دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۶
تاجزاده جواب مخملباف را داده و چه خوب کرده ولی
من هم دو کلام حرف با او دارم. پیش از ورود به بحث بگویم که دیدگاه سیاسی-اجتماعی
من قاعدتاً باید به امثال تاجزاده نزدیکتر باشد تا مخملباف و این نوشته هم لزوماً
حمایت از تمام نوشتهی مخملباف نیست ولی به شدّت از پیش فرضهای اصلاحطلبان در
بررسی رویدادهای کنونی ایران نگرانم و به نظرم روزبهروز دارند از تحلیل جامعهی
خود درمیمانند و این عجز نظری علّت اصلی عجز عملی در سپهر سیاسی ایران است.
یک. تاجزاده
از مخملباف میپرسد چرا حمله به افغانستان را رهاییبخش میداند ولی آن را به
ایران تعمیم نمیدهد؟ (!)
اگر
مخملباف چنین میکرد جای شگفتی داشت چون هم عرصههای سیاسی و اجتماعی با کاغذ سفید
فرق میکند و هم تطبیق قوانین کلّی در جامعههای مختلف با قواعد هندسی. طبیعی است
که نسخههایی که برای یک کشور بتوان پیچید
با توجّه به تفاوت شرایط اجتماعی در کشور دیگر تفاوت کند. مخملباف بیش از آنکه از
حمله به افغانستان دفاع کند پرسیده که «آیا وضع افغانستان در دوران طالبان بهتر
بود یا در حال حاضر؟» چرا تاجزاده به این پرسش جواب نمیدهد؟ این پرسش الزاماً به
معنای همدلی با حمله به افغانستان نیست. همین سؤال را میتوان دربارهی
عراق کنونی (با در نظر گرفتن تمام مشکلات مانند غائلهی داعش و بحران کردستان و
..) با عراق صدّام حسین نیز پرسید.
جوابدادن به این پرسش میتواند خارجیستیزی بیمارگونه که باقیماندهی
انقلابیگری اوّل انقلاب به اضافهی رسوب تفکّر چپ در روشنفکران ایران است درمان
کند. حتّی انقلابیون «استکبارستیز» ایران در آستانهی انقلاب از مذاکره با قدرتهای
حامی شاه ابا نداشتند، حالا خیلی بچّگانه است که از هرگونه تماس یا حمایت خارجی
ترسید. این مخالفت من با «دخالت بشردوستانه»ی امثال نراقی هم مخالفت با امریکا
بود نه سازمان ملل. همین الآن در یمن یا میانمار حضور یک نیروی بینالمللی برای
جلوگیری از نسلکشی یا بازگرداندن اوضاع به حاکمیّت اکثریّت مردم متصوّر نیست؟ پس
میتوان در یک کشور بحرانزده از دخالت نیروهای بینالمللی دفاع کرد در عین حال در
کشوری دیگر از اصلاح درون حاکمیّتی و در کشوری دیگر از حضور خیابانی مردم. تاجزاده
میپرسد «مگر تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت طالبانی چیست؟» من جواب این پرسش را به
خودش واگذار میکنم.
دو. تاجزاده پرسیده که چرا مخملباف اصلاحات را که جلو حکومت طالبانی
بر ایران را گرفته و از فروپاشی اجتماعی ایران جلوگیری کرد «بی خاصیّت» میخواند؟
اگر تحلیل تاجزاده در بند اوّل دارای گسست جغرافیایی بود، در بند
دوّم دارای گسست تاریخی است. گویی یک نسخه را میتوان در هر زمان توصیه کرد. حتّی
آیتالله خمینی از آغاز با «انقلاب» آغاز نکرد و از در نصیحت شاه وارد شد. اصلاحطلبی
به معنای پذیرش راههای قانونی به همراه احترامگذاشتن به نفر اوّل کشور و ابداعهای
فراقانونی او از لحاظ نظری با تحصّن نمایندگان مجلس و ردّ لوایح دوگانه به انتها
رسید و از سال۸۸ نیز عملاً از تحوّلات ایران عقب ماند. عجیب است که تاجزاده هنوز این را
متوجّه نشده است. (بعد خواهم گفت که نشانههایش کجاست)
سه. تحلیل تاجزاده از سوریه، لزوم پرهیز از خشونت، پناهنبردن به
قدرتهای خارجی و «نههای سه گانه» درست است ولی اوّلاً به نقش ایران در سوریهایشدن
سوریه کم میپردازد. وقتی دخالت خارجی را محکوم میکنیم بیش از بررسی قدرتهای مختلف
باید به عنوان یک ایرانی دربارهی اعمال نادرست نظام ایران نگران باشیم سپس دیگر کشورها نه اینکه نام
ایران را در انتهای فهرست کشورها بگذاریم. آن نظام ایران دخالتگر در سوریه همین نظام
حاکم در کشور است چرا فکر میکنید که آنجا و اینجا دو شیوهی متفاوت دارد؟ دوّم
اینکه «نههای سه گانه» در سوریه نفس تجمّعهای مردمی را نفی نمیکرد بلکه چگونگی
آن را مشخّص میکرد ولی تاجزاده در گفتگوی ابتداییش به گونهای بحث را پیش برد که گویی
با خود اعتراضات مخالف است ضمن اینکه همانطور که در بند اوّل تفاوتی بین افغانستان
و ایران نمیدید حالا هم تفاوتی بین ایران و سوریه نمیبیند در حالیکه این دو کشور
با هم تفاوت زیادی دارند و نمیتوان ایرانیان را از سرنوشت سوریه ترساند.
