يكشنبه ۱۸ دي ۱۳۹۰
۱- واژگونی ساعت شنی
وقتی حوادث خودبهخود در مسیر درست قرار گرفته، چرا باید ناراضي بود؟ کسی تیشه به ریشهی خود میزند، خُب بزند. جریان انحلال خانهی سینما بیشتر به شوخی شبیه است ولی تبعات سختی برای منحلکنندگان آن دارد حتّی اگر به گفتهی توکّلی، احمدینژاد در دقیقهی نود سر برسد و جلو این کار را بگیرد تا برای خود محبوبیّت ایجاد کند. مگر دخالت او در کنارگذاشتن استادان دانشگاه چیزی به وی افزود که حالا برگ برندهای برای او باشد؟ وزیر اوست که دارد این کارها را میکند به علاوهی مشتی بیهنر که کارنامهی کمقدری در ساخت و تهیّهی فیلم دارند و حالا بخت و اقبال، آنان را به جایی رسانده که برای دیگران تصمیم بگیرند.
اینجاست که قدر و قیمت نهادهای مدنی آشکار میشود. در برنامههای تلویزیونی پس از انتخابات یکی از اهداف بیگانگان برای ایران و کشورهای مشابه- با استناد به یکی دو شخص و کتاب معروف- تأسیس هرچه بیشتر NGOها بازگو میشد. آمارهای دولت خاتمی را به عنوان شاهد میآوردند در خیانتی به نام تأسیس نهادهای غیردولتی و متّکی بر اراده و مشارکت مردمی که سازندهی جامعهی مدنی هستند و مانع اعمال قدرت بیواسطهی حاکمیّت میشوند. حالا ما شاهد منع و لغو مجوّز احزاب و نهادهای صنفی گوناگون هستیم تا حکومت با اتّکا به عوامفریبی و ادّعای پشتیبانی تودهای بیتعیّن به نام «مردم» بتواند کار خود را به پیش ببرد. ایستادگی هنرمندان سینما و حمایت هنردوستان از آنها میتواند هزینهی این کار را برای آن بسیار سنگینتر کند.
در میان اندیشمندان و هنرمندان ایران گروههایی که بین دو طیف سراپامتجدّد و سراپاسنّتی ایستادهاند همیشه بیشترین فشار را تحمّل کردهاند. از طرف گروه اوّل با اتّهام داشتن عقایدی خاص و احیاناً رانتخواری مقطعی مواجه میشوند و از سوی گروه دوّم با اتّهام جازدن و عدول از ارزشها. بیانیّهی همین گروه در اعتراض به انحلال خانهی سینما- در كنار اقدام عملي بزرگاني مانند فرمانآرا-، زنده و پویابودن آنها را میرساند که البتّه ارزش ساختههایشان را باید در جای خود بررسید. دو فیلم منتقد مربوط به حوادث پس از انتخابات هم کار دو نفر از همین گروه است.
در حاشیه(به بهانهی همین گروه سینماگران معترض): دنیای تصویر به مدیریّت علی معلّم در شمارهای که به نقد «یه حبّه قند» پرداخت دو نقد منفی (به معنای دقیق کلمه) چاپ کرد که یکی سراپا بدوبیراه و ناسزا بود. منتقدی که نتواند بین شورجه و سلحشور و شمقدری از یکسو و افخمی و حاتمیکیا و تبریزی و میرکریمی از سوی دیگر تفاوت بگذارد، بهتر است نام دیگری بر خود بنهد. تمام اینها برای انتقاد میرکریمی از هیئت داوری جشنوارهی فجر؟ این کار فرهنگی است یا تسویهحساب؟ و بدینگونه است که این کار دنیای تصویر را میتوان در کنار مجلّهی فیلم نهاد که سه شمارهی پیدرپی به «جدایی نادر از سیمین» پرداخت بدون حتّی یک نقد دقیق خردهگیرانه. همهچیزمان به همهچیزمان میآید یا نمیآید؟ نقد ما زمانی از سینمای ما جلو بود ولی حالا هنر از نقد جلو زده و چه خوب!
۲- باز هم ساعت شنی
آرام بودن جوّ اعتراض و به استقبال انتخابات رفتن تا حالا بد نبوده است. کنارهگیری و تحریم برخی گروهها در کنار کاهش شدید آمار ثبتنامکنندگان، پیشبینی کاهش رأیدهندگان در تهران و مواردی از این دست مقدّمههای خوبی هستند. امیدوارم آن همه جنجال وابستگان نظام دربارهی تهیّه و تدارک گروه موسوم به انحرافی، هیاهوی بیدلیل نباشد و از احمدینژاد بخاری بلند شود و بتواند بصیرت طرفداران شش سالهی او را بیش از پیش آشکار کند.
اختلاف نظر بین او و وزیر کشور دربارهی مسؤول ستاد انتخابات کشور، این گمان را تقویت میکند که وزیر کشور به خاطر نظامی بودن، بیشتر از رهبر حساب ببرد و آن رویدادهای زمان محصولی به راحتی تکرار نشود. با اعلام نام تأیید صلاحیّتشدگان، واکنشها به عملکرد شورای نگهبان و ارائهی فهرست گروهها میتوان اوّلین گمانهزنیها را دربارهی جنگ قدرت درون نظام انجام داد.
میماند تصمیم برخی جوانان سبز به حضور خیابانی؛ این دوستان اگر مصمّم بودند میتوانستند با آغاز حصر موسوی و تا زمانی که میشد ادّعا کرد هنوز در خانهی خودش است، تجمّعی هدفدار بر پا کرد؛ حالا که وقتش گذشته لااقل تا پس از سیزده اسفند صبر کنند. جنبش سبز در خیابان حرفهایش را زده است و تکرار آن جز فقط با اجماع عقلای داخل و خارج کشور مفید خواهد بود.
۳- بیرون از مرزها
برهان غلیون حرفهايي صریح و بیپرده دربارهی قمار نظام در حمایت از حکومت سوریه زده است. دو نکته در این باره گفتنی است:
الف: من پیشتر به بهانههای دیگر از لزوم همکاری و همفکری سبزها با دیگر سازمانهای دموکراتیک نوشته بودم. انقلابیان کشورهای منطقه نزدیکترین افکار، مواضع و اهداف را با معترضان ایرانی دارند. نشستهای مشترک، همفکری و برنامهریزی بین دو طرف بسیار ضروری است. تمام طرفها تجاربی دارند که میتوانند با هم ردّوبدل کنند و البتّه نفس حضور فعّال بدیلهای نظامهای مستقرّ میتواند زنگ خطری برای حکومتهای خودکامه هم باشد. همکاری نزدیک با معترضان منطقهای و همکاری بر اساس احترام متقابل و استقلال کامل با هر که خواستار استقرار آزادی و عدالت در جهان است، برنامهای در خور اعتناست. این روش، نقطهی تعادلی بین بیگانهستیزی آوازهگرانهی طرفداران نظام و کمکخواهان برخی افراد از قدرتهای جهانی است.
ب: برهان غلیون متفکّری نامآشنا و رهبر شورای ملی سوریه است. متأسّفانه معترضان ایرانی هنوز از داشتن چیزی شبیه شورای ملّی محروم بودهاند. دلیل آن هرچه باشد (تفاوتهای فکری آشکار تا نداشتن روحیّهی کار جمعی و...) به نظر میرسد فعّالان سیاسی بر اساس نوع نظام جانشینی که برای نظام فعلی در نظر دارند از همکاری با هم امتناع میکنند. در حالیکه این همکاری برای نفی حکومت مطلقه است و تصمیمگیرندهی نهایی مردم هستند تا از بین شیوههای محتمل یکی را انتخاب کنند، پس این تشتّت معنایی ندارد. توصیهای که در بند الف کردم، مبتنی بر وجود کسانی است که بتوانند از سوی منتقدان نظام حرف بزنند و خوشبختانه هستند افرادی که دارای چنین توانایی و خوشنامی باشند. در حالیکه امروز هم تحلیلگران خارجی و هم وابستگان نظام از الهامبخش بودن جنبش سبز برای بهار عربی میگویند، نباید از موج تغییرات خاورمیانه بیش از این عقب ماند؛ خصوصاً حالا که عملکرد نظام حاکم در تخاصم با سازمانهای بینالمللی، با تحمیل تحریمهای روزافزون، فرصتهای بسیاری را سوزانده، فقر را بر سر سفرهها آورده و احتمال برخورد نظامی را هر روز بیش از پیش کرده است. نوشتن پیرامون این موضوع را به زمان خود وامیگذارم.
پ.ن: نكات سبز پيشين را كه نگاه ميكردم خيلي اميدوار شدم. به جز پيشنهاد حضور خياباني كه بعدها به دليل ديدن شكاف بين شخص اوّل و دوّم نظام اصلاح شد، «تحريم فعّال انتخابات» و «انتقاد از رهبر» را به عنوان دو هدف كوتاهمدّت پيشنهاد كردم. اوّلي با كنارهگيري اصلاحطلبان و تحريم بدنهي جنبش سبز كمابيش محقّق شده و دوّمي با نامهنگاريهاي بيسابقه به رهبر نظام وارد مرحلهي جديدي شده است.
فارغ از همه بحثای حاشیه ای فیلم میرکریمی با اینکه فیلم خوش آب و رنگی بود اما به لحاظ مضمون چیزی برای گفتن نداشت. من اون نقدایی که شما اشاره کردین رو نخوندم، و باز فارغ از اینکه نقد سینمای ایران در چه سطحیه ولی مخالفت با فیلم میرکریمی لزوما نشانه ضعف نقد نیست البته این نظر من هست
پاسخحذفسلام
پاسخحذفعیار جان این مصاحبه دکتر کچوئیان با رجانیوز به نظرم متضمن نکات زیادی است که نوع نگاه طیف حاکم رو به مسائلی که از دید ما بدیهی هستند به روشنی آشکار میکنه. امیدوارم در ایماهای آینده به این مسائل بپردازید. موفق باشید
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=113093
معلم و دوستان با ناديده گرفتن فيلمهاي فرهادي و ميركريمي در جشنواره فجر قبلا هنر خودشان را نشان داده بودند
پاسخحذف