طرحی پیشنهادی برای فهم بهتر موضوع دوشنبه ۲۶ دي ۱۳۹۰
با توجّه به فشارهای بینالمللی و تحریمهای روزافزون که به تورّم شدید و بیان تعابیری چون شعب ابوطالب و جنگهای بدر و خیبر و جز آن انجامیده و کسانی وعدهی تورّم هفتاد درصدی و قحطی پیش رو را دادهاند، بررسی مسئلهی «ایران هستهای» ضرورتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد. به گمان من هم برخی پرسشها هستند که درست طرح نمیشوند و هم به اجزای صورت مسئله جداجدا پرداخته میشود؛ پس ارائهی نقشهای منسجم -هرچند بسیار مختصر- از کلّ مسئله برای فهم آن حیاتی است. الگوی زیر، پیشنهاد من برای ربط مسائل به هم و تلاش برای درآمدن از انفعال تئوریک در این رابطه است. بدیهی است که این تنها آغاز راه است و نقد آن با ویژگیهایی چون ایمان به دادوستد فکری، بهکارگیری عقلانیّت مستقل، ملّی دیدن موضوع (نه جناحی یا ایدئولوژیک) بسیار لازم است. قطعاً بسیاری از مراحل استنتاج زیر بر اساس ظنّ و گمان است ولی من بین بسندهکردن به مدارک موثّق - که به نوشتن مطالب آشنای چند وقت اخیر میانجامد- و ارائهی یک مجموعهی سازوار بر اساس گمانهایی که دارای بیشترین درجهی اطمینان هستند و قدرت تبیین ماوقع و پیشبینی آینده را بدهند، راه دوّم را برگزیدم. ارائهی یک الگو یا نقشه جز با اجمال و اختصار ممکن نیست و گرنه هر کدام از بندهای این نوشته میتواند موضوع یک نوشته یا سلسله نوشتهی مستقل باشد ولی آنچنان که افتد و دانی، متون بلند یا ادامهدار در دنیای وب، متنهایی برای نخواندن هستند.
از نویسندگان وبلاگهای بامدادی، پیام ایرانیان، معمّای مردان رقصان، چرخ و فلك و به همين سادگي میخواهم، طرح زیر (درستی پرسشها، پاسخها و توالی و ترتیب آنها) را در صورت تمايل بررسی کنند. از دیگر خوانندگان هم – حتّی با داشتن فاصلهی فکری زیاد- میخواهم درستی یا نادرستی این الگو را در وبلاگ خود نقد کنند یا همینجا نظر بگذارند. جدّی و ملّی بودن موضوع مانع میشود که آنرا بازی وبلاگی یا چیزی شبیه به آن بدانیم. متأسّفانه ما تا کارد به استخوان نرسد، به فکر چاره نمیافتیم و حالا به نظر میرسد که داریم به چنین روزی نزدیک میشویم.
۱-علّت فشارهای بینالمللی اخیر بر ایران چیست؟
رهبر نظام بر آن است که تفاوت و تقابل عقیدتی و ایدئولوژیک ایران و غرب یا اسلام و دنیای مدرن علّت اصلی این امر است. وی در گفتگو با دولت خاتمی به آنها گفته بود که اینها قصد به تسلیمکشاندن ما را دارند، اگر در مسئله هستهای کوتاه آمدیم، فردا سراغ حقوق بشر، تروریسم یا موارد دیگر میروند که ما آنجا آسیبپذیرتریم، ولی دربارهی اين امر ما میتوانیم حمایت مردمی را با خود داشته باشیم و ایستادگی کنیم. (هردو مورد تحلیل او نادرست است، دنیای سیاست دنیای دادودستد یا برخورد منافع است، اگر عقاید در این میان نقشی داشته باشد- که دارد- به خاطر تأثیری است که بر منفعتخواهی کشورها میگذارد و نه به عکس. پتانسیل پرونده اتمی برای برخورد جامعه جهانی با یک کشور بسیار زیاد است؛ نمونههای لیبی، عراق و کره شمالی را به یاد بیاوریم. ولی نقض حقوق بشر یا حمایت از یک گروه مانند حزبالله و موارد دیگر کار را به حصر اقتصادی یا حملهی نظامی نمیکشاند.)
منتقدان نظام میگویند ایران سی سال است که خلاف منافع امریکا در منطقه عمل میکند، با توجّه به پنهانکاریهای ایران، پروندهی هستهای مورد مناسبی برای فشار بر ایران و مهار آن است.
تحلیل دوّم گرچه عقیده را اصل نمیداند ولی در بهانه دانستن مسئلهی اتمی مانند مورد اوّل است. من به دلایلی که به تدریج خواهد آمد و با تأکید بر اینکه دنیای سیاست دنیای کشاکش منافع است نه عقاید، صرفاً ترجیح میدهم خود مورد پروندهی اتمی را علّت اصلی بدانم، نه برخورد عقاید را و نه جهتگیری اصلی سیاسی حکومت.
-۲ آیا ایران واقعاً به دنبال سلاح هستهای است؟
رسانههای نظام میگویند ایران به دنبال استفادهی صلحآمیز از مسئلهی اتمی است، و کاربرد آن را حرام میداند.( گزارهی اوّل درست است ولی منافاتی با این ندارد که ایران به دنبال هر دو جنبهی نظامی و غیرنظامی با هم باشد و گزارهی دوّم هم منافاتی با تولید و انباشت آن ندارد).
منتقدان نظام بر یک نظر نیستند. اکثر آنها شک و ابهام دارند. بعضی حتّی داشتن آن را لازم میدانند یا برخی این موضوع را صرفاً به خاطر اینکه با جمهوری اسلامی مشکل دارند با لحنی انتقادآمیز دنبال میکنند. عدّهای هم بین اتّخاذ تصمیمی بین وطنگرایی و انتقاد از نظام حاکم مردّدند و اظهارنظر صریح نمیکنند و بسیاری از ترس نبود مدارک کافی از گمانهزنی نیز میپرهیزند.
امّا به چند دلیل از دید من ایران به احتمال قریب به یقین دارای سلاح اتمی است:
الف: از دید کسانی که هنوز معیار قدرتمندی را در نیروی نظامی میبینند، منطق نظامی میگوید که با توجّه به دارا بودن اسرائیل، داشتن سلاح اتمی دارای توجیه است. یکی از مقامهای اسرائیلی نیز گفته بود که ایران به دنبال سلاح اتمی است چون خود ما هم اگر جای آنها بودیم همین کار را میکردیم.
