سهشنبه
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
اوّل: هرکس در جبههی حق باشد برنده است خواه در ظاهر پیروز شود یا نه و
هرکس در جبههی باطل باشد بازنده است خواه در ظاهر شکست خورد یا نه. کلانتر از
مردم خواست که داغ ننگ همیشگی ترس و پنهانشدن در خانهها را از خود بزدایند پس کلانتر
شاید در ظاهر از ساکنان کمک خواست ولی در واقع خواست به آنان کمک کند. این نکتهی اوّل.
دوّم: «مردم» نیز یک کلّ واحد و قابل تعمیم نیست که ساکنان هر دهکده
و شهر در هر زمان مصداق آن باشند و از آن بدتر اینکه کسی بپندارد هنرمند وظیفه دارد
تصویری مقدّس و بیخدشه از این «مردم» ارائه دهد. مردم گاهی میترسند، گاهی شجاعت
میورزند، گاهی خیانت میکنند، گاهی به خونخواهی برمیخیزند و این تفاوت رفتار بسته به
هزارویک عامل گوناگون است. فیلم «نیمروز» گوش مردم ترسخورده و فرومایه را میگیرد
و میکشد و درست به همین دو دلیل فیلم خوبی است و گرنه شاهد یک فیلم وسترن معمولی
و کمارزش بودیم.
خیلی کوتاه است نگاه گری کوپر به ساکنان ترسوی شهر که
حاضر به کمک در برابر مهاجمان نشدند. شاید انتظار اینکه همینمقدار هم از خود
واکنش نشان نمیداد بیش از حد باشد ولی در عوض با کوبیدن ستارهی روی سینهاش به
زمین آن را جبران میکند. اینگونه نگاههای شماتتبار و تحقیر بحق از آن لحظههای
نابی است که در زندگی هم کم دیده میشود چون برعکس چنین مردمی که تا دلتان بخواهد
زیاد هست، قهرمان کم یافت میشود.
پیشین: لحظههای سینمایی -۱
قهرمان یافت می نشود
پاسخحذفجسارتا اسم کامل فیلم ماجرای نیمروز هست.
پاسخحذفHigh noon را «صلات ظهر» هم ترجمه کرده اند
پاسخحذفدو نکته در جواب فراستی برنامه هفت ۱۷ فروردین
پاسخحذفبرای ترجمه «سر ظهر» خوبه ولی معادل مناسب کلّه سحر و بوق سگ! میشه «زلّ آفتاب» (با کپی از روی دست احمد شاملو)
پاسخحذف