یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲
۱- نوریزاد
نوشته است: «آقای خاتمی از قول آقای آخوندی برای من نقل کرد که میان کشتیهای بزرگ از یک طرف، واسکلهها و دوایر
گمرکی
از طرف دیگر، اپراتورهایی
بعنوان واسط فعالیت میکنند که متعلق به سپاهاند. حضور سپاه در مدیریت این شرکتهای
اپراتوری باعث شده
کشتیهای باربری راه آمده را
بازگردند و خسارت نیز طلب کنند. دراین مدّت (در دولت جدید) هرچه به سپاه گفته شده
که اسم سپاه و شرکتها وتأسیسات آن در لیست تحریمشدگان بینالمللی است؛ اسکلهای
که باید با صددرصد ظرفیتش کارکند، اکنون با سیزده درصد ظرفیّت کار میکند. اجازه
بدهید شرکتهای دیگری بجای شما بنشینند تا کارهای متوقف و کمرمق رونق بگیرد. برادران سخت مقاومت کردهاند و سربالا
انداختهاند که: نه! وزارتخانههای ذیربط به دستگاه قضا شکایت میبرند
و
شخص رییس قوّه به جانبداری از
سپاه پای پیش میگذارد و رأی به تداوم حضور سپاه میدهد.»
داستان در نظر اوّل، تکرار همان حکایت نیمهی رانتی و تاریک سپاه است که نه جدید است و نه عجیب. امّا اگر این روایت -که به تنهایی افشاکنندهی ضرر هنگفتی به اقتصاد کشور است- در گفتگویی خصوصی گفته نمیشد احتمالاً به جز عدّهای معدود، هیچکس از آن باخبر نمیشد. روحانی برگزیدهی مردم و نمایندهی آنان است؛ اگر نتواند با استفاده از راههایی که میشناسد –مثلاً رایزنی با رهبر نظام- آن را حل کند ناچار است با مردم در میان بگذارد. خاتمی اگر از جایی ضربه خورد، از همین مصلحتاندیشیها بود. بحث شجاعت و طرحی نو و مانند آن نیست؛ بحث وظیفه است.
۲- حتماً گزارش رویترز از یکی از نهادهای زیر نظر رهبری را خواندهاید. یکی نوشت که در ایران، همهی مال و جان مردم در اختیار رهبر است که بیراه ننوشت. یکی از فقرات آن انفال (منابع طبیعی و عمومی) است که فقط یکی از بخشهای آن تمام منابع نفت و گاز است. برای همین است که فتوای خامنهای، خمس نداشتن یارانههاست چون آن را «هدیه»ی ولیّ فقیه به مردم تلقّی میکند نه درآمد آنان. چند نفر از مردم این را میدانند که در حال «هدیه» گرفتن از رهبر هستند؟ (خود رهبر هم نشستی با طلّاب به این موضوع اشاره کرده بود) اوّلین شرط برای «اجرای بیتنازل قانون اساسی» آگاهی مردم از مفاد آن است. واقعاً مردم میدانند که كدام ساختار سیاسی بر ايران حاكم است؟ شاید این بند بیش از آنکه متوجّه دولت باشد، رو به روشنفکران است. گاهی به نظر میرسد که نخبگان ما بیشتر با خودشان حرف میزنند و نه با مردم. «آگاهی حقّ مردم است» فقط شعار نیست؛ عمل هم میخواهد.
داستان در نظر اوّل، تکرار همان حکایت نیمهی رانتی و تاریک سپاه است که نه جدید است و نه عجیب. امّا اگر این روایت -که به تنهایی افشاکنندهی ضرر هنگفتی به اقتصاد کشور است- در گفتگویی خصوصی گفته نمیشد احتمالاً به جز عدّهای معدود، هیچکس از آن باخبر نمیشد. روحانی برگزیدهی مردم و نمایندهی آنان است؛ اگر نتواند با استفاده از راههایی که میشناسد –مثلاً رایزنی با رهبر نظام- آن را حل کند ناچار است با مردم در میان بگذارد. خاتمی اگر از جایی ضربه خورد، از همین مصلحتاندیشیها بود. بحث شجاعت و طرحی نو و مانند آن نیست؛ بحث وظیفه است.
۲- حتماً گزارش رویترز از یکی از نهادهای زیر نظر رهبری را خواندهاید. یکی نوشت که در ایران، همهی مال و جان مردم در اختیار رهبر است که بیراه ننوشت. یکی از فقرات آن انفال (منابع طبیعی و عمومی) است که فقط یکی از بخشهای آن تمام منابع نفت و گاز است. برای همین است که فتوای خامنهای، خمس نداشتن یارانههاست چون آن را «هدیه»ی ولیّ فقیه به مردم تلقّی میکند نه درآمد آنان. چند نفر از مردم این را میدانند که در حال «هدیه» گرفتن از رهبر هستند؟ (خود رهبر هم نشستی با طلّاب به این موضوع اشاره کرده بود) اوّلین شرط برای «اجرای بیتنازل قانون اساسی» آگاهی مردم از مفاد آن است. واقعاً مردم میدانند که كدام ساختار سیاسی بر ايران حاكم است؟ شاید این بند بیش از آنکه متوجّه دولت باشد، رو به روشنفکران است. گاهی به نظر میرسد که نخبگان ما بیشتر با خودشان حرف میزنند و نه با مردم. «آگاهی حقّ مردم است» فقط شعار نیست؛ عمل هم میخواهد.
۳- اجرای طرح
حجاب و عفاف به وزارت کشور واگذار شد. نیروی انتظامی در اجرای آن شکست خورد که
کاملاً پیشبینیپذیر بود. حالا هم هر گونه ناکامی در اجرای آن (که باز هم انتظارش
میرود) به عهدهی دولت گذاشته خواهد شد و منابر جمعه و روحانیان حکومتی دولت را
مقصّر میدانند و هم هرگونه برخوردی با افراد، به نارضایتی اجتماعی میانجامد.
مسئلهی حجاب گره کوری است که نمیتوان به سادگی برای آن راهکاری پیدا کرد. تنها
چیزی که میتوان گفت این است که روحانی باید این مشکل و دیگر موارد را با مردم در
میان بگذارد تا بیجهت مسئول کاری که پیرامون آن قدرت مانور زیادی ندارد به شمار
نرود.
روحانی
دربارهی آزادیهای اجتماعی، بهبود اقتصادی، گشایش فرهنگی و جز آن بسیار حرفها با
مردم زده است. اگر توانست به وعدههای خود عمل کند که چه بهتر امّا اگر نتوانست، بايد
دلیل یا علّت این نتوانستن را به مردم گزارش دهد. این کمترین کاری است که از
وی انتظار میرود.
پیشین: لابی با مردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.