ب. به گفتهی پاکستانیها، رهبر ایران در زمان خاتمی شمخانی را برای خرید سلاح اتمی به پاکستان فرستاده بود. پس قصد تصاحب این سلاح را دستکم در یک مقطع زمانی داشته است. اگر نتوانسته باشد از پاکستان بگیرد، چرا از کره شمالی نگرفته باشد؟
ج. قرینههایی مانند تأکید ایران بر حرمت «کاربرد»( و نه تولید) آن، اخباری جستهوگریخته مبنی بر آوردن چند کلاهک هستهای به ایران از جمهوریهای تازهاستقلال یافته از شوروی و انتقال برخی دانشمدان این کشورها به ایران و خودداری ایران از بازدیدهای دائم و گسترده از تأسیسات اتمی این گمان را به اطمینان نزدیکتر میکند. حتّی اگر بپذیریم که آژانس اتمی خواهان بازدیدها و نظارت بیش از حدّ قانونی است، ایران با پذیرش آن هم میتوانست از تحریمها رهایی یابد و هم دارای نیروی اتمی سالم شود. چرا بازدیدها را متوقّف کردند؟
-۳ صرف نظر از نظامی بودن یا نبودن فعّالیّتهای ایران، آیا تعطیلی آنها عاقلانه بود یا نه؟
رهبر نظام میگوید: نه، این کار بارها در زمان خاتمی صورت گرفته بود ولی بینتیجه بود. (منتقدان نظام نظر مشخّصی ندارند(
من بر آنم که هر عملی در دنیای سیاست با احتساب هزینه و منافع آن سنجیده میشود. ایران برای توسعهی توان برداشت نفت و گاز به سرمایه و همکاری شرکتهای خارجی نیاز دارد که الآن از این جهت هم در مضیقه است و این تنها گوشهای از هزینههای موجود است. از طرف دیگر ایران در آستانهی ثبت قراردادهای مهمّی در منطقه از بازی کنار گذاشته شد. با صدور گاز از جنوب به هند و پاکستان – و بنا به گفتهی برخی مقامات چین و کره- و ردشدن خطّ لوله نفت آذربایجان از شمال و دو خطّ لوله گاز ترکمنستان به آسیا و اروپا و جز آن، ایران ده سال بعد بسیار قویتر و امکان زیر فشارگذاشتن آن کمتر میشد( به یاد بیاوریم امتیازگیری روسیه و ترکمنستان را از اوکراین و ایران با قطع صدور گاز؛ کاری که در مورد نفت تقریباً نشدنی است). پس میتوانست به هنگام لزوم، فعّالیّتهای غنیسازی را از سر بگیرد.
-۴آیا امریکا و ديگر كشورها میدانند که ایران سلاح اتمی دارد؟
نظام در ظاهر میگوید: نه؛ آنها دلیلی ندارند. امّا در خفا -از ديد من- میداند که میدانند. دادوستد اطّلاعاتی بین محافل امنیّتی ایران با کسانی که آنها را دشمن میخواند مانند امریکا و اسرائیل دائمی است و این گونه قطع روابط در آن سطح بیمعناست. صرف نظر از بازیهای تبلیغاتی سطحی مانند طرح ترور سفیر عربستان یا ادّعای دستگیری جاسوس ایرانی-امریکایی، تقاضاهای صریح در گفتگوهای امنیّتی طرح میشوند.
طبعاً من نیز معتقدم که آنها میدانند. زیرا فشار بر کشوری مانند ایران اگر صرفاً به دنبال استفاده غیرنظامی از نیروی اتمی باشد، میتواند به نتیجهی عکس بینجامد. حمله به عراق هرچند با اتّهام دروغین داشتن سلاحهای کشتار جمعی بود (به علاوهی سابقهی اشغال کویت و تهدید توخالی صدّام به تولید سلاح اتمی) امّا ایران با توجّه به وضعیّت سیاسی و جمعیّتی و پهناوری خود اشغالپذیر نیست. از طرفی اگر قرار باشد با اتّهامی واهی، وضعیّت ایران مانند کره شمالی شود، ایران خواهد گفت حالا که بدون داشتن سلاح اتمی قرار است سختی بکشیم، چرا واقعاً آن را نداشته باشیم؟ اینطور هم به منطق نظامی که بالاتر نوشتم عمل میشود و هم امکان تغییر رژیم به شکل لیبی یا عراق از بین میرود.
تغییر رژیم در ایران دو وجه دارد، امریکا - برعکس پندار بسیاری از ایرانیان زیادی خوشبین- کاری با دموکراسی در ایران ندارد بلکه به دنبال تغییر رویکرد منطقهای این کشور است و تغییر رژیم گامی در آن جهت است. از طرفی، محتملترین بدیل نظام فعلی، یعنی همفکران موسوی، نه در سیاست منطقهای تابع امریکا هستند و نه تعطیلی فعّالیّتهای اتمی را میپذیرند (این را فرید زکریا نيز همین اواخر یادآوری کرده بود). فشار بیدلیل بر ایران غیراتمی میتواند از ایران کشوی دارای سلاح اتمی بسازد. امریکا و کشورهای دیگر- حتّی چین نزدیک به کرهشمالی و روسیه- به احتمال قریب به یقین میدانند که ایران در مقیاس کوچک توانسته دارای سلاح اتمی شود یا دستکم به دنبال آن است. فقط دربارهی شیوهی برخورد با ایران توافق ندارند.
-۵ اگر میدانند چرا دلایل خود را رو نمیکنند و فقط با سیاست و اقتصاد جلو میآیند؟
طرح اصلی بحث از اینجا آغاز میشود:
هستهای شدن ایران به یک چیز بستگی دارد، به یک رویداد که اگر جلو آن گرفته شود، جلو ایران هستهای هم گرفته میشود و دلیل مدارای جامعهی جهانی با ایران همین است. «آزمایش هستهای» هم نقطهی آغازی بر اعلام واقعیّتی به نام ایران هستهای است وهم نقطهی پایانی بر کشاکش هستهای ایران. از آنجا که بر خلاف دگمهای بستهی نظام ایران که حتّی مفهومی موقّتی مانند «انقلاب «را بیش از سی سال کش میدهد، هیچ امر ثابتی جز کسب منفعت در امور بینالملل وجود ندارد. به فرض که ایران آزمایش هستهای را انجام میداد/بدهد پس از مدّتی واقعبینی سیاسی شروع میکند که ایران هستهای را بپذیرد. حتّی در این چند ساله برخی سیاستمداران امریکایی یا اسرائیلی چنین امری را بیان کرده بودند که ما با ایران اتمی هم کنار میآییم. پس از اعلام رسمی دارابودن بمب اتمی دو راه پیش روی ایران است، یکی الگوی پاکستان و دیگری الگوی کرهشمالی. پاکستان هرچند مواضع ایدئولوژیک ایران را ندارد امّا به هرحال كشوری مسلمان است امّا با استفاده از شرایط خطیر منطقه و نیاز امریکا برای دستیابی به افغانستان، اتمیشدن خود را اعلام کرد و در ازای ارائهی بعضی خدمات، هم برخی وامهایش بخشیده شد و هم مسئلهی اتمیشدنش کمابیش مسکوت ماند. امریکا با پاکستان تا همین الآن نيز در مواردی مانند حمله به نیروهای طالبان و شکار بنلادن مانند یک کشور مستعمره رفتار میکند و این روند ادامه خواهد یافت. ایران نمیتواند مانند پاکستان شود پس تنها الگوی باقیمانده سرمشق کرهشمالی است ولی امریکا به هیچ عنوان کشور یاغی دیگری را تحمّل نخواهد کرد. یک تصمیم دیوانهوار در کرهشمالی همین حالا نیز ممکن است به فاجعه منجر شود. منتقدان نظام تا کنون بیشتر کرهشمالی را از جهت حکومت دیکتاتوری آن بررسیدهاند و کمتر از جهت نامطلوب بودن آن برای امریکا.
با این مقدّمه تا زمانی که ایران اتمی شدن خود را اعلام نکرده میتوان- صرفنظر از اینکه صرفاً برنامهای نیمهکاره باشد یا به تولید سلاح انجامیده باشد- با فشار دیپماتیک و تحریم یا حملهی هوایی محدود به مراکز هستهای یا حصر به همراه حملهی گسترده به نیروهای نظامی ایران را تسلیم کرد (به ترتیب مانند لیبی در زمان قذّافی، عراق در سال ۱۹۷۹ و عراق پس از حمله به کویت)؛ امّا پس از آزمایش اتمی دیگر جایی برای کتمان نمیماند، پس روند فعلی ادامه مییابد. راه عاقلانه برای آنها این است که در دادوستد پشتپرده، ایران را راضی کنند که دست از برنامهی نظامی خود بردارد.
-۶ چرا نظام ایران تا کنون «آزمایش هستهای» را انجام نداده است؟
الف. ایران عضو ان. پی. تی است و نمیتوانست چنین کند. تكذيبهای گذشتهی ايران، كار را سختتر هم كرده است.
ب. فراموش نکنیم که اسرائیل با وجود اینکه عضو ان. پی. تی نیست به دلیل رهایی از فشارهای احتمالی هم جز برخی اظهارنظرهای جسته و گریخته هیچگاه به صراحت اعلام نکرده که بمب اتمی دارد. اعلام ایران میتوانست بهانه به دست اسرائیل بدهد که دست به عمل متقابل بزند.
ج. با فرض همرأی بودن با سران نظام، این فقط یک اشتباه استراتژیک بوده است.
-۷ آیا ایران به فشارها تن خواهد داد یا نه؟
از دید من فعلاً خیر. نوع سیاست «چوب و پیازی» که ایران را شش سال بیشتر درگیر جنگ با عراق کرد، تنها با کنش هاشمی رفسنجانی و واقعبینی دیرهنگام آیتالله خمینی ممکن بود و چنین اموری فعلاً وجود ندارند. رهبر نظام به هیچ وجه اهل کوتاه آمدن- لااقل در شرایط فعلی- نیست. تحلیل وی و اطرافیان وی از قدرت نظام و ایران در منطقه نیز بسیار مبالغهآمیز است و امکان تصمیمگیری درست را از آنها میگیرد.
-۸ عاقبت این کشاکش چه خواهد بود؟
روند پیشرفت امر به ترتیب به صورت زیر است:
الف. فشار دیپلماتیک و آغاز تحریمها، که ظاهراً چندی است که به پایان رسیده است.
ب. گستردهشدن تحریمها و اخطار عملی. این مرحله در پایان جنگ ایران و عراق با حمله به اسکلههای نفتی، دو ناو سهند و سبلان و به خصوص ساقط کردن ایرباس نتیجه داد. تحریمهای کمرشکن و ترور بعضی افراد نشان میدهد که ما الآن در همین مرحله هستیم. این ترورها فقط یک نشانه است نه تلاش برای جلوگیری از هستهایشدن ایران چون آنها یا استادان عادی دانشگاه یا مسؤولان نه چندان مهم مرتبط با موضوع بودهاند. تلاش تبلیغاتی نظام حاکم بر ایران برای «دانشمند هستهای» نشاندادن آنها را میتوان درک کرد ولی اینکه منتقدان به این مسئله دقّت نمیکنند، جای شگفتی دارد.
ج. حملهی محدود به تأسیسات اتمی (به همراه تهدید بیشتر(
د. حمله به اهداف نظامی (و نابود شدن نیروی دریایی و هوایی در مدّت چند روز(
برای ادامهی این روند میتوان حمله به دیگر تأسیسات زیربنایی را نیز فرض کرد که به نظر من با توجّه به اینکه مرحلهی دوّم نیز نتیجه نداده است، اگر ایران کوتاه نیاید، وقوع بند سوّم کمابیش حتمی است و گمان میکنم که این پایان ماجرا خواهد بود؛ تسلیم ایران و آخرین لحظات حیات نظام ولایی.
-۹ ایرانیان منتقد چه رویکرد داخلی را برای مسئلهی هستهای درست بدانند؟
پاسخ بسته به این است که طرفدار سلاح اتمی باشیم یا نه، و اینکه ایران در چه مرحلهای باشد. از دید من توقّف در همین مرحله، بهبود روابط با امریکا و دادن تضمینهای لازم برای غیرنظامی بودن بقیّهی فعّالیّتها و مسکوت گذاشتن اصل موضوع، بهترین راه است.
چرا از دید من گسترش فعّالیّتهای اتمی برای ایران مناسب نیست؟
یک. ایران دارای ذخایر گستردهی نفت و گاز است که تا پایان یافتن آنها میتوان به منابع جایگزین دیگری فکر کرد.
دو. اعتبار خود انرژی اتمی به عنوان یک انرژی مطمئن- خصوصاً پس از سانحهی اخیر ژاپن – رو به افول است. برخی کشورهای پیشرفته در پی پایان دادن یا کاستن از استفاده از این انرژی هستند.
سه. قدرت در دنیای گذشته دنیای، قدرت نظامی بود، در دنیای فعلی دنیای برخاسته از فنّاوری و در دنیای آینده یا عصر اطّلاعات از تولید فکر. حتّی در صورت داشتن تقابل یا جنگ، نوع جنگ آینده هم فرق میکند که یک نمونهی ابتدایی و کوچکش را در حملهی ویروسی به تأسیسات اتمی ایران دیدیم.
چهار. حملهی نظامی خارجی در چند سال اخیر به کشورهایی بوده که یا درگیر جنگ داخلی بودهاند یا به کشور مجاور حمله کردهاند یا منشأ حملات تروریستی در کشورهای دیگر بودهاند. هیچ نظام پایدار و مستقلّی نیاز به نیروی اتمی ندارد. دشمنی اغراقآمیز ایران با اسرائیل، بیش از آنکه ریشه در واقعیّات داشته باشد، ایدئولوژیک و افراطی است. ایران دارای مرزهای مشترک با اسرائیل نیست و استفاده از نیروی اتمی در برابر حماس یا حزبالله در مجاورت اسرائیل نیز ممکن نیست. حتّی استفادهی امریکا از بمب اتم در جنگ با ژاپن حاصل ماجراجویی برخی فرماندهان امریکایی بود و ژاپن همان زمان نیز در آستانهی شکست در جنگ بود.
پنج. در صورت پیشرفت در فنّاوری، ایران هر زمان كه بخواهد میتواند سلاح اتمی بسازد. ژاپن چند سال پیش در برابر چین گفت که در صورت لزوم، ساخت سلاح اتمی برای این کشور در مدّت کوتاهی ممکن خواهد بود.
صدّام در صورت هدرندادن سرمایههای خود در دو جنگ بیحاصل، هم رهبر ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشور منطقه میشد و هم تولید سلاح اتمی برای وی از آب خوردن هم راحتتر بود امّا با نادانی از این کشور یک ویرانه ساخت. ایران در صورت پافشاری بر ادامهی فعّالیّتهای هستهایدر یک مقیاس کوچکتر راه عراق را خواهد رفت امّا راه ژاپن (یعنی تنها قربانی بمب هستهای) توصیهپذیرتر است. (و فراموش نکنیم که همین عراق نیز تا به کویت حمله نکرد، هدف حملهی نظامی قرار نگرفت.(
شش. ایران ِدارای بمب اتمی، دو راه دارد یکی راه پاکستان و یکی راه کرهشمالی:
راه پاکستان، اعلام دارابودن آن است به علاوهی همراهی با سیاستهای امریکا برای در امان بودن از عواقب آن که این گزینه با توجّه به تقابل ایران و امریکا ممکن نیست. پس تنها راه کره شمالی میماند (و گرنه از آنجا که ایران اعلام رسمی داشتن بمب اتمی نکرده، به احتمال زیاد یکی از موارد پاسخ به پرسش هشت اتّفاق میافتد). اگر ایران به دنبال سلاح اتمی باشد، بهتر است دست از سیاست کجدارومریز بردارد و یا با نظر به برخی سخنان اسرائیلیان و یا با توجّه به فشارهای موجود (که اتمی بودن یا نبودن ایران فرقی نمیکند) اوّلین آزمایش اتمی را انجام دهند و عواقبش را هم بپذیرد چون با ادامهی این روند نه اتمی خواهد شد و نه دستاورد دیگری خواهد داشت. امّا در آن صورت بدل به یک کشور منزوی، فقیر ولی اتمی خواهد شد.
-۱۰ ایرانیان منتقد چه رویکرد خارجی را برای مسئلهی هستهای درست بدانند؟
الف. آگاهیبخشی به همه ایرانیان از چگونگی روند امور حیاتی است. از دید من، نه ایرانیان درون کشور درك و تصوّر واضحی از آنچه اتّفاق میافتد دارند و نه حتّی بعضی منتقدان – از آن جهت که مسئله را ملّی میبینند- تفسیر و تحلیل مناسبی از کلّ مسأله دارند.
ب. صحبت و نصیحت حاکمیّت به اینکه این روند به ضرر خودش است.
ج. تلاش منتقدان نظام برای ارتباط با جامعهی جهانی. این بند بسیار حسّاس است و به راه رفتن بر لبهی تیغ میماند چون هم از یکطرف باید جلو بلهوسی یک نظام خودکامه گرفته شود و هم تحریم یا حملهای که اوّلین قربانیان آن فرودستان جامعه هستند، تأیید نشود (گرچه به تضعیف شدید نظام بینجامد) .تمرکز روی توانافزایی جنبش سبز و ارائهی راهکارهایی برای تغییر از درون، مناسبترین راهحلّ درازمدّت برای مسئلهی اتمی ایران است.
در همين زمينه:
چرخ و فلك: سهل و ممتنع هستهای
سرطان ذهن: حاشيهای بر صورتبندی ايمايان
بامدادی: برنامه هستهای و پارادوكس ايرانی
پيام ايرانيان: صورتبندی مسئلهی ايران اتمی، بخش يك، دو، سه، چهار، پنج
رسانههای نظام میگویند ایران به دنبال استفادهی صلحآمیز از مسئلهی اتمی است، و کاربرد آن را حرام میداند.( گزارهی اوّل درست است ولی منافاتی با این ندارد که ایران به دنبال هر دو جنبهی نظامی و غیرنظامی با هم باشد و گزارهی دوّم هم منافاتی با تولید و انباشت آن ندارد).
منتقدان نظام بر یک نظر نیستند. اکثر آنها شک و ابهام دارند. بعضی حتّی داشتن آن را لازم میدانند یا برخی این موضوع را صرفاً به خاطر اینکه با جمهوری اسلامی مشکل دارند با لحنی انتقادآمیز دنبال میکنند. عدّهای هم بین اتّخاذ تصمیمی بین وطنگرایی و انتقاد از نظام حاکم مردّدند و اظهارنظر صریح نمیکنند و بسیاری از ترس نبود مدارک کافی از گمانهزنی نیز میپرهیزند.
امّا به چند دلیل از دید من ایران به احتمال قریب به یقین دارای سلاح اتمی است:
الف: از دید کسانی که هنوز معیار قدرتمندی را در نیروی نظامی میبینند، منطق نظامی میگوید که با توجّه به دارا بودن اسرائیل، داشتن سلاح اتمی دارای توجیه است. یکی از مقامهای اسرائیلی نیز گفته بود که ایران به دنبال سلاح اتمی است چون خود ما هم اگر جای آنها بودیم همین کار را میکردیم.
ب. به گفتهی پاکستانیها، رهبر ایران در زمان خاتمی شمخانی را برای خرید سلاح اتمی به پاکستان فرستاده بود. پس قصد تصاحب این سلاح را دستکم در یک مقطع زمانی داشته است. اگر نتوانسته باشد از پاکستان بگیرد، چرا از کره شمالی نگرفته باشد؟
ج. قرینههایی مانند تأکید ایران بر حرمت «کاربرد»( و نه تولید) آن، اخباری جستهوگریخته مبنی بر آوردن چند کلاهک هستهای به ایران از جمهوریهای تازهاستقلال یافته از شوروی و انتقال برخی دانشمدان این کشورها به ایران و خودداری ایران از بازدیدهای دائم و گسترده از تأسیسات اتمی این گمان را به اطمینان نزدیکتر میکند. حتّی اگر بپذیریم که آژانس اتمی خواهان بازدیدها و نظارت بیش از حدّ قانونی است، ایران با پذیرش آن هم میتوانست از تحریمها رهایی یابد و هم دارای نیروی اتمی سالم شود. چرا بازدیدها را متوقّف کردند؟
-۳ صرف نظر از نظامی بودن یا نبودن فعّالیّتهای ایران، آیا تعطیلی آنها عاقلانه بود یا نه؟
رهبر نظام میگوید: نه، این کار بارها در زمان خاتمی صورت گرفته بود ولی بینتیجه بود. (منتقدان نظام نظر مشخّصی ندارند(
من بر آنم که هر عملی در دنیای سیاست با احتساب هزینه و منافع آن سنجیده میشود. ایران برای توسعهی توان برداشت نفت و گاز به سرمایه و همکاری شرکتهای خارجی نیاز دارد که الآن از این جهت هم در مضیقه است و این تنها گوشهای از هزینههای موجود است. از طرف دیگر ایران در آستانهی ثبت قراردادهای مهمّی در منطقه از بازی کنار گذاشته شد. با صدور گاز از جنوب به هند و پاکستان – و بنا به گفتهی برخی مقامات چین و کره- و ردشدن خطّ لوله نفت آذربایجان از شمال و دو خطّ لوله گاز ترکمنستان به آسیا و اروپا و جز آن، ایران ده سال بعد بسیار قویتر و امکان زیر فشارگذاشتن آن کمتر میشد( به یاد بیاوریم امتیازگیری روسیه و ترکمنستان را از اوکراین و ایران با قطع صدور گاز؛ کاری که در مورد نفت تقریباً نشدنی است). پس میتوانست به هنگام لزوم، فعّالیّتهای غنیسازی را از سر بگیرد.
-۴آیا امریکا و ديگر كشورها میدانند که ایران سلاح اتمی دارد؟
نظام در ظاهر میگوید: نه؛ آنها دلیلی ندارند. امّا در خفا -از ديد من-
طبعاً من نیز معتقدم که آنها میدانند. زیرا فشار بر کشوری مانند ایران اگر صرفاً به دنبال استفاده غیرنظامی از نیروی اتمی باشد، میتواند به نتیجهی عکس بینجامد. حمله به عراق هرچند با اتّهام دروغین داشتن سلاحهای کشتار جمعی بود (به علاوهی سابقهی اشغال کویت و تهدید توخالی صدّام به تولید سلاح اتمی) امّا ایران با توجّه به وضعیّت سیاسی و جمعیّتی و پهناوری خود اشغالپذیر نیست. از طرفی اگر قرار باشد با اتّهامی واهی، وضعیّت ایران مانند کره شمالی شود، ایران خواهد گفت حالا که بدون داشتن سلاح اتمی قرار است سختی بکشیم، چرا واقعاً آن را نداشته باشیم؟ اینطور هم به منطق نظامی که بالاتر نوشتم عمل میشود و هم امکان تغییر رژیم به شکل لیبی یا عراق از بین میرود.
تغییر رژیم در ایران دو وجه دارد، امریکا - برعکس پندار بسیاری از ایرانیان زیادی خوشبین- کاری با دموکراسی در ایران ندارد بلکه به دنبال تغییر رویکرد منطقهای این کشور است و تغییر رژیم گامی در آن جهت است. از طرفی، محتملترین بدیل نظام فعلی، یعنی همفکران موسوی، نه در سیاست منطقهای تابع امریکا هستند و نه تعطیلی فعّالیّتهای اتمی را میپذیرند (این را فرید زکریا نيز همین اواخر یادآوری کرده بود). فشار بیدلیل بر ایران غیراتمی میتواند از ایران کشوی دارای سلاح اتمی بسازد. امریکا و کشورهای دیگر- حتّی چین نزدیک به کرهشمالی و روسیه- به احتمال قریب به یقین میدانند که ایران در مقیاس کوچک توانسته دارای سلاح اتمی شود یا دستکم به دنبال آن است. فقط دربارهی شیوهی برخورد با ایران توافق ندارند.
-۵ اگر میدانند چرا دلایل خود را رو نمیکنند و فقط با سیاست و اقتصاد جلو میآیند؟
طرح اصلی بحث از اینجا آغاز میشود:
هستهای شدن ایران به یک چیز بستگی دارد، به یک رویداد که اگر جلو آن گرفته شود، جلو ایران هستهای هم گرفته میشود و دلیل مدارای جامعهی جهانی با ایران همین است. «آزمایش هستهای» هم نقطهی آغازی بر اعلام واقعیّتی به نام ایران هستهای است وهم نقطهی پایانی بر کشاکش هستهای ایران. از آنجا که بر خلاف دگمهای بستهی نظام ایران که حتّی مفهومی موقّتی مانند «انقلاب «را بیش از سی سال کش میدهد، هیچ امر ثابتی جز کسب منفعت در امور بینالملل وجود ندارد. به فرض که ایران آزمایش هستهای را انجام میداد/بدهد پس از مدّتی واقعبینی سیاسی شروع میکند که ایران هستهای را بپذیرد. حتّی در این چند ساله برخی سیاستمداران امریکایی یا اسرائیلی چنین امری را بیان کرده بودند که ما با ایران اتمی هم کنار میآییم. پس از اعلام رسمی دارابودن بمب اتمی دو راه پیش روی ایران است، یکی الگوی پاکستان و دیگری الگوی کرهشمالی. پاکستان هرچند مواضع ایدئولوژیک ایران را ندارد امّا به هرحال كشوری مسلمان است امّا با استفاده از شرایط خطیر منطقه و نیاز امریکا برای دستیابی به افغانستان، اتمیشدن خود را اعلام کرد و در ازای ارائهی بعضی خدمات، هم برخی وامهایش بخشیده شد و هم مسئلهی اتمیشدنش کمابیش مسکوت ماند. امریکا با پاکستان تا همین الآن نيز در مواردی مانند حمله به نیروهای طالبان و شکار بنلادن مانند یک کشور مستعمره رفتار میکند و این روند ادامه خواهد یافت. ایران نمیتواند مانند پاکستان شود پس تنها الگوی باقیمانده سرمشق کرهشمالی است ولی امریکا به هیچ عنوان کشور یاغی دیگری را تحمّل نخواهد کرد. یک تصمیم دیوانهوار در کرهشمالی همین حالا نیز ممکن است به فاجعه منجر شود. منتقدان نظام تا کنون بیشتر کرهشمالی را از جهت حکومت دیکتاتوری آن بررسیدهاند و کمتر از جهت نامطلوب بودن آن برای امریکا.
با این مقدّمه تا زمانی که ایران اتمی شدن خود را اعلام نکرده میتوان- صرفنظر از اینکه صرفاً برنامهای نیمهکاره باشد یا به تولید سلاح انجامیده باشد- با فشار دیپماتیک و تحریم یا حملهی هوایی محدود به مراکز هستهای یا حصر به همراه حملهی گسترده به نیروهای نظامی ایران را تسلیم کرد (به ترتیب مانند لیبی در زمان قذّافی، عراق در سال ۱۹۷۹ و عراق پس از حمله به کویت)؛ امّا پس از آزمایش اتمی دیگر جایی برای کتمان نمیماند، پس روند فعلی ادامه مییابد. راه عاقلانه برای آنها این است که در دادوستد پشتپرده، ایران را راضی کنند که دست از برنامهی نظامی خود بردارد.
-۶ چرا نظام ایران تا کنون «آزمایش هستهای» را انجام نداده است؟
الف. ایران عضو ان. پی. تی است و نمیتوانست چنین کند. تكذيبهای گذشتهی ايران، كار را سختتر هم كرده است.
ب. فراموش نکنیم که اسرائیل با وجود اینکه عضو ان. پی. تی نیست به دلیل رهایی از فشارهای احتمالی هم جز برخی اظهارنظرهای جسته و گریخته هیچگاه به صراحت اعلام نکرده که بمب اتمی دارد. اعلام ایران میتوانست بهانه به دست اسرائیل بدهد که دست به عمل متقابل بزند.
ج. با فرض همرأی بودن با سران نظام، این فقط یک اشتباه استراتژیک بوده است.
-۷ آیا ایران به فشارها تن خواهد داد یا نه؟
از دید من فعلاً خیر. نوع سیاست «چوب و پیازی» که ایران را شش سال بیشتر درگیر جنگ با عراق کرد، تنها با کنش هاشمی رفسنجانی و واقعبینی دیرهنگام آیتالله خمینی ممکن بود و چنین اموری فعلاً وجود ندارند. رهبر نظام به هیچ وجه اهل کوتاه آمدن- لااقل در شرایط فعلی- نیست. تحلیل وی و اطرافیان وی از قدرت نظام و ایران در منطقه نیز بسیار مبالغهآمیز است و امکان تصمیمگیری درست را از آنها میگیرد.
-۸ عاقبت این کشاکش چه خواهد بود؟
روند پیشرفت امر به ترتیب به صورت زیر است:
الف. فشار دیپلماتیک و آغاز تحریمها، که ظاهراً چندی است که به پایان رسیده است.
ب. گستردهشدن تحریمها و اخطار عملی. این مرحله در پایان جنگ ایران و عراق با حمله به اسکلههای نفتی، دو ناو سهند و سبلان و به خصوص ساقط کردن ایرباس نتیجه داد. تحریمهای کمرشکن و ترور بعضی افراد نشان میدهد که ما الآن در همین مرحله هستیم. این ترورها فقط یک نشانه است نه تلاش برای جلوگیری از هستهایشدن ایران چون آنها یا استادان عادی دانشگاه یا مسؤولان نه چندان مهم مرتبط با موضوع بودهاند. تلاش تبلیغاتی نظام حاکم بر ایران برای «دانشمند هستهای» نشاندادن آنها را میتوان درک کرد ولی اینکه منتقدان به این مسئله دقّت نمیکنند، جای شگفتی دارد.
ج. حملهی محدود به تأسیسات اتمی (به همراه تهدید بیشتر(
د. حمله به اهداف نظامی (و نابود شدن نیروی دریایی و هوایی در مدّت چند روز(
برای ادامهی این روند میتوان حمله به دیگر تأسیسات زیربنایی را نیز فرض کرد که به نظر من با توجّه به اینکه مرحلهی دوّم نیز نتیجه نداده است، اگر ایران کوتاه نیاید، وقوع بند سوّم کمابیش حتمی است و گمان میکنم که این پایان ماجرا خواهد بود؛ تسلیم ایران و آخرین لحظات حیات نظام ولایی.
-۹ ایرانیان منتقد چه رویکرد داخلی را برای مسئلهی هستهای درست بدانند؟
پاسخ بسته به این است که طرفدار سلاح اتمی باشیم یا نه، و اینکه ایران در چه مرحلهای باشد. از دید من توقّف در همین مرحله، بهبود روابط با امریکا و دادن تضمینهای لازم برای غیرنظامی بودن بقیّهی فعّالیّتها و مسکوت گذاشتن اصل موضوع، بهترین راه است.
چرا از دید من گسترش فعّالیّتهای اتمی برای ایران مناسب نیست؟
یک. ایران دارای ذخایر گستردهی نفت و گاز است که تا پایان یافتن آنها میتوان به منابع جایگزین دیگری فکر کرد.
دو. اعتبار خود انرژی اتمی به عنوان یک انرژی مطمئن- خصوصاً پس از سانحهی اخیر ژاپن – رو به افول است. برخی کشورهای پیشرفته در پی پایان دادن یا کاستن از استفاده از این انرژی هستند.
سه. قدرت در دنیای گذشته دنیای، قدرت نظامی بود، در دنیای فعلی دنیای برخاسته از فنّاوری و در دنیای آینده یا عصر اطّلاعات از تولید فکر. حتّی در صورت داشتن تقابل یا جنگ، نوع جنگ آینده هم فرق میکند که یک نمونهی ابتدایی و کوچکش را در حملهی ویروسی به تأسیسات اتمی ایران دیدیم.
چهار. حملهی نظامی خارجی در چند سال اخیر به کشورهایی بوده که یا درگیر جنگ داخلی بودهاند یا به کشور مجاور حمله کردهاند یا منشأ حملات تروریستی در کشورهای دیگر بودهاند. هیچ نظام پایدار و مستقلّی نیاز به نیروی اتمی ندارد. دشمنی اغراقآمیز ایران با اسرائیل، بیش از آنکه ریشه در واقعیّات داشته باشد، ایدئولوژیک و افراطی است. ایران دارای مرزهای مشترک با اسرائیل نیست و استفاده از نیروی اتمی در برابر حماس یا حزبالله در مجاورت اسرائیل نیز ممکن نیست. حتّی استفادهی امریکا از بمب اتم در جنگ با ژاپن حاصل ماجراجویی برخی فرماندهان امریکایی بود و ژاپن همان زمان نیز در آستانهی شکست در جنگ بود.
پنج. در صورت پیشرفت در فنّاوری، ایران هر زمان كه بخواهد میتواند سلاح اتمی بسازد. ژاپن چند سال پیش در برابر چین گفت که در صورت لزوم، ساخت سلاح اتمی برای این کشور در مدّت کوتاهی ممکن خواهد بود.
صدّام در صورت هدرندادن سرمایههای خود در دو جنگ بیحاصل، هم رهبر ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشور منطقه میشد و هم تولید سلاح اتمی برای وی از آب خوردن هم راحتتر بود امّا با نادانی از این کشور یک ویرانه ساخت. ایران در صورت پافشاری بر ادامهی فعّالیّتهای هستهای
شش. ایران ِدارای بمب اتمی، دو راه دارد یکی راه پاکستان و یکی راه کرهشمالی:
راه پاکستان، اعلام دارابودن آن است به علاوهی همراهی با سیاستهای امریکا برای در امان بودن از عواقب آن که این گزینه با توجّه به تقابل ایران و امریکا ممکن نیست. پس تنها راه کره شمالی میماند (و گرنه از آنجا که ایران اعلام رسمی داشتن بمب اتمی نکرده، به احتمال زیاد یکی از موارد پاسخ به پرسش هشت اتّفاق میافتد). اگر ایران به دنبال سلاح اتمی باشد، بهتر است دست از سیاست کجدارومریز بردارد و یا با نظر به برخی سخنان اسرائیلیان و یا با توجّه به فشارهای موجود (که اتمی بودن یا نبودن ایران فرقی نمیکند) اوّلین آزمایش اتمی را انجام دهند و عواقبش را هم بپذیرد چون با ادامهی این روند نه اتمی خواهد شد و نه دستاورد دیگری خواهد داشت. امّا در آن صورت بدل به یک کشور منزوی، فقیر ولی اتمی خواهد شد.
-۱۰ ایرانیان منتقد چه رویکرد خارجی را برای مسئلهی هستهای درست بدانند؟
الف. آگاهیبخشی به همه ایرانیان از چگونگی روند امور حیاتی است. از دید من، نه ایرانیان درون کشور درك و تصوّر واضحی از آنچه اتّفاق میافتد دارند و نه حتّی بعضی منتقدان – از آن جهت که مسئله را ملّی میبینند- تفسیر و تحلیل مناسبی از کلّ مسأله دارند.
ب. صحبت و نصیحت حاکمیّت به اینکه این روند به ضرر خودش است.
ج. تلاش منتقدان نظام برای ارتباط با جامعهی جهانی. این بند بسیار حسّاس است و به راه رفتن بر لبهی تیغ میماند چون هم از یکطرف باید جلو بلهوسی یک نظام خودکامه گرفته شود و هم تحریم یا حملهای که اوّلین قربانیان آن فرودستان جامعه هستند، تأیید نشود (گرچه به تضعیف شدید نظام بینجامد) .تمرکز روی توانافزایی جنبش سبز و ارائهی راهکارهایی برای تغییر از درون، مناسبترین راهحلّ درازمدّت برای مسئلهی اتمی ایران است.
