پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶
انتشار قسمتی از گزارش وزارت کشور به روحانی که گویا بسیار مشابه گزارش وزیر
اطّلاعات در مجلس بود باید زنگ خطر را هم برای مدافعان دربست نظام و هم اصلاحطلبان
محتاط و هم کسانی که دلنگران آیندهی ایرانند به صدا درآورد. جزئیّات آن نیاز به
کار مستقلّی دارد؛ فعلاً تأکید من روی آن بخش است که میگوید ۷۵ درصد مردم با
اعتراضات همدل بودند گرچه در آن مشارکت نداشتند.
اوّل بگویم که گرچه واضح است امّا منشأ اعتراضات هرچه باشد ربطی به
کلیّت آن ندارد. تلاش همزمان اصولگرایان و اصلاحطلبان برای انتساب سرآغاز اعتراض
به احمدینژادیها کاملاً بیفایده است چون موج اعتراض در دیگر شهرها فقط منتظر یک
جرقّه بود و کاری به منشأ آن نداشت همانطور که شعارهای اقتصادی مشهد بیدرنگ به
شعارهای سیاسی تند تبدیل شد و ماهیّتاً تغییر جهت داد. حتّی نوع شعارهایی که رنگوبوی
اقتصادی داشت در مراحل اوّل و بعد تفاوت زیادی داشت. کوشش رهبر، نظامیان و رسانههای
نظام نیز برای تراشیدن منشأ خارجی از همین دست است. به فرض که موفّق شوند چنین
منشأی را به طور قطعی ثابت کنند، تا زمینهی داخلی آن مهیّا نباشد امکان ندارد که
این جرقّه گر بگیرد.
قصّهگویان نیز با داستانپردازی فقط سر خود را گرم میکنند یا شاید
شیره میمالند. خاتمی وقتی میگوید که مردم پس از دیدن فلان شعار حساب خود را جدا
کردند متأسّفانه فقط آنچه خود میپسندد بر زبان میآورد. شکّی نیست که آتشزدن پرچم
یا شعار واپسگرایانه دربارهی دوران پهلوی را نمیتوان نظر این ۷۵درصد دانست ولی
کلیّت این اعتراض، ناامیدی از تمام جناحهای سیاسی موجود، انتقاد مستقیم از شخص
رهبر، نقد دخالتهای ایران در منطقه و جزآن بود.
همین کلیّت را در نظر بگیرید و بعد به تماشای سخنان افرادی بنشینید
که به شکلی کاملاً کلیشهای آشوب را از اعتراض جدا میکنند. خُب بعدش چه؟ پس از
جداکردن آشوبطلبی، چقدر صدای این اعتراض را شنیدید؟ شما که هنوز جرأت محکومکردن
دخالتهای منطقهای ایران را ندارید؛ شما که هنوز جرأت به چالش کشیدن نظرات و
عملکرد رهبر ایران را ندارید؛ شما که هنوز بیگانهستیزی خام را دستاویزی میکنید برای
محکومکردن اعتراضی که نمیپسندید. پس صدای اعتراض را نشنیدید یا صریحتر بگویم باید
جزو آن بیستوپنج درصدی باشید که با آن همدل نیستند.
همدلی سهچهارم مردم ایران با این اعتراضات یعنی ریشهداربودن آن نه «بیریشگی»
و کسی که چنین میگوید باید فکری برای ضعف قوّهی تحلیل خود کند. خرداد ۷۶ و نسبت
سه به یک آرای خاتمی و ناطق نوری نسبت تغییرخواهان و محافظهکاران از بین «رأیدهندگان»
بود که همهی مردم نبودند ولی حالا این سهچهارم به نسبت کل مردم است یعنی
اصولگرایان سنّتی، بیتفاوتان و اصلاحطلبانی که به مرور محافظهکار شدهاند فقط
بیستوپنج درصد مردم را تشکیل میدهند و این یعنی در آستانهی بهمنی بزرگ قرار
داریم. بهمنی که ممکن است با اندک تلنگری فرو بریزد. این ۱۱۵هزارنفر حکم نوک کوچک
کوه یخی را دارند که بیشترش زیر آب است و با انکار یا نادیدهگرفتن از بین نمیرود.
