی در قضیه اخذ رای الکترونیکی هم کوتاه نمی ایند تا چه رسد به تایید صلاحیت امثال اطاعت و معین و.... ثالثا در برجام خارجی ظریف مهره بسیار کارامد و موثری بود در حالیکه در برجام داخلی رحمانی فضلی و علوی و... اصلا چنان ظرفیتی ندارند. با این وضعیت راه فقط حکم حکومتی است که آن هم با این گستردگی رد صلاحیت خیلی بعید مینماید. به نظرم در این دوره باید هدفمان اخراج افراطیون از مجلس و حتی الامکان خبرگان باشد. جنتی و یزدی صلاحیت نمایندگان ما را تایید نکردند ما هم صلاحیت ورود به خبرگانشان را رد کنیم!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics