چهارشنبه
۹ فروردین ۱۳۹۶
پارسال از سال قبلش پیش بود
«هرکه بامش بیش برفش بیش» بود
سال اشک و سال شک و سال باد
سال تشویق شعار «مردهباد»
قسمت ما انزوا شد، به درک!
نفت مصروف غذا شد، به درک!
سال رمّالی و جادو، فکّ بخت
رقص آن نظرنزدیک در جشن درخت
حرف اگر حرف است حقّا حرف من
در عراق و سوریه حتّی یمن
با سلیمانی و طائب زد پلی
بین اوهام و جنون و کسخلی
پورسلمان نیمهی جان من است
آورین بر او که ما را دژمن است
توأمان، همراه هم، بیترس و بیم
شرق اوسط را به آتش میکشیم
نقد ممنوع است، پس از بیخ و بن
من فراقانونیام جاجم نکن
خاتمی! از خشم من ایمن نباش
روی پوتین و اسد دارم کراش
عدلک جنسیّتی باشد چرند
من بدم میآید از لفظ «برند»
تا حسن تکدورهای گردد هلا
ای رئیسی جان- مرسی اه- بیا
کل یوم ِخلق را سازی عروس
چون نهنگی*خفته در سال خروس
ضیاءالدین حسینی
*سال شصتوهفت، سال نهنگ بود
ای ول :)))
پاسخحذفبا سلیمانی و طائب زد پلی..
پاسخحذفببخشید فاعل فعل زