همکاری بر اساس مشترکات

نکته‌ی قرآنی -۴                                                                                 جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

 

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم أن لانعبد الّا الله و لانشرک به شیئاً و لایتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله فإن تولّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون» آل عمران - ۶۴

 

(بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه‌ی حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم و جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و برخی از همدیگر را به ربوبیّت برنگیریم. پس اگر روی برگردانند بگویید: گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.)

 

آیه مدنی است و در زمان قدرت یافتن ابتدایی پیامبر اسلام در مدینه نازل شده و خطابش شامل یهودیان و مسیحیان آن زمان است. مثل بسیاری از آیات دیگر این دستور قابل تعمیم است و می‌تواند نه تنها به زمان‌های دیگر بلکه مخاطبان متفاوت هم تسرّی یابد. مثلاً «کلمه‌ی سواء» بین ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی اعتقاد به یک مبدأ هستی و زندگی پس از مرگ است با برداشتها و تفاسیر متفاوت. و قدر مشترک بین مسلمانان و غیرمتدیّنان اخلاق، حفظ کرامت انسانی و عدالت‌گستری و جز آن است. مهم این است که در برخورد با مخالف فکری تأکید بر موارد اشتراک باشد نه اختلاف. ما در زمان خود تا چه حد به این فرمان عمل کرده‌ایم؟

 

معنای قطعی این آیه شامل گفتگو با اهل کتاب می‌شود؛ ‌آیا تمایلی به هم‌فکری و هم‌اندیشی از طرف مسلمانان و به‌ویژه عالمان و اندیشه‌ورزان شیعه و ایرانی با آنها می‌بینید؟ منظور ساکنان کشورهای اروپایی که به اقتضای کار و فعّالیّت چنان می‌کنند نیست. همچنین همایش‌هایی که به دعوت آن سوی دیگر برگزار می‌شود به این بخش از قرآن ربطی ندارد. چه تلاشی برای کار روی مشترکات و فهم برداشتهای متفاوت ادیان ابراهیمی صورت گرفته است؟ کار اگر به بخش سیاسی ماجرا برسد که قضاوت دشوارتر است. بخشهایی مهم از حاکمیّت ایران اصولاً تفاوتی بین یهود و حاکمیّت اسرائیل نمی‌گذارند و ملاقات پاپ با مرجع شیعیان عراق تفسیرهایی زشت و ناپسند در منابر جمعه می‌یابد. همان دیدار هم به ابتکار پاپ بود و معلوم نیست به صورت همکاری علمی بین رده‌های پایین‌تر ادامه یافته باشد یا نه.

 

وقتی فرمان به همکاری با اهل کتاب باشد،‌ وضع بین فرق خود مسلمانان از روز روشنتر است. تمایلی به دادوستد و «تقریب بین مذاهب» می‌بینید یا کینه و بددلی و تهمت‌زنی از سوی دو طرف یا چند طرف برقرار است؟ از این اختلاف و نفاق چه کسانی بهره می‌برند و جیب چه کسانی از فروش جنگ‌افزار پر پول می‌شود؟ عملکرد نظام حاکم بر ایران در این چند دهه چنان بوده که حاصلش هم‌پیمانی کشورهای مسلمان با اسرائیل شده است؛ یعنی نه تنها تقریبی به دست نیامده که رقبای منطقه‌ای به طرف نوعی اتّحاد در برابر دشمن مشترک رفته‌اند. عملکردی کاملاً خلاف و عکس دستور قرآن.

 

فرزند حاتم طایی که اسلام آورده بود از پیامبر اسلام (ص) پرسید که آیه می‌گوید که همدیگر را به ربوبیّت نگیرید؛ ما مسیحیان که چنان نکرده‌ایم. پیامبر گفت که عالمان شما برخی احکام خدا را عوض نمی‌کردند؟ گفت: چرا. پیامبر گفت که پیروی از عالمی که قانون خدا را عوض کند هم نوعی بندگی است. بند پیشین را یک بار دیگر ملاحظه کنید؛ عمل نکردن بلکه تغییر این قانون و عکس آن عمل‌کردن در زمان ما بسیاری از عالمان فعلی و پیروانشان را از مصادیق گفته‌ی پیامبر قرار می‌دهد.

 

پیشین: چرخه‌ی تحقیر

۵ نظر:

  1. شما می‌گویید تهمت و کینه و بددلی اما انگار خیلی وقت است که کار از کار گذشته و به برادرکشی و جنگ مذهبی رسیده.

    پاسخحذف
  2. مفهوم موافق است، شامل آنها هم می‌شود مثل لاتقل لهما اف و ضرب.

    پاسخحذف
  3. https://www.acommonword.com/the-acw-document/

    در این زمینه و با توجه به اینکه معمولاً جهان اسلام را در قد و اندازه‌های ایران و بلکه کوچکتر می‌بینیم، اگر‌اصلاً بدانیم چه می‌گذرد. این مربوط به حدود ۱۵ سال پیش است.

    پاسخحذف
  4. هر دین و قومی تا زمانی که به قدرت نرسد اهل مذاکره و تعامل است اما وقتی احساس قدرت می کند دیگر به کمتر از بندگی طرف مقابل راضی نمی شود.در عرض ده سال اول بنیان گذاری حکومت اسلامی در مدینه ، مسلمانان ۹۵ جنگ کوچک و بزرگ داشته اند.پس از آن به ایران و روم حمله کرده اند! وقتی بنا به نص صریح آیات، کافران نجس شمرده می شوندتفسیرهای شما طنز تلخی است!
    تذکر:ممکن است شما بفرمایید آیه مربوط به تعامل با ادیان ابراهیمی است،مطلب زیر را عینا از ویکی فقه در خصوص تعریف کافر نقل قول می کنم:
    "کافر در فرقه‌های مسلمان معانی متعددی دارد. کافر در اصطلاحات فقه نظامی کسی است که به دینی غیر از اسلام معتقد باشد و یا با آگاهی، یکی از ضروریات دین را انکار کند به گونه‌ای که به انکار رسالت و یا تکذیب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بینجامد و یا از او گفتار و کرداری سر بزند که اقتضای کفر او را داشته باشد.. کافران بر چند گروه‌اند: مشرک، اهل کتاب، منافق و مرتد. در فقه شیعه، کافر به صورت مطلق، نجس شمرده شده است."


    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ۱- آنچه درباره‌ی نجاست نوشتید نظر اکثریّت فقها بود نه همه‌ی آنها. حتّی با دیدگاه آنان هم می‌توان با معتقدان با ادیان دیگر تعامل داشت. نمونه‌اش هم گفتگوهای امام صادق و امام رضا حتّی با منکران خدا.
      ۲- برای آگاهی از دیدگاه فقهایی که انسان (با هر عقیده‌ای) را دارای طهارت ذاتی می‌دانند، خواندن این کتاب را توصیه می‌کنم:
      https://seireelallahbook.blog.ir/post/43

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics