شنبه
۱۱ دی ۱۳۹۵
خیابانها و
بازارهای طولانی چه کوتاه شدهاند و حیاط دبستانی که میرفتیم چقدر کوچک به نظر میرسد. حکایت زمان امّا شگفتتر است که روی دور تند افتاده. قبلاً چقدر طول میکشید
تا سالی بگذرد. هرچند نوروز و جمعه و زنگ ورزش زود میگذشت امّا باز هم سه ماه
تعطیلی سه ماااه بود.
دیصفتی در ادبیات ما به معنای کاری است که ابتدای زمستان با پاییز میکند؛ آن کاری که خودش با
تابستان نکرده بود. به گمانم همهی ما به این پیرایش بیرحمانه نیاز داشته باشیم که
مقدّمهی هر آرایشی است. زائدههای زیادی به خود بستهایم که چارهای ندارد مگر
ویرایشی دیصفت.
درست دهسال
پیش دیماه در چنین روز و ساعتی «ایمایان» متولّد شد و برخلاف انتظار آخرین عیّار
تا کنون دوام آورده است. چه چیزها که ندیدیم، چه دوستیهایی که پا نگرفت و
چه رفاقتها که نگسست. چه نوآمدههایی که اوج نگرفتند و چه بلندپروازانی که با سر
سقوط نکردند. ایمایان دو سه بار خیلی جدّی تا مرز محاق پیش رفت ولی ماند تا مزّهی
بیچشمداشتی را با -به زعم خود- نیکیهای خُرد خویش لب دجلهی وب بچشد. ده سال
گذشت؛ ده سااال.
تبریک.تداوم ده ساله آن هم برای چنین وبلاگی کار کمی نیست. فقط این که همان طور که اطلاع دارید چند سالی است که وبلاگ خوانی رونق شگفت انگیز دهه هشتاد را ندارد.به گمانم افت مخاطب از یکی دو سال آخر دهه هشتاد جدی شد.مخاطبان جذب شبکه های اجتماعی بالاخص فیس بوک شدند،یکی دوسالی است که فیس بوک هم دچار ریزش مخاطب شده است و کاربران بیشتر در اینستاگرام و تلگرام هستند.همه این توضیحات برای طرح این سوال بود که آیا فکر نمی کنید که وقت آن رسیده که مطالبتان را در شبکه های اجتماعی ( مشخصا فیس بوک یا تلگرام) هم بگذارید؟ البته بدون آن که الزاما وبلاگ را تعطیل کنید
پاسخحذفممنون. این پیشنهاد خیلیهاست.ایمایان مخاطب خودش را بهرغم فیلترینگ و بعداً حذف، حفظ کرده است. فیسبوک که به گفتهی خودتان مثل گذشته نیست و تلگرام هم به محض فیلترینگ از رونق میافتد. به این خانههای موقّتی نمیتوان اعتماد کرد.
حذفمبارک باشه عیار عزیز. امیدوارم که پاینده و برقرار باشی. از این ده سال، من هشت سال مستمر خواننده وبلاگ خوبت بودم. کامنتها کم شده شاید خیلیها مثل من عادت به کامنت گذاشتن ندارن فقط این رو نوشتم که در پاسخ دوست بالا بگم هنوز چشمهایی هست که برای خوندن اندیشههای پشت کلمات بی قراره. دوستان نادیدهای که درد مشترکی رو تجربه میکنند و با دیدن پرچمی که با همهی پستی و بلندیها بالا نگه داشته شده شاد میشن.
پاسخحذفمتشکّرم. البتّه اینها توجیهی برای نظرندادن نیست :)
حذفباشه :) هر چند بعید می دونم نظر ما به درد شما بخوره
حذفمورچهی سیاه
پ. ن. در راستای طرح ایمایی نشاندار کردن ناشناسهای وبلاگ
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
پاسخحذفتا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
ده سال...مبارک است. ان شاء الله ده ها سال بشود و با همین شور و سلامت و عزت، بنویسید. من بسیار از نوشته های تان بهره می برم و اگرچه از مخاطبان خاموش تان هستم، اما این جا چهار پنج سالی هست که از پاتوق های ثابت مجازی ام است. زنده و سربلند باشید.
پاسخحذفسلام. ایمایان، خواندنی و متفاوت است و من کامنت های زیادی گذاشته ام ناشناس. می خواستم بپرسم آیا شما هم برای همه کامنت نویسان ناشناس هستید؟
پاسخحذفسلام. در جواب پرسشتان: بله.
حذفاین ناشناس نظرگذاشتن هم مشکلی است. طبعاً هیچ دلیلی برای گذاشتن اسم واقعی وجود ندارد ولی انتخاب یک اسم کوچک یا لقب به خوانندگان کمک میکند که تفاوت بین نظرها و صاحبان آنها را درک کنند. اینطور چند نفر ناشناس نظر میگذارند و معلوم نیست کی به کیست. دهسال گذشت و من نتوانستم همین یک نکته را هم به دوستان بقبولانم!
