شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸
تهران - ایران
مجدّداً یکی از مسئولین گفت که به دلیل نوع مصرف آب و جایگزیننشدن آن با آبهای بارشی خطر فرونشست نه تنها دشتهای ایران بلکه شهرهایی چون تهران را هم تهدید میکند. با خطر فرونشست زمین حتّی ساختمانهایی که در برابر زلزله مقاوم شدهاند نیز ممکن است با فرونشست ناشی از زلزله آسیب ببینند. حکایت ما و بحرانهای بالقوّه مانند آن داستان مولوی است که مردی آویخته به طنابی در چاه از ماری میگریخت که درست در دهانهی چاه چشمش به کندوی عسلی افتاد. مار را فراموش و دست به سوی عسل دراز کرد. این قدر که ما -به معنای منفی آن- ابنالوقتیم، بعید میدانم قومی دیگر باشند.
زایندهرود
زایندهرود هم تا حدّی از بارشهای سال آبی گذشته بهرهمند شد و طرفیّت آن از حدود ۲۸۵ میلیون متر مکعّب رسید به بیش از ۸۵۰ میلیون متر مکعّب؛ حاصلش چه شد؟ آیا برای احیای گاوخونی فکری شد؟ آیا برای مصرف مقتصدانهی آینده ذخیره شد؟ خیر. حدود ۳۵۰ میلیون متر مکعّب صرف کشت تابستانه از جمله برنج شد. انگار نه انگار که یکی دوسال پیش تصویب کرده بودند که جز شمال کشور نباید جایی در ایران برنج کاشته شود. گویی مسئولان اصفهانی ما مطمئناند که سال آینده هم باران خوبی خواهد بارید و گرنه چیزی بیش از ظرفیت پارسال سد را صرف کشت تابستانه نمیکردند. حکایت مولوی را باز هم به یاد بیاوریم.
خرّمشهر
با یکی از دوستان جنوبی حرف میزدم، از وضع آب پرسیدم گفت که آب دوباره شور و بدبو شده و پس از مدّت کوتاهی بعد از آشوب گذشته که -به جای رفع علّت اصلی و تصفیهی آب کارخانهها به ویژه صنایع نیشکر- آب شیرین از بالادست آوردند، دوباره همان آب بیکیفیّت گذشته در لولهها جاری شده. گویا لولهکشی جدید هم کرده بودند ولی به کنتورها وصل نشد و وضع کمافیالسابق است. حالا اگر کسی اعتراض کند، میدانید چه میشود؟ دو سه نفر را با پرچم فلان و شعار الاحواز علم میکنند که بله کار اینهاست نه مردم عادی. خبرش که به رسانههای خارج برود هم که تکلیف روشن است. دستهبندیهای موافق/مخالف دولت یا نظام شکل میگیرد و آنچه همه -از حاکمان گرفته تا فعّالان سیاسی و مجازی- فراموش میکنند همین مردم عادیاند. حال و روز کنونی خرّمشهر، کارنامهی نظام جمهوری اسلامی است. ممّد نبودی ببینی.
مجدّداً یکی از مسئولین گفت که به دلیل نوع مصرف آب و جایگزیننشدن آن با آبهای بارشی خطر فرونشست نه تنها دشتهای ایران بلکه شهرهایی چون تهران را هم تهدید میکند. با خطر فرونشست زمین حتّی ساختمانهایی که در برابر زلزله مقاوم شدهاند نیز ممکن است با فرونشست ناشی از زلزله آسیب ببینند. حکایت ما و بحرانهای بالقوّه مانند آن داستان مولوی است که مردی آویخته به طنابی در چاه از ماری میگریخت که درست در دهانهی چاه چشمش به کندوی عسلی افتاد. مار را فراموش و دست به سوی عسل دراز کرد. این قدر که ما -به معنای منفی آن- ابنالوقتیم، بعید میدانم قومی دیگر باشند.
زایندهرود
زایندهرود هم تا حدّی از بارشهای سال آبی گذشته بهرهمند شد و طرفیّت آن از حدود ۲۸۵ میلیون متر مکعّب رسید به بیش از ۸۵۰ میلیون متر مکعّب؛ حاصلش چه شد؟ آیا برای احیای گاوخونی فکری شد؟ آیا برای مصرف مقتصدانهی آینده ذخیره شد؟ خیر. حدود ۳۵۰ میلیون متر مکعّب صرف کشت تابستانه از جمله برنج شد. انگار نه انگار که یکی دوسال پیش تصویب کرده بودند که جز شمال کشور نباید جایی در ایران برنج کاشته شود. گویی مسئولان اصفهانی ما مطمئناند که سال آینده هم باران خوبی خواهد بارید و گرنه چیزی بیش از ظرفیت پارسال سد را صرف کشت تابستانه نمیکردند. حکایت مولوی را باز هم به یاد بیاوریم.
خرّمشهر
با یکی از دوستان جنوبی حرف میزدم، از وضع آب پرسیدم گفت که آب دوباره شور و بدبو شده و پس از مدّت کوتاهی بعد از آشوب گذشته که -به جای رفع علّت اصلی و تصفیهی آب کارخانهها به ویژه صنایع نیشکر- آب شیرین از بالادست آوردند، دوباره همان آب بیکیفیّت گذشته در لولهها جاری شده. گویا لولهکشی جدید هم کرده بودند ولی به کنتورها وصل نشد و وضع کمافیالسابق است. حالا اگر کسی اعتراض کند، میدانید چه میشود؟ دو سه نفر را با پرچم فلان و شعار الاحواز علم میکنند که بله کار اینهاست نه مردم عادی. خبرش که به رسانههای خارج برود هم که تکلیف روشن است. دستهبندیهای موافق/مخالف دولت یا نظام شکل میگیرد و آنچه همه -از حاکمان گرفته تا فعّالان سیاسی و مجازی- فراموش میکنند همین مردم عادیاند. حال و روز کنونی خرّمشهر، کارنامهی نظام جمهوری اسلامی است. ممّد نبودی ببینی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.