میخواستم مطلبی در مورد اینکه میفرمایید اعتراض و اغتشاش را جدا میکنند, عرض کنم. سعید حجاریان گفت حکومت ۴ عمل اصلی را در قیام دی به کار گرفت . برخی را جمع (بازداشت) کرد, برخی را ضرب (کتک زد) کرد. برخی را تفرق (تفرقه) کرد و برخی را تقسیم (جدا) کرد. حال قصه اعتراض و اغتشاش یا قصه برانداز یا تحول خواه همان قصه عمل تقسیم است که اصلاح طلبان به کمک حکومت راه انداخته اند.
پاسخحذفیکی ایران را از سوریهای شدن میترساند و دیگری از اعدامهای حکومت پساجمهوری اسلامی. فردایی که نیامده آنها را میترساند اما ایران پر از نکبت و فقر و خشکسالی و ایرانی که در یک کلام سومالی شده است خم به ابرویشان نمیآورد و آب در دلشان تکان نمیدهد. اینها فقط خواهان حفظ وضع موجودند = اصولگرایان + اصلاحطلبان = دکان دونبش حکومت جمهوری اسلامی.
پاسخحذفصادق زیبا کلام گفته میخواهد با پولی که از مردم گرفته کتابخانه بسازد و همه اعتراض میکنند که کودک خردسال از سرما میمیرد تو می خواهی کتابخانه بسازی. علت: همان عمل تفریق که حجاریان میگفت تا مردم به هیچ کس اعتماد نکنند. اینجا زیبا کلام آگاهانه و عامدانه عمل میکند. او بیشتر از من و شما نداند قطعا کمتر نمیداند. به این میگویند دکان ۲ نبش ولایت.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفروزی که مردم ایران هم مثل ایماگر از همه نا امید شوند و دل از هاشمی و خاتمی و دیگر تعلقات فردی و جناحی بکنند و استقلال فکری و شخصیتی پیدا کنند امید زیادی به موفقیت و تغییر هست.
و تا زمانی که ملت به این بینش نرسد آش همان است و کاسه همان.
پیشنهاد می کنم مجلس نخبگان متشکل از نخبگان واقعی تشکیل شود و اساسنامه و مرامنامه و شرح وظائف و اختیارات برای خودش تعیین کند.بدور از تمام بازیهای سیاسی حقوق و مطالبات واقعی ملت را مطالبه کنند.
حتما این قید در شرح وظائف و اختیارات گنجانده شود که رهبر و تمام نهادها و افراد باید پاسخگوی رفتار و گفتار و عملکردشان نسبت به نمایندگان حفیقی مردم باشند.
شاید بسیار آرمانگرایانه باشد اما عیبی ندارد.رسانه ملی اگر واقعا رسانه ملی است مجلس نخبگان باید کانال مستقل در رسانه ملی داشته باشد و مسائل ، مشکلات ، خواسته ها ، اعتراضات ، انتقادات ،پیشنهادات و نظرات مردم مستقیما از کانال مستقل مطرح و پیگیری شود و همه از صدر تا ذیل باید پاسخگو باشند.
پاسخحذفاین بار خبری از شعارهای سبز هم حتی نبود، بار دیگر ممکن است خط قرمزهای فعلی هم زیر پا گذاشته شود.
پاسخحذفدرباره لینک وبچین: پیشنهاد تقی رحمانی خوب است ولی بعید می دانم محصوران توان انتقال پیام به خارج را داشته باشند آن هم در حد حمایت از اعتراضات.
سلام جناب ایماگر
پاسخحذفای کاش یک کانال تلگرامی بزنید، مطالب شما واقعا خواندنی و آموزنده است. و تلگرام بستر مناسب تری برای رساندن پیام تان به مخاطبان است. با آرزوی سلامتی شما و روانی قلم تان.
سلام
حذفممنون از شما. تلگرام امنیّت خوبی ندارد. دوستان اگر خواستند میتوانند مطالب اینجا را آنجا بازنشر کنند.
به رهگذر...