در همين زمينه:
چرخ و فلك: سهل و ممتنع هستهای
سرطان ذهن: حاشيهای بر صورتبندی ايمايان
بامدادی: برنامه هستهای و پارادوكس ايرانی
پيام ايرانيان: صورتبندی مسئلهی ايران اتمی، بخش يك، دو، سه، چهار، پنج
سلام
پاسخحذف1- به نظرم قضیه بمب را بی جهت بزرگ کرده اید. اگر ساخت مباح باشد و استفاده حرام و ساخت برای رعب باشد با اعلام حرمت استفاده چه رعبی می ماند. اگر بگوییم حرمت استفاده دروغ است چرا در مورد ساخت دروغ نمی گویند
2- کل راهبرد جنگی ایران نامتقارن و دفاعی است. منظورم شعار و تبلیغات نیست. پیروزی ایران در جنگ با آمریکا چیزی مانند جنگ 33 روزه خواهد بود با خسارات پشیمان کننده برای حمله کننده و خسارات بیشتر برای ایران. در این راهبرد سلاح اتمی بیشتر بهانه می دهد تا پشیمان کند. به نظرم مقامات متوجه این موضوع هستند. اگر منطق نظامی مقامات را علت علاقه شان به بمب می دانید باید بدانید همین سلاحهای متعارف هم برای جلوگیری از تهدیدات به رخ کشیده می شوند.
3- تجربه همراهی با آمریکا در افغانستان زمان خاتمی نشان می دهد قضیه علنی کردن بمب احتمالی و راه آمدن با آمریکا برای ایران نیست. پاکستان چون مستعمره است بی خیال بمبش می شوند.
4- اگر پرونده اتمی اصل است و بهانه نیست چرا اعلام بمب احتمالی و همراهی با آمریکا راه نجات است؟
پاسخحذف6- به نظرم مشکل اصلی عدم توانایی انعطاف مقامات در مسایل حیثیتی است. امام این انعطاف را در حیثیتی ترین مورد زندگیش داشت. در ضمن به طرد امثال هاشمی و جدا شدن لاریجانی از قضیه هسته ای که روحیه بده بستان و بازیگری سیاسی را دارند مشکل گره خوردن قضیه شده است.
7- درسی که ما از جنگ می توانستیم بگیریم این بود که اگرچه حق داشته باشیم یا با اراده مان دنیا را متحیر کنیم، اما جایی می رسد که همه ساختار قدرت دنیا از ما احساس خطر خواهد کرد و هزینه را بالا خواهد برد، پس از قبل از آن نقطه با یک معامله کار را فیصله دهیم.
8- مشکل اجازه بازرسی دادن این است که همه مراکز نظامی را در معرض جاسوسان قرار خواهد داد. طرف مقابل بازرسی ها را بی پایان خواهد کرد. در نهایت هم ممکن است با یک بازی تبلیغاتی آتش تهیه حمله شود. موردی که برای عراق هم اتفاق افتاد.
پاسخحذف9- مشکلات غرب برای جنگ با ایران را در پیش بینی عاقبت کار بررسی نکرده اید. جمهوری اسلامی درگیر بحران است ولی غرب هم هست. جنگ با ایران در شرایط عادی هم پیش بینی ناپذیر بود چه برسد در شرایط فعلی غرب. علت این عقیده ام این است که ایران از 2003 دارد به جنگ فکر می کند. تکیه ایران مدتهاست به نیرو هوایی کلاسیک که قابل بمباران است به نیروی موشکی دوربرد تغییر کرده است. به علت حیثیتی شدن قضیه جنگ محدودی با ایران اتفاق نخواهد افتاد. چون هر حمله محدود پاسخی خواهد داشت و پاسخ پاسخی و یا اینکه با یک حمله گسترده توان پاسخ ایران در همان اول باید نابود شود که دیگر اسمش حمله محدود نیست.
به نظر من تحريمهاي بيشتر و ترس از نارضايتي مردم كارش را ميكند و به اقدام نظامي نميكشد
پاسخحذف۱. از نظر دیگری هم می توان تحلیل کرد، به نظرم هدف حکومت یا بخشی از حکومت ایران/سپاه تحریک غرب، آمریکا یا اسرائیل به یک حمله محدود یا حتی تخریب کننده است به شرطی که مسوولیت حمله اول با آنها باشد. داستان "ترور سفیر عربستان" هم احتمالا از اینجا آب می خورده است. تحلیل هم اینست که مظلوم نمایی می کنیم و نارضایتی های داخلی را کنترل می کنیم و شاید سر عرق ملی کمی هم محبوبیت خریدیم یا حد اقل مخالفان کوتاه بیایند.
پاسخحذف۲. خرید بمب کافی نیست چون بمب های هسته ای تاریخ مصرف دارند، البته مطمئن نیستم تا چه مدت. همچنین باید آنها را مدام
سرویس کرد والا از کار می افتند.
۲. این قسمت بیشتر تئوری است، و فرض میکند حکام ایران اهل منطق و دو دو تا چهار تا هستند ومیتوانند این استدلال را به پایان ببرند. ولا با این رئیس جمهور و عین رهبر، این سیاست بی در و پیکر و هیئتی ادامه پیدا خواهد کرد. برای رفع خطر خیلی کمتر از بمب هسته ای لازم بود. کافت بود رهبر چند مانور تبلیغاتی بدهد که البته تحلیل خامنه ای، همانطور که گفتید، ظاهرا غیر از این است.
مطمئن نیستم خارج شدن از پیمان هسته ای و انجام دادن یک یا دو آزمایش هسته ای (اگر واقعا ایران به این تکنولوژی دست یافته باشد)، آنچنان هم بد باشد. دلایلم در قالب یک گزارش از رقابتهای انتخاباتی مقدماتی حزب جمهوریخواه می آورم:
درصد بالایی از تبلیغات ضد ایران اتمی در غرب حول این جمله احمدی نژاد که "اسرائیل باید از نقشه محو شود" می چرخد. با توجه به اینکه او هولوکاست را هم نفی کرده است، عده ای (از جمله کاندیداهای جمهوری خواه مثل سانتوروم) می گویند که دولت ایران ضد یهودی و در پی نسلکشی یهودیان است و به محض دستیابی به بمب اتم آنرا به کار خواهد بست. در برابر استدلال کسانی مثل ران پال (او را دنبال کنید که خیلی آدم باحالی است) که می گویند که ترس از مقابله به مثل ایران را از اینکار باز خواهد داشت، سانتوروم می گوید نه خیر، چون احمدی نژادگفته است که شهادت بالاترین هنر است، اینها به دنبال شهادت هستند و از مقابکه به مثل اتمی ترسی ندارند. گاهی هم می گوید که اینها می خواهند پایان دنیا و ظهور امام زمان را با بمباران اتمی اسرائیل تسریع کنند. استدلال گینگریچ (که باهوش تر است) اینست که شاید ایران بمب را در اختیار گروه های تروریستی و حزب الله قرار دهد و از مسوولیت استفاده از آن شانه خالی کند. و هر دو استدلال می کنند چون اینها می خواهند اینگونه از بمب استفاده کنند، ما حق داریم قبل از اینکه اینکار را بکنند با هر وسیله ای که شده جلوی آنها را بگیریم. سانتوروم و گینگریچ هر دو از "ترور" دانشمندان هسته ای ایران حمایت کرده اند. گینگریچ می گوید می توان اینکار را کرد و تکذیب کرد. سانتوروم می گوید امیدوار است دولت آمریکا در این ترور ها دست داشته باشد.
