دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶
حاشیهای میزنم بر سخنان روحانی، بیاینّهی آزادیخواهان دربارهی همهپرسی و نوشتهی حجّاریان:
یک. روحانی فقط خواست همهپرسی را مطرح میکند در حالیکه موضوعی را که باید به همهپرسی نهاده شود اهمیّت دارد. او این حرف را بارها زده و چندبار دیگر هم میتواند بزند. لازم است بدانیم که معضلات زیادی درون ساختار سیاسی کشور هست که جز با تدبیر و زمینهچینی تغییرخواهان اندک درون ساختار و فشار مردمی حل نخواهد شد. لوایح دوقلوی خاتمی و تحصّن مجلس گامهای بسیار مهمّی از سوی گروه اوّل بودند ولی -چنانکه رضا خاتمی بعدها گفت- باید با تجمّع مردمی کامل میشد که نشد. مردم تازه در سال۸۸ به خیابان آمدن را تجربه کردند. حالا هم خواست دقیق همهپرسی برای لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان باید در مجلس طرح شود و با تجمّع انبوه مردم کامل شود. اگر این راه -به هر دلیلی بسته شود- شرایط به طور کامل به طرف یک دگرگونی بزرگ خواهد رفت که الزاماً نتیجهاش حدسپذیر نخواهد بود.
دو. بیانیّهی آزادیخواهان دربارهی رفراندم خوب ولی ناقص بود. طبیعی است که خواست آنان با روحانی که درون قدرت است تفاوت داشته باشد ولی بیانیّهی آنان چیزی در مایههای «جمهوری اسلامی، بله یا خیر» بود. اینکه این افراد معتقد به چه نوع حکومتیاند بهتر بود طرح نمیشد و با توجّه به سلایق متفاوت فعّالان سیاسی داخل و خارج بر انجام یک رفراندم جامع همهی سلایق تأکید میشد. هر سلیقهای باید نمایندگانی داشته باشد که برنامه، مزایا و نقدهای خود به دیگران را به تفصیل برای مردم شرح دهد و سپس رفراندم برگزار شود نه اینکه «عجله، رفراندم، پیش به سوی حکومت پارلمانی سکولار»(!)
سه. حجّاریان زمانی تحلیلگر برجستهای بود ولی وقتی در مکان اشتباه بایستی لاجرم افق دید محدودی خواهی داشت. ایشان در مقام یک اصلاحطلب هنوز دوّم خردادی سخنانی گفته که شایان تأمّل است. در تحلیل ایشان «مردم» به طور کامل غایبند؛ همان ایرادی که سالها بر اصلاحطلبان حکومتی میگرفتند و درست میگفتند. از دید ایشان -و بسیاری دیگر از اصلاحطلبان- مردم رأی بدهند و تا دوسال دیگر بروند خانههایشان و باقی کارها را به ما بسپارند. تجمّع قانونی مردمی میتواند هم به همهپرسی بند یک و هم همهپرسی بند دو کمک و یاری رساند. حکومتی که ادّعای همراهی اکثریّت را دارد نمیتواند از خواست بیشتر مردم سرپیچی کند. حجّاریان سالهاست که مانند دیگر اصلاحطلبان به خواست خود بخشی از قانون اساسی را مغفول میگذارند و تلاش برای احیای آن را بیهوده میخوانند. تلاش دو گروه بالا «خواستاندیشی» نیست بلکه طرح حرکت گامبهگام به سوی هدف است؛ اگر هم باشد بهتر از کسانی است که حتّی از خواستن و آرزوکردن عاجزند. نوشتهی حجّاریان به عنوان راهنمای اصلاحطلبی اقتدارگرای درون حکومتی در کنار افراد همفکر وی قابل تحلیل است.
شعری که حجّاریان از اقبال آورده از قضا شعر خوبی است؛ آن بخشی که نقل کرده اتّفاقاً در نقد نالیدن تنها و کوهی را به کاهی خریدن است. نالیدن خالی سودی ندارد و کوه حکومت مطلقه را به جای کاه اعتدال در اقیانوس مردم میتوان غرق کرد.