چهار. تاجزاده در مثبتبودن سرنوشت بهار عربی در تونس با مخملباف
موافق است ولی به این نکتهی بسیار مهم اشاره نمیکند که تغییر در تونس چگونه صورت
گرفت؛ با شرکت در انتخابات (یا تحریم) یا به خیابانآمدن و مجبورکردن حاکم به کنارهگیری از
قدرت؟ این بند را ادامه نمیدهم فقط به تاجزاده و همفکرانش توصیه میکنم با
نظرداشت این پرسش یکبار دیگر توضیح خوب و مفصّل او را دربارهی این کشور دوباره
بخوانند.
پنج. در پایان تاجزاده میگوید که در آینده میتوان از حضور خیابانی
(بدون اردوکشی) مردم و در گام بعدی از «تحریم یک انتخابات مشخّص» برای ایستادن در
برابر «نظارت استصوابی» سخن گفت.
روند امور کاملاً برعکس است یعنی حضور خیابانی پس از تحریم است نه
قبل از آن. ایرانیان تحریم را در اعتراض به تقلّّب۸۸ در انتخابات مجلس۹۰ آزمودند و
نتیجهاش در حدّ انتخابات۹۲ بود و نه بیشتر یعنی حاکمیّت فقط کمی فضا را بازتر میکند
نه اینکه دست از مهندسی انتخابات بردارد؛ فقط از یک نوع (تقلّب) تمرکزش را را روی
نوع دیگر (حذف رقبا با نظارت استصوابی) میگذارد. اینکه در پایان تاجزاده به حمایت
از حضور خیابانی میرسد جای تقدیر دارد و این که امیدوار است اعتراضات۹۶ بر کلّ
ساختار سیاسی (مانند جنبش سبز) اثر بگذارد نیز خوب است. ما در یک نکته توافق داریم
که «نظارت استصوابی» درد اصلی ساختار سیاسی ایران است و با لغو آن و امکان اینکه
تمام سلایق سیاسی ایران امکان معرّفی نامزد را در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری داشته باشند، تغییر به مسالمتآمیزترین شکل آن رخ خواهد داد.
پس تاجزاده باید همین اعتقاد به «حضور خیابانی» را تقویت و با کسانی
که تجمّع «کف خیابانی» را به شکل نوعی ناسزا به کار بردند مخالفت کند و برای رفع
نظارت استصوابی با تجمّعهای بدون خشونت موافق قانون اساسی راهکار دهد. لوایح
قانونی در تحصّن مجلس به بنبست رسید و تحریم هم یکبار تجربه شد و حالا دیگر
هاشمی هم نیست تا آمار واقعی مشارکت را از قول سخنگوی شورای نگهبان به بیرون درز
دهد. تنها راه حضور در عرصهی عمومی است با خواستهی رفراندُم برای حذف «نظارت
استصوابی»؛ تغییر و اصلاح قانون اساسی فعلی نیز از همین راه میگذرد و گرنه گام
بعدی حضور خیابانی با مطالبهی رفراندُم «تغییر قانون اساسی» است. اگر تاجزاده با تحوّلات تونس موافق است، برای پیادهشدنش در ایران پیشنهاد عملی ارائه کند. این گوی و این
میدان.
چپها با هر دخالت خارجی مشکل ندارند، با امریکا بیشتر.
پاسخحذفسخنان آقای تاجزاده مسکن لحظه درد است برای فراموشی بیماری اصلی. آقای تاجزاده با کلمات و واژه ها بازی میکند تا مخاطب عام را اغوا کند.
پاسخحذفایشان قبلا چند بار گفته بود تا انتخابات آزاد نباشد، نباید در انتخابات شرکت کرد اما در بزنگاه انتخابات٬ این وعده را موکول به آینده کرد. او در پاسخ به نامه مخملباف، بار دیگر حرف از «تحریم فعال» انتخابات غیرآزاد میزند اما در جای دیگر همان متن میگوید در ایران «دموکراسی انتخاباتی» داریم! خوب اگر در ایران دموکراسی انتخاباتی داریم مگر مرض داریم انتخابات را تحریم کنیم! «دموکراسی انتخاباتی» چیزی است که اندونزی دارد، تونس دارد٬ آفریقای جنوبی دارد. کاش یک نفر به ایشان بگوید آنچه در ایران داریم نامش در علوم سیاسی «تئوکراسی انتخاباتی» است! ایشان همچنین از واژه اغواکننده «دموکراسی توافقی» سخن میگوید درحالیکه ترجمان آن در جمهوری اسلامی «دموکراسی خودیها» است. آنچه در دانش مدلهای سیاسی بعنوان «دموکراسی توافقی» شناخته میشود، بدون داشتن انتخابات آزاد و یک سکولاریزم سیاسی اصلا قابل حصول نیست.
پاسخ آقای تاجزاده به مخملباف تلاش دوباره ایست برای اولویت دادن استمرار نظام بر اصلاح ساختار. او تلاش دارد نشان دهد که اصرار بر اصلاحات ساختاری، از طریقی به غیر از کانال «اصلاحطلبان»، منجر به «سوریه ای شدن» ایران میشود و در نتیجه استمرار نظام مهمترین اولویت است٬ حتی اگر نظام نشان داده باشد که تن به اصلاح نمیدهد. این بزرگترین بنبست نظری آقای تاجزاده است.
تاجزاده زیرک است و میداند چه میگوید. ما هم برای زیرکی ایشان احترام قایل هستیم اما حرفهای میان خطوط ایشان را هم میفهمیم. ایشان میخواهد یک پایش را در سمت استمرارطلبی و پای دیگر را در سمت تحولخواهی قرار دهد اما بقول اصغر فرهادی «نمیشه تا آخر عمر یه پات اینور جوب باشه یه پات اونور جوب٬ بالاخره یه جا جوب گشاد میشه!» - عمار ملکی https://twitter.com/AmmarMaleki
اصلاح طلب, اصولگرا .... دیگه تموم شد ماجرا
پاسخحذفیعنی هنوز از درک این موضوع عاجز هستید؟؟؟
خوارزاده را رها کن،فکری به حال ما کن.
پاسخحذفمن برادرم در زندان دق کرده و خواهرم خودکشی کرده و برادر زاده ام مفقودالاثر و خواهرزاده ام در اوین و کهریزک با دژخیمان«قاسم سلیمانی و عبداله گنجی»نظام مشرکین در حال گفتگو و تبادل نظر است؛شما درباره چی حرف می زنید،ما تا دیروز باید به اعوان و انصار بَدوی و بَدنی و دَهنی و قَلمی و مَنبری و منقلی نظام مشرکین ثابت می کردیم که خودتان آشغال و اغتشاشگر و کرکس و دسیسه گر و مگس هستید و ما نیستم،حالا با این نرمش و چرخش و جهش ١٨٠ درجه ای آمیز ممد خواری طلب،باید ثابت کنیم که ما برااااااااانداااااااازیم!
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:ماشین آدمکشی سرهنگهای و حقوقدانهای پس فطرت نظام مشرکین،در کشتارگاهی به وسعت ايران مشغول قتل عام است و توابهای منبری و منقلی در داخل و خارج با آگاهی کامل از ماهیت جلادان و عمق کشتارشان،مثل دهه ٦٠ و ٧٠ و ٨٠ یا روزه سکوت گرفته اند،یا با انتشار اخبار جعلی،نعل وارونه میزنند و خاک به چشم حقیقت می پاشند و غافلند که به سهم خود در این قتل و غارت و تجاوز شریکند و مجرم.