دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶
اتّفاقهایی
که در برخورد با درویشان روز ۳۰بهمن ۹۶ رخ داد، بار دیگر بحث استفاده از خشونت را
در اعتراض یا مقاومت مدنی زنده خواهد کرد. به گمانم اکثر قریب به اتّفاق منتقدان
نظام ایران مانند من خشونت را محکوم میکنند و راهی را که با خشونت آغاز شود به
مقصد دلخواه نمیدانند امّا اینجا جای چند تأمّل هست:
اوّل اینکه
تجویز با توصیف و باید با هست فرق دارد. یعنی یکوقت است ما میگوییم «نباید خشونت
ورزید» یکوقت با رجوع به تاریخ و سرنوشت حکومتها میبینیم «خودداری از تغییر
مسالمتآمیز به خشونت میانجامد» اینجا نباید فردی را که جملهی دوّم را بیان میکند
به خشونتورزی متّهم کرد. او صرفاً آنچه را که از روند تغییر و تحوّل ملّتها و
جامعهها دیده بیان میکند. شاخهی تر با خمشدن نمیشکند ولی خشکشدن باعث شکست
آن میشود؛ بدنی که رشد میکند لباسی فراختر میطلبد و گرنه لباس تنگ به زودی از هم میشکافد.
اینها گزارههای واقعی است نه تجویز شکستن و پارگی.
دوّم اینکه
خشونت در برابر چه کسی؟ خشونتورزی هم مانند دیگر پدیدههای بشری امری نسبی است.
یکوقت حمله به افراد بیگناه و بیخبر است یکوقت حمله به نیروی مهاجم حکومتی؛ هر
دو مردود است امّا این دو یکی نیستند. حکومتی که در برابر شهروندانش از زور
استفاده کند، باید انتظار واکنش را هم داشته باشد. اسد این را بهعینه در سوریه دید.
برخی از ویدئوهای جنبش سبز نمایشگر حملهی نیروهای انتظامی به افراد بود. نمیدانم
وقتی تصویر باتومخوردن یک دختر جوان را میدیدید، چه حسّی به شما دست میداد ولی
مطمئنّم خیلیها در ذهنشان از آن شخص انتقام گرفتند. همین اواخر وقتی مأموری یکی
از دختران انقلاب را پایین کشید دیگران نوشتند که چرا مردم ایستادند و تماشا کردند؟
طبعاً پا را از تماشا فراترنهادن معنایی جز آغاز خشونت ندارد.
نکتهی سوّم
رجوع به گذشته است. از خود بپرسیم که اعتراض مدنی بیخشونت چرا باید با خشونت جواب
داده شود؟ اعتصابها یا تجمّعهای صنفی چرا باید با ضربوشتم تمام شود؟ چهارسال پیش
امتناع از فرستادن یک درویش بیمار به بیمارستان به تجمّع دراویش انجامید که
سرانجامش چهرههای خونین، سرهای شکسته و حمله به زنان بود. آیا خشونت برای
همیشه بیواکنش میماند؟
نکتهی آخر
اینکه میگویند جمهوری اسلامی مسئله را به بحران تبدیل میکند که درست است امّا
موضوع دراویش حتّی مسئله هم نیست. کسانی که دوران فعلی را با زمان رهبر پیشین
مقایسه میکنند، نمیدانند که دراویش گنابادی اماننامهی دادگاه انقلاب در زمان آیتالله
خمینی را دارند؟ به راستی دلیل برخورد با دراویش که مذهبی، شیعه و اهل مناسکند
چیست؟ تفاوت نگرش و روش؟ نظام دارد در موضوعی از خشونت استفاده میکند که اصلاً
نیازی به آن نیست. دراویش حتّی مثل معترضان دیماه یا جنبش سبز به چیزی اعتراض
ندارند؛ آنان فقط میخواهند مشغول زندگی خودشان باشند. در برابر ممنوعیّت از کار و
تحصیلشان هم تا به حال اعتراض گروهی نکردهاند.
نوع
رویارویی مردمی با حکومت آرامآرام دارد تغییر میکند و این بهسادگی رؤیتپذیر
است. روشهای گذشته برای مقابله دیگر جواب نمیدهد و ترسها دارد از بین میرود.
اینجا دو گروه بیش از همه مقصّرند، یکی طرفداران نظامی که فقط به سریر قدرتش میاندیشد و
دیگر مصلحان درون ساختار که گویا نمیدانند آتش خشکوتر را با هم میسوزاند.
واکنش ارزشیها به حمله ی اتوبوسی:
پاسخحذفتخریب حسینیه دراویش حکومت را شبیه آل خلیفه نمیکند ولی زیر گرفتن ماموران درویش را داعشی میکند.