واسوختهای؟ یک شرر از داغ جگر گیر
یک چند به خود پیچ و نیستان همه درگیر
چون شعله به خاشاک دویدن دگر آموز
یک. روحانی فقط خواست همهپرسی را مطرح میکند در حالیکه موضوعی را که باید به همهپرسی نهاده شود اهمیّت دارد. او این حرف را بارها زده و چندبار دیگر هم میتواند بزند. لازم است بدانیم که معضلات زیادی درون ساختار سیاسی کشور هست که جز با تدبیر و زمینهچینی تغییرخواهان اندک درون ساختار و فشار مردمی حل نخواهد شد. لوایح دوقلوی خاتمی و تحصّن مجلس گامهای بسیار مهمّی از سوی گروه اوّل بودند ولی -چنانکه رضا خاتمی بعدها گفت- باید با تجمّع مردمی کامل میشد که نشد. مردم تازه در سال۸۸ به خیابان آمدن را تجربه کردند. حالا هم خواست دقیق همهپرسی برای لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان باید در مجلس طرح شود و با تجمّع انبوه مردم کامل شود. اگر این راه -به هر دلیلی بسته شود- شرایط به طور کامل به طرف یک دگرگونی بزرگ خواهد رفت که الزاماً نتیجهاش حدسپذیر نخواهد بود.
دو. بیانیّهی آزادیخواهان دربارهی رفراندم خوب ولی ناقص بود. طبیعی است که خواست آنان با روحانی که درون قدرت است تفاوت داشته باشد ولی بیانیّهی آنان چیزی در مایههای «جمهوری اسلامی، بله یا خیر» بود. اینکه این افراد معتقد به چه نوع حکومتیاند بهتر بود طرح نمیشد و با توجّه به سلایق متفاوت فعّالان سیاسی داخل و خارج بر انجام یک رفراندم جامع همهی سلایق تأکید میشد. هر سلیقهای باید نمایندگانی داشته باشد که برنامه، مزایا و نقدهای خود به دیگران را به تفصیل برای مردم شرح دهد و سپس رفراندم برگزار شود نه اینکه «عجله، رفراندم، پیش به سوی حکومت پارلمانی سکولار»(!)
سه. حجّاریان زمانی تحلیلگر برجستهای بود ولی وقتی در مکان اشتباه بایستی لاجرم افق دید محدودی خواهی داشت. ایشان در مقام یک اصلاحطلب هنوز دوّم خردادی سخنانی گفته که شایان تأمّل است. در تحلیل ایشان «مردم» به طور کامل غایبند؛ همان ایرادی که سالها بر اصلاحطلبان حکومتی میگرفتند و درست میگفتند. از دید ایشان -و بسیاری دیگر از اصلاحطلبان- مردم رأی بدهند و تا دوسال دیگر بروند خانههایشان و باقی کارها را به ما بسپارند. تجمّع قانونی مردمی میتواند هم به همهپرسی بند یک و هم همهپرسی بند دو کمک و یاری رساند. حکومتی که ادّعای همراهی اکثریّت را دارد نمیتواند از خواست بیشتر مردم سرپیچی کند. حجّاریان سالهاست که مانند دیگر اصلاحطلبان به خواست خود بخشی از قانون اساسی را مغفول میگذارند و تلاش برای احیای آن را بیهوده میخوانند. تلاش دو گروه بالا «خواستاندیشی» نیست بلکه طرح حرکت گامبهگام به سوی هدف است؛ اگر هم باشد بهتر از کسانی است که حتّی از خواستن و آرزوکردن عاجزند. نوشتهی حجّاریان به عنوان راهنمای اصلاحطلبی اقتدارگرای درون حکومتی در کنار افراد همفکر وی قابل تحلیل است.
شعری که حجّاریان از اقبال آورده از قضا شعر خوبی است؛ آن بخشی که نقل کرده اتّفاقاً در نقد نالیدن تنها و کوهی را به کاهی خریدن است. نالیدن خالی سودی ندارد و کوه حکومت مطلقه را به جای کاه اعتدال در اقیانوس مردم میتوان غرق کرد.
واسوختهای؟ یک شرر از داغ جگر گیر
یک چند به خود پیچ و نیستان همه درگیر
چون شعله به خاشاک دویدن دگر آموز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.