پاسخحذفمتن تقی رحمانی روشنگرانه و پیشرو نیست؛چرا؟ چون برای مخاطبی که با الفبای بحث نشانه شناسی آشناست،پیام و ره آوردی جز فریب ندارد،چراکه به اعتبار شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا،مسئله بی هیچ شک و شبهه ای دیگر اصلاح نیست و درست و غلط، براندازی تنها گزینه روی میز است؛بنابراین مشخص است که تقی رحمانی هم مثل همپالکهایش،یا پیام مردم را نشنیده،یا آگاهانه دارد نعل وارونه می زند و به شعور مخاطب توهین میکند،رحمانی می گوید:«جمعی به هشتگ براندازی متوسل شدن و اعلام کردن که برانداز هستند»،سحر خیز می گوید:«براندازان تعداد بسیار اندکی هستند و این حرف بار منفی دارد که اکثر مردم نارضایتی خود را در این حد و اندازه نمی بینند»سعید شریعتی و امثالهم براندازان را فیک و بات قلمداد می کنند و یادشان رفته که دارند سخن بی ربط روزنامه جوان در مورد «هشتگ حامی_روحانیام»را تکرار می کنند:«عكس های متفاوتی از كاربران فضای مجازی منتشر شده است كه ربات هایی را در پای كامپيوترها در حال هشتگ زدن نشان می دهند،كاربران و هشتگ هايی که اساسا وجود خارجی ندارند»!
بنابراین گزاره نگاهی لازم است،لفاظی بیخردانه ای بیش نیست،چراکه خواجه حافظ شیرازی هم می داند که در نگاه حاکمین،هیچگاه ایران و مردمش محلی از اعراب نداشته اند و حفظ نظام،«بخوان ثروت و قدرت»همواره اوجب واجبات بوده و خواهد بود؛درمورد گزاره بسیار دوست داشتم که موسوی و کروبی چنین می گفتند،هم باید بگویم که اگر قرار بر دوست داشتن بود،من هم دوست داشتم که موسوی در برابر خلف وعده خمینی ایستادگی میکرد و از حق به یغما رفته مردم و ظلم و ستمی که به نام خدا بر طالقانی و شریعتمداری و گلزاده غفوری و لاهوتی و منتظری و دیگران روا داشتند،دفاع میکرد و روزه سکوت نمی گرفت که امروز اینچنین با هم پیمانشان گرفتار مکر خدا شوند،تجربه درخواست صندوق شرکت در انتخابات اسفند و رای دادن به لیست امید و شرکت در انتخابات اردبیهشت رای دادن به روحانی گویای آن است که موسوی توان انتقال پیام به خارج را داشته و دارد و خواهد داشت،بنابراین ناگفته پیداست که سکوتش نه از سر جبر و محصوری،که از سر بی اعتقادی به اعتراضات سراسری مردم است،او همچون اسلاف ناخلفش، شأن و مقامی بر مردم قائل نبوده و نیست،که اگر جز این بود،فرصت طلایی سال ٨٨ را فدای حفظ نظام نمی کرد و با بیانیه نویسی و بیان کلمات قصار من تسلیم صحنه آرایی خطرناک نمی شوم و ادب مرد به از به دولت اوست و بروید وجدان بیدار و گروگانگیری بخوانید،امید مردم را به باد یاس و ناامیدی نمیداد و حکایت به اینجا نمی کشید که مردم شهر خون و قیام «قم»شعار مرگ بر حزب اله بدهند و در فضای شهر شهید پرور اصفهان نفیر جمهوری اسلامی نمیخواهیم نمیخواهیم طنین افکن شود.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:
آنهایی که اعتقاد دارند قرآن کلام و فرمان خداست،
آنهایی که محمد مصطفی را رسول خدا میدانند،
آنهایی که علی ابن ابیطالب را امیر مومنین می دانند،
آنهایی که حسین بن علی را سالار شهیدان میدانند،
آنهایی که فاطمه را دخت پیامبر میدانند،
آنهایی که به معاد و روز قیامت اعتقاد دارند،
مکلف و مامورند که در صورت و سیرت،راه و روش زندگیشان را از صف نظام مشرکین جدا کنند و به هر طریقی که خود صلاح میدانند،گامی در جهت تخریب بساط شعبده ظلم و جور بردارند،در غیر اینصورت بدانند و آگاه باشند که هرگونه مشارکت و همفکری و همرایی و مماشات با این نظام،تحت هرعنوانی محکوم است و حسب معمول ٣٩ سالی که گذشت،در دنیا با مکافات قتل و غارت و تجاوز و دربدری و بی کسی مواجه خواهند شد و در آخرت با مواخذه ناگریز.
ختم کلام.من چنگم و از زمزمه خود خبرم نیست،اسرار همی گویم و اسرار ندانم.
والسلام به آنانکه شایسته سلامند.