و علیکم. در جواب پرسشتان: خیر!
حذفمن هم از بعد ایام فتنه یکی از خوانندگان ثابت وبلاگ و همچنین وب چین شما بوده ام. خسته نباشید و کمی کامنت ها را به کمی خوانندگان تعبیر نکنید!
پاسخحذفدیدن یک بیت حافظ از دوست گرامی پس از مدتها...
پاسخحذففکر کنم این یکی لااقل بشناستت یا حتی فرید!
در ازای مقدار معتنابهی پول و پله حاضریم آدم فروشی کنیم
حذف������������������������������
به به. مبارکه. چه عکس قشنگی.
پاسخحذفبه بردیای عزیز: تا شناختن رو چی معنی کنیم. دونستن اسم و فامیل و مشخصات ظاهری یا فکر و سلیقه یک نفر. فکر کنم همه ما عیّار رو میشناسیم.
ده سال؟!!
پاسخحذفگمانم خیلی بیشتر از اینها بود
دمت گرم و اشاراتت مستدام
بوس
شما به علّت غیبت بیش از حد اسمت تو لیست سیاست.
حذفگریههایم را یادته؟
حذفکارم به تیمارستان کشید.
گواهی پزشک بیارم از لیست درمیام؟
ای بابا... إنشادءالله فردا روشنتر از دیروز خواهد بود.
حذفبرای مشاوره رایگان ایمیلی حاضریم :)
دنبال این عکس میگشتم که حس غمگینی داشت.
حذفجالبه که میرسم به صفحهی تولد نه؟
تازه میخواستم تسلیت هم بگم! چه تضادهای تامل برانگیزی!
دنیا همینه: عسر و یسر مخلوط.
حذفیارب کمال عافیتت ... بر دوام باد !
پاسخحذفاقبال و دولت و شرفت .. مستدام باد !
سال و مهت مبارک و .. روز و شبت به خیر ..
بختت بلند و .. گردش گیتی به کام باد !
فردا که هر کسی .. به شفیعی زنند دست ..
حشر تو با رسول علیهالسلام ... باد !
فرزند نیکبختِ تو .. نزدِ خدا و خلق ..
همچون تو .. نیک عاقبت و نیکنام باد!
حدود پنج سال است که با شما همراهم، مدتی از طریق آدرس و مدتی بصورت اشتراک ایمیل. وقتی ایمیل جدیدی میرسد، در اولین خلوتم مشتاقانه شروع به خواندن میکنم و تقریبا همیشه با همان اشتیاق به پایان مطلب میرسم. شیوه شما که با تحقیق، استناد و نقد فعالانه و حق جویی عجین بوده، برایم ستودنی ست ، و انتخابهای هنری شما جذاب و تامل برانگیز. خوشحالم بر بستری میپایید که بستر اندیشه و تامل است، نه هیجان، همانند شبکه های اجتماعی(گرچه نمیتوانم با دیدن اثرات مثبت آنها، نادیده بگیرمشان)
پاسخحذفاستمرار این سالها اندوخته ایست برای شما در حق محوری
و اشارات و البته قوت قلبی ست برای من و دیگران
من هم حدود 8 سال خواننده ثابت وبلاگ شما هستم. از مطالب شما تشکر می کنم
پاسخحذفهمه عمر دیر رسیدیم!
پاسخحذفخسته نباشی دوست عزیز.
همیشه جمع دوستان اول بهار جمع میشد ولی حالا در زمستان.
جای دوستانی که زمانی همراه ما بودند خالی.
بالاخره نفهمیدیم شما برای همه ناشناسید یا نه. ناشناس قبلی و «آرمان» زین پس.
پاسخحذفبعضی دوستان زیادی شوخطبعند.
حذفپس آرمان میشود همان که مدافع تدریس لاریجانی بود :)
آخرین وبلاگی که من شش هفت سالی است دنبال میکنم، گاهی به اشتیاق خواندن مطلب تازه، هر روز صفحه را باز میکنم و نومید از نبود نوشته جدید برمیگردم، و گاه فراموشی یک هفته ای از سر زدن و غافلگیری با دیدن سه پست جدید و حظ فراوان.
پاسخحذفخواندن دیدگاههای متفاوت و اندیشیده شده شما لذتی است خاص و دلنشین.
ده سالگی ایمایان فرخنده باد.
خدایا، ایماگرش را بسلامت دار
تبریک برای نوشته های پربار شما. همیشه شما را می خوانم از وقتی آشنا شده ام. یک سوال: علاوه بر وبلاگ شما وبلاگ دیگری بود که به گمانم از طریق شما با آن آشنا شدم به نام «چرخ و فلک؛ طومار شیخ شرزین» یکباره جمع شد! شما خبر دارید از نویسنده اش؟
پاسخحذفممنون. نه متأسّفانه ایمیلش هم حذف شده و نامهها برگشت میخورد. امیدوارم اتّفاقی برایش نیفتاده باشد.
حذف