چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
احمدینژاد
پس از مدّتی سکوت ناشی از احتیاط پس از اعتراضات دیماه دوباره با نامهنگاری به
رهبر به عرصهی سیاست بازگشت. او در تکرار کمیک تاریخ، سه تقاضای نیروهای تغییرخواه داخل (انتخابات آزاد، اصلاح دستگاه قضا و آزادی محکومان) و آزادیخواهان خارج (تغییر قانون اساسی) را با لحنی آمرانه از رهبر درخواست کرده است. چند تأمّل:
یک. تأکید او
بر نارضایتی مردم از رهبر، اشاره به «قدرت و اختیارات بسیارگسترده و بیبدیل»
او آن هم در زمانی که دستگاههای وابسته به نظام و رهبرشان تلاش میکنند «کنندهی
کار» را شخص یا اشخاص دیگری معرّفی کنند، نفر اوّل دعوا (صادق لاریجانی) را منصوب مستقیم
وی عنوانکردن، منتقدان رهبر را محکوم به زندان خواندن و فیالجمله تقصیرها را گردن خودش انداختن، همه نشان از نوعی
هماوردطلبی با رهبر دارد. چرا او چنین میکند؟
دو. شاید سهلترین پاسخ این باشد که با توجّه به نارضایتی گسترده تلاش میکند
که خود را به عنوان لیدر معترضان معرّفی کند ولی این به سادگی ممکن نیست. بسیاری
از طرفداران سابق او پس از دیدن رویارویی هرچه بیشتر او با رهبر از او فاصله میگیرند
و زخمخوردگان۸۸ نیز به این سادگی فریب نمیخورند. شخصی که دو دوره دارای حمایت
نظامیان بود حالا نمیتواند منتقد نقش نظامیان در انتخابات باشد. سخنان سرداران
جعفری و مشفق تنها بخشی از اعتراف صریح نظامیان به نگرانی از رقیب احمدینژاد بود. برخی اعضای شورای نگهبان در سال۸۸ علناً از وی حمایت کردند. حالا کسی که خود محصول مهندسی شورای نگهبان است، میخواهد منتقد این روند باشد؟
تنها بخشی از براندازان او را تحسین کردهاند که از بغض اصلاحطلبان است نه حبّ
احمدینژاد. آنها فرصتی یافتهاند که بگویند احمدینژاد حرفی میزند که خاتمی هم
نزد ولی همین و نه بیشتر؛ اینان روز مبادا از وی حمایتی نخواهند کرد.
سه. برخی اعمال نتایج مستقیم ندارند بلکه به دنبال هدف دیگریاند (مثل
نامهی رفراندم آزادیخواهان) ولی هدف احمدیتژاد از ارائهی درخواستهایی که حتّی
یکدهم درصد امکان عملی ندارند چیست؟ گونهای عسس مرا بگیر؟ انتشار علنی نامه نشانگر آن است که هدف افکار عمومی است نه شخص خامنهای. اگر بر فرض حکومت
خواست او را ساکت کند، چه کاری از دستش برمیآید؟ جواب این پرسش اصلاً معلوم
نیست ولی لابد خودش جوابش را میداند یا لااقل فکر میکند بداند.
چهار. احمدینژاد را هنوز آنتی تز نظام میدانم. او از دل نظام برآمد و
تأیید مستقیم رهبر نظام را بارها و بارها دریافت کرد؛ حالا نیز «مصلحت»ی که اژهای
از آن حرف میزند، چیزی نیست جز نگرانی بیشتر از آشکارشدن میزان بصیرت رهبر چون در
صورت برخورد با او در واقع با نقش خود درافتاده وآینهی روبهروی خود را شکسته
است. از دید من بهتر است تغییرخواهان وارد این بازی و دیگر بازیهای رسانهای احمدینژاد
نشوند و رویارویی او و طرفداران نظام را فقط مشاهده کنند. ما هر گل نو که هیچ، هر خار
نوی هم که در جهان آید تماشاکنان بستانیم. برای اثبات آنچه در سالهای پس از ۸۴
گذشت نیاز چندانی به محکمه نیست، شواهد و مدارک در پیشگاه مردم آشکار شده ولی هنوز
کسانی که به آن ناراستیها اعتراض داشتند در حصر و زندانند.
سلام.
پاسخحذففقط احمدی نژاد نیست.کسان دیگری هم هستند که اسناد و مدارک بسیاری را از کشور خارج کرده اند.منتها چون مثل احمدی نژاد قدرت اجرایی نداشتند و ندارند فعلا منتظر جریان حوادث هستند.
مموتی را عمده نکنید و مضحکه خواری طلبان را جار نزنید.
پاسخحذفسقوط هواپیما و کشته شدن زندانی و خودکشی در زندان و زلزله کرمانشاه و سیل سرپل ذهاب و فروریختن ساختمان پلاسکو ی و غرق شدن نفت کش سانچی و بی ارزشی ریال و کشتار دراویش و تحقیر شدن خواری طلبان و حشر و حصر ناراست قامتتان تاریخ... ربطی به مموتی نژاد ندارد،بنابراین به خبرهای زرد و بی ربطی که از حلقومهای آلوده بدویها و مدنیها و سبز و بنفش های قهوه ای شده در فضا نشر و باز نشر میشود توجه نکنید که ترفند نخ نما شده ایست برای به محاق بردن متن و عمده کردن حاشیه ای که قابلیت سرگرمی و فراموشی دارد.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:بیچاره راستی که پرچمدار و لیدرش مموتی باشد و بینوا ناراستی که متعرضش میرارتجاع و شیخ رشوه گیر باشد.