دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
۱- اتّفاق نظر اژهای و رحمانی فضلی مدّت کوتاهی پس از
حمله به میرمحمود موسوی، بدون اینکه فرصتی برای بررسی موضوع باشد جالب توجّه بود.
ما سابقهی اینگونه موضعگیریها را در ذهن داریم. حمله به علی مطهّری هم زورگیری
بود، زورگیریهای زیاد دیگری هم در اقصا نقاط کشور به مناسبتهای گوناگون مانند ورود
یک بازیگر به یک شهر، سخنرانی یک منتقد یا برگزاری کنسرت موسیقی رخ میدهد.
۲- برخی ناصحان از امیرارجمند گله کردند که یک زورگیری را
از آن سر دنیا امنیّتی پنداشته است و نمیداند اینجا «ایران» است. از بذل توجّه
دوستان به «ایران» (یعنی جایی که زورگیری امری طبیعی است!) متشکّریم؛ در ایران
متأسّفانه شاهد انواع حملههای خودجوش دیگر هم بودهایم. فقط در ایران به یک سفارت
حمله میکنند و پس از ابراز نارضایتی رهبر دوباره آن را تکرار میکنند و رهبر
ابتدا آن را مخالف اسلام و نظام میداند، بعد منتقدان را از تندروخواندن مهاجمان
برحذر میدارد. این مهاجمان به افراد هم میتوانند حمله کنند.
۳- هدف زورگیر پول است و فرقی نمیکند که چه کسی باشد.
وقتی سهبار به یک نفر حمله میکنند یعنی او را هدف گرفتهاند و تصادفی در کار نیست؛ فهم این موضوع نیاز به تخصّص ویژه ندارد و دست آخر اینکه میگویند حالا که چیزی نشده و
ایشان توانسته رفع خطر کند و فقط زخمی شده! خوب تا کسی به قتل نرسد ظاهراً دوستان
احساس نمیکنند که مسئلهی مهمّی رخ داده است. گرچه فکر میکنم که حتّی آن موقع هم
توجیه برای تراشیدن پیدا میشود.
۴- زورگیری خیابانی تنها یکی از مصادیق زورگیری است. هرجا
کسی حقّ دیگری را با زور از وی بگیرد، زورگیری کرده است. من زور دارم، پس دایرهی نامزدان
انتخابات را محدود میکنم، برخی را حتّی پس از انتخابشدن رد میکنم، پارازیت می فرستم،
روزنامه را میبندم و به زورنامه اجازه میدهم که تهمت و افترا را در تیراژ بالا
منتشر کند، جلو اجرای عدالت را برای نورچشمیها می گیرم، منتقدان را به زندان می افکنم، فضای مجازی را تقریباً دربست ممنوع میکنم و... اینها همه زورگیری غیرخیابانی است که ما به آن عادت کردهایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.