سهشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴
دربارهی نکات انتخاباتی سخنان اخیر رهبر نظام به اندازهی کافی نوشتند. چند بخش از حرفهای او بهراستی من را به حیرت انداخت. به نظر میرسد که خامنهای ابتدا چیزی را که صلاح میداند باور میکند سپس فهم خود از واقعیّت را طبق آن اندازه میکند و بعد تلاش میکند که به دیگران هم بباوراند. چیزی مانند پروکروستس در اساطیر یونانی. چنین نظری با دیدن نمونههای خلف رخداده نیز از حرفش برنمیگردد چون باز آنان را به شیوهی محیّرالعقولی طبق میل خود تفسیر میکند.
یک. «..در بعضی از کشورهای اسلامی، معمول است که [خطبههای] نماز جمعه را دستگاههای اداری روی کاغذ مینویسند و میدهند به امامجمعه، آن امامجمعه هم میرود و در آن منبر همان کاغذ را میخواند. این نماز جمعه نیست به نظر ما؛ این خطبهی نماز جمعه نیست. این خواندن بخشنامهی فلان اداره است...»
دربارهی نکات انتخاباتی سخنان اخیر رهبر نظام به اندازهی کافی نوشتند. چند بخش از حرفهای او بهراستی من را به حیرت انداخت. به نظر میرسد که خامنهای ابتدا چیزی را که صلاح میداند باور میکند سپس فهم خود از واقعیّت را طبق آن اندازه میکند و بعد تلاش میکند که به دیگران هم بباوراند. چیزی مانند پروکروستس در اساطیر یونانی. چنین نظری با دیدن نمونههای خلف رخداده نیز از حرفش برنمیگردد چون باز آنان را به شیوهی محیّرالعقولی طبق میل خود تفسیر میکند.
یک. «..در بعضی از کشورهای اسلامی، معمول است که [خطبههای] نماز جمعه را دستگاههای اداری روی کاغذ مینویسند و میدهند به امامجمعه، آن امامجمعه هم میرود و در آن منبر همان کاغذ را میخواند. این نماز جمعه نیست به نظر ما؛ این خطبهی نماز جمعه نیست. این خواندن بخشنامهی فلان اداره است...»
یعنی خامنهای نمیداند که این همان روشی است که کمابیش در ایران هم پیاده
میشود و امامان جمعه بولتنهایی خاص دریافت میکنند که حاوی رئوس مطالب مهمّ اتّفاقات هفته است؟ بعید میدانم. برخی ائمّهی جمعه آن را با خود میآورند و
در میان سخنان خود مدام به آن ارجاع می دهند. عجیب نیست که بعضی مواقع سخنان امامان
جمعهی سراسر کشور مشابه از کار درمیآید؛ به ویژه زمانی که دستور به حمایت یا ردّ
موضوع مهمّی در کار باشد.
دو. «..فرنگیها در برخوردهای معمولیشان خیلی مقیّد به ادب نیستند؛ ما ایرانیها از قدیم معروف بودیم به اینکه در گفتارهایمان، در مخاطباتمان ملاحظهی ادب را میکنیم؛ احترام طرف مقابل را حفظ میکنیم. اینها میخواهند این را عوض کنند و متأسّفانه یک جاهایی هم موفّق شدهاند. فرض کنید شما با یکی مخالفید، میخواهید راجع به او حرف بزنید؛ دوجور میشود حرف زد: یکجور میشود هتّاکانه و بیباکانه و بیادبانه حرف زد؛ یکجور هم میشود مؤدّب حرف زد...».
دو. «..فرنگیها در برخوردهای معمولیشان خیلی مقیّد به ادب نیستند؛ ما ایرانیها از قدیم معروف بودیم به اینکه در گفتارهایمان، در مخاطباتمان ملاحظهی ادب را میکنیم؛ احترام طرف مقابل را حفظ میکنیم. اینها میخواهند این را عوض کنند و متأسّفانه یک جاهایی هم موفّق شدهاند. فرض کنید شما با یکی مخالفید، میخواهید راجع به او حرف بزنید؛ دوجور میشود حرف زد: یکجور میشود هتّاکانه و بیباکانه و بیادبانه حرف زد؛ یکجور هم میشود مؤدّب حرف زد...».
