در باب یک دوراهی جعلی شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۷
این نوشتهی پیمان عارف آخرین نسخه از دوراهی جعلی انتخاب بین میهن و
دموکراسی است که بیشتر البتّه به شکلی خام در شبکههای اجتماعی دیده میشود از
زبان کسانی که من در یادداشت پیش آنان را «دلواپسان خارجنشین» نامیدم. بدون حاشیهروی
فقط به اصل کلام میپردازم:
۱- عارف نوشته که وطن و دموکراسی تقدّم ذاتی بر هم ندارند بلکه تقدّم
زمانی دارند. ماجرا کاملاً برعکس است. وطن بر دموکراسی تقدّم ذاتی دارد یعنی ایران
بدون دموکراسی درخور تصوّر و تحقّق است (مثل سدهی اخیر) ولی دموکراسی بدون وطن
تصوّرپذیر نیست. امّا وطنخواهی و دموکراسیخواهی تقدّم زمانی بر هم ندارند یعنی
لازم نیست بگوییم اوّل این، بعد آن؛ میتوان هر دو را با هم دنبال کرد و هیچکدام
مزاحم دیگری نیست تا تقابلی پیش بیاید و ما بپرسیم که ابتدا باید به دنبال کدام
باشیم؟
۲- نه تنها بین این دو تقابلی وجود ندارد بلکه این دو مقوّم هماند.
یکی از مهمترین علل ایجاد شکاف قومیّتی در ایران وجود تبعیض بین اقلیّتهاست. چنین
شکافی در حکومت مبتنی بر تبعیض بیشتر میشود. شاید با روش سرکوبگر رضاخانی این
شکاف پوشیده بماند ولی التیام نمییابد. با وجود دموکراسی و شرکت همهی ایرانیان در ساختن
ایران این شکاف کم و کمتر میشود. برای دیدن تبعیض نهادینه در نظام فعلی مطالعهی
قانون اساسی و قوانین عادی کفایت میکند تا با فهرستی از تبعیضهای جنسیّتی، دینی و جزآن روبهرو شویم. حساب عملکرد نهادها و افراد از این هم بدتر است.
۳- عارف نوشته که دولت امریکا چنین و چنان گفته و در پی بیشترکردن
شکافهای قومیّتی در ایران است. بدون ورود در بحث مصداقی کاملاً طبیعی است که
قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، ایران ضعیف و تقسیمشده را بر ایران متّحد و یکپارچه
ترجیح دهند. نکته اینجاست که این رویکرد منحصر به الآن و این چند دهه نیست بلکه
سالیان دراز است که چنین بوده و چنین هم خواهد بود. عارف ننوشته که دقیقاً کی قرار
است دیگران از تحریک خوابزدگان داخلی منصرف شوند تا نوبت «دموکراسیخواهی» ما
برسد؟ با چنین رویکردی همیشه دموکراسیخواهی پس از ایرانخواهی قرار خواهد داشت و
زمانش هرگز فرا نخواهد رسید.
۴- نظام فعلی ذاتاً با اهدافی که برای خود تعریف کرده دشمنساز است؛
در قانون اساسی رهبرش را رهبر امّت اسلام میخواند پس دربارهی دیگر ملل نه به
عنوان همراه بلکه از موضع سروری و مهتری تکلیف تعیین میکند. چنین رویکردی دوستان
را هم دشمن میکند چه رسد به دشمنان دیرینه. آنان نیز بیکار نمینشینند و برای
تضعیف این نظام مداخلهگر دستبهکار میشوند و اینجاست که استدلال فوق فقط به کار
تداوم استبداد خواهد آمد.
۵- استدلال عارف صورت شستهرفتهتر «دشمنپردازی» رهبرنظام است. جان
کلام او این است که ما دشمن بزرگ و مقتدری داریم پس باید متّحد باشیم آنان که پیرو
مناند که هیچ، آنان که من یا نظام را هم قبول ندارند فعلاً اختلاف را کنار
بگذارند و متّحد شوند. برداشت خامنهای از وحدت نیز «وحدت با هم» نیست بلکه «وحدت
با من» است. این شرایط خطیر فعلی جز دههی اوّل که درگیر جنگ بودیم، سیسال است
بر کشور حکم است و تا اطلاع ثانوی نیز همین داستان را خواهیم داشت. هر از گاهی که
فردی از نهادهای انتخابی توانست کمی فضا را بگشاید، بلافاصله نهادهای امنیّتی و آتشبهاختیاران، یا سر کسی را زیر آب کردند یا سفارتی را اشغال تا همیشه دشمنی باشد که توجیهگر اعلام وضعیّت زرد و نارنجی در کشور شود.
نوشتهی عارف چیزهایی هم دربارهی وسیلهبودن دموکراسی و مرزهای
بیشتر و کمتر و آزادی دارد که کاملاً قابل مناقشهاند ولی پرداختن به آنها بیجهت
یادداشت را طولانی میکند. میتوان دربارهی نویسنده و همفکرانش چیزهای دیگری هم
گفت که با بودن امکان نقد گفتهشان نیازی به آن نیست.
خاتمی ۱۵ تا راهکار غیر عملی داده// همهٔ ۱۵ بندی رو که این سیدعباشکلاتی برای عبوراز شرایط فعلی بهخودش زحمت داده نوشته، مردم در یک جمله خلاصه کردن “آخوند باید گم بشه” تبصرههم ندادن که مثلا این آخوند (سرسلسلهٔ اسهالات) با اون یکی آخوند فرق میکنه، همهش در یک هشتگ خلاصه میشه
پاسخحذفما یه راهکار عملی میدیم:
۱- آخوند باید گم بشه
بخش مغالطههای سایت زیتون بعد از نقد شما تعطیل شد؟
پاسخحذفادامه نیافت ظاهراً. من بهشان پیشنهاد کردم که کمک کنم ولی جواب درستی ندادند.
حذف