اگر ایران آزمایشی انجام دهد و یا حداقل تنها از پیمان هسته ای بیرون آمده، و مثل اسرائیل به طور غیر رسمی وجود بمب را
قبول کند (تا تحریک آمیز عمل نکرده باشد) و سپس زمانی بگذرد که همگی شاهد باشند که نه بمبی در اسرائیل منفجر شد و نه حمله تروریستی اتمی انجام گرفت، تیغ این مدافعان جنگ و تحریم ایران کند خواهد شد. ممکن است یکسالی به سر و صدا ادامه دهند، ولی دیگرنخواهند توانست ایران اتمی را یک هیولای بی عقل نشان دهند که حاضر است هر لحظه دکمه مرگ را فشار دهد تابه شهادت برسد.
در مسائل منطقه ای، به غیر از ران پال، همگی به شدت نظامی گرا و قلدرمآب هستند. رامنی می گوید هدف جهادی ها نابودی آمریکا و خلافت جهانی است. سانتوروم می گوید جهاد بر علیه غرب و اعاده خلافت جهانی در قانون اساسی ایران است و در نتیجه ایران از بمب استفاده خواهد کرد. معقول ترین قلدر ها شاید گینگریچ باشد که فهمیده نمی توان به زور دموکراسی را در منطقه بر قرار کرد، ولی هنوز در منطق برخورد تمدنهاست، و می خواهد با یک استراتژی بلندمدت خلافت خیالی را که حالا با پیروزی اخوان المسلمین در مصر نزدیکتر هم شده است کنترل کند!!! و البته به شدت از اسرائیل حمایت می کند. گینگریچ ادعا می کند میتواند یکساله حکومت ایران را عوض کند (چگونه؟خدا عالم است). سانتوروم به سرعت دست به بمباران خواهد زد.
پاسخحذف(حداقل حالا اینگونه ادعا می کند).
تنها ران پال است که یادآوری می کندکه سیاستهای آمریکا در منطقه هم در ایجاد مشکلات موثر بوده اند، ولی متاسفانه بیشتر از ۲۰ درصد رای جمهوریخواه ها را ندارد. هرگاه مسوولیت آمریکا و قلدری های آنرا گوشزد می کند معمولا در مناظره ها از سوی تماشاگران هو می شود. در برابر آن، گینگریچ و رامنی با شعارهای "باید دشمنان آمریکا را بکشیم" یا" من با طالبان مناظره نمی کنم و تنها باید آنها را کشت چون آنها می خواهند آمریکایی ها را بکشند." توسط شنوندگان تشویق شدند. گویا تنها ران پال فرق القاعده و طالبان را میداند و به یاد دارد که در سالهای ۸۰-۹۰ میلادی آمریکا از طالبان حمایت می کرد.
تمام این شعار ها ممکن است اوباما را نیز به حمله نظامی به ایران ترغیب کند چون باعث می شود که رقبا نتوانند برای رای جمع کردن در سال انتخابات (امسال) او را به کوتاه آمدن در برابر ایران متهم کنند.
این تحلیل ها را هم ببینید. تحلیلگر می گوید ایران از روش استراتژیک کره شمالی تقلید می کند و آمریکا نباید کوتاه بیاید، ولی احتمالا ایران به بمب دست یافته و نباید بیهوده شلوغش کرد و باید بهتر وضعیت را فهمید.
http://www.infowars.com/lt-col-tony-shaffer-ron-pauls-iran-policy-most-accurate/
http://www.youtube.com/watch?v=IUrX9t9v3rY
سلام ایمایان عزیز... مثل همیشه از نوشته خوبتان لذت بردم.من اگر بخواهم به این سوال ها جواب بدهم فقط میتوانم به دو سوالش جواب بدهم چون خیلی اندک پیگیر مسایل هسته ای هستم و تاکنون هم بیشتر از یک اشاره کوچک به این مسئله نکرده ام...اصلا این مسئله را فقط بهانه می دانم همان حرفی که البرادعی زده است یعنی این مسئله بهانه ای است که فشارها بیشتر شود اگر هم هسته ای نبود چیز دیگری را بهانه میکردند.مشکل مسایل دیگری است و این مشکل بهانه محکمی برای توجیه کردن آن کشمکش ها... با اینحال بسیار ممنون که فضای گفتگو و نقد را در این مورد شروع کرده اید امیدوارم این سنت در مورد مسائل دیگر هم ادامه پیدا کند من اگر دیدگاه مشخصی و کاملی در این زمینه داشتم حتما مینوشتم
پاسخحذفروزگار به کامتان
خوشحالم كه ايمايان رو دوباره پيدا كردم
پاسخحذفمرسي براي اين ايما و وبچين
ایمایان عزیز،
پاسخحذفمطلب شما را خواندم ، در واقع پرینتش کردم و معمولا در راهام مرورش میکنم،
متاسفانه (یا شاید هم خوشبختانه) این روزها کمی گرفتارم و اگر عمری باقی بود آخر هفته نظرم رو در مورد موضوع مطروحه و به خصووصو مسائلی که مطرح کردید در قالب یک پست خواهم نوشت،
اما اجالتا من در این مطلب تحت عنوان:
"آیا تنها مرگ پایان جنگ است؟"
از منظر سیاست خارجی تا حدودی به این موضوع پرداخته ام.
http://selfintelligence.blogspot.com/2011/09/blog-post_4236.html
اگر صلاح می دانید آدرس مطلب را لینک کنید یابه هر نحوی که خودتان می دانید آن را به اطلاع خوانندگان و علاقه مندان مطالبتان برسنیدم.
تقدیم با احترام،
علی
مطلب :
پاسخحذف"آیا تنها مرگ پایان جنگ است؟"
http://selfintelligence.blogspot.com/2011/09/blog-post_4236.html
را در فیسبوک بلاگ هم پست کردهام به این آدرس:
http://www.facebook.com/pages/%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%82%D8%B5%D8%A7%D9%86/212013618878023
شاید برای انتشارش مفید باشد
تقدیم با احترام،
علی
مطلبتون رو خوندم و جالب بود اما با رسیدن به آخرش یاد فیلم گوزن ها افتادم و نتیجه گیری خود خواسته و یا خود نخواسته ای که انتشارش را ممکن کند.
پاسخحذفبا سلام. من مدتی از اینترنت دور بودم و همین الان مطلب شما را دیدم. حتما می خوانم و سعی می کنم بازتابی درباره اش داشته باشم. با تشکر که نوشتید و پیشنهاد هم فکری دادید.
پاسخحذفسلام مجدد. اینجا نوشتم:
پاسخحذفhttp://bamdadi.com/2012/02/02/nuclear-program-and-iranian-paradox/