ادب فرنگیها را درون پرانتز میگذاریم که لابد ایشان خیلی مطّلعتر از
ماست و این را دوستان ساکن فرنگ هم تأیید میکنند. بحث از نماز جمعه است و حضور در
عرصهی عمومی. به جرأت میتوان گفت که بیادبترین مسئولان نظام فعلی نمایندگان
ولیّ فقیه در ارگانهای مختلف یا طرفداران بیچونوچرای اویند. به گونهای که
بسیاری اوقات نقل قول از
آنها جز با استفاده از نقطهچین ممکن نیست. اسطورهی هتّاکی و بیادبی رسانهای،
نمایندهی ایشان در مؤسّسهی کیهان است. رئیسجمهور «نظرنزدیک» کسی بود که با پردهدری
در مناظرهها، مقدّمات اعتراضات ۸۸ را فراهم کرد و پیش و پس از آن از لغاتی
استفاده کرد که در مبذلترین دوران سیاسی معاصر هم از زبان سیاستمردی شنیده نشده
بود. آن زمان از ایشان دعوت به رعایت ادب ندیدیم. رئیس دفتر مصباح اگر خمینی جوان
را تشبیه به ویروس ایدز کند خیلی مهم نیست چون در راستای اهداف ایشان است امّا
نوشتهی روزنامهی بهار اگر به این بیادبیها اعتراض کند، توقیف میشود. نهایت
عدالت برقرار است.
سه. «...بعضی از عوامل بیچارهی خودمان در داخل که این امکانها را ندارند- حسرت میخورند که چطور نمیتوانند و وسیلهای ندارند برای اینکه مردم را یکجا جمع کنند، با هم حرف بزنند، با هم تبادل کنند؛ با عناوین مختلف میخواهند این کارها را انجام بدهند؛ تازه [مانند] این درنمیآید...»
سه. «...بعضی از عوامل بیچارهی خودمان در داخل که این امکانها را ندارند- حسرت میخورند که چطور نمیتوانند و وسیلهای ندارند برای اینکه مردم را یکجا جمع کنند، با هم حرف بزنند، با هم تبادل کنند؛ با عناوین مختلف میخواهند این کارها را انجام بدهند؛ تازه [مانند] این درنمیآید...»
عوامل
بیچارهی داخلی که در خرداد۸۸ غوغا به پا کردند. راهپیماییهای سکوت در تاریخ
معاصر ایران بینظیر بود و جز با ارعاب و توحّش پایان نیافت. ۲۵بهمن که ۹دی را به
تاریخ سپرد و گناهی شد تا سلاح حصر برای بار دیگر استفاده شود و همین حالا هم ترس
تکرار فتنه باعث ادامهی حصر شده است. اصلاً به نماز جمعه برگردیم. کدام نمازجمعه
در سالهای اخیر پراستقبالتربود؟ آخرین نمازجمعهی هاشمی رفسنجانی را که فراموش
نکردهایم. خامنهای در بخشی از سخنانش اشاره میکند که «امام من را به امامت جمعهی
تهران مفتخر کردند» امیدوارم یادش باشد که امام جمعهی پیش از او چه کسی بود و همو
بود که خامنهای را به جای خود به آیتالله خمینی پیشنهاد کرد تا خودش به قم برود
و به درس و بحثش برسد. رفتاری که امروز به داستان و افسانه شبیهتر است. حالا که
بحث اجتماعات مردمی شد، خامنهای یادش مانده که در تشییع جنازهی مرحوم منتظری چه
قیامتی به پا شد؟ مگر او را دو رهبر نظام ایران طرد نکرده بودند، چرا مردم چنین
اجتماعی آفریدند؟ کاش او جرأت پرسیدن چنین پرسشهایی از خود داشت.
: )
پاسخحذفKeep going my friend ... indeed you are one of thy most active writer in virtual world who, is pushing our Farsi language friends to achieve deeper perspective
GOD BLESS YOU 'n Mi 'n THOSE WHO LEFT US 'n THOSES WHO ARE COMING
TO JOiN US
,
inshalla
NAMASTE
day 191
year 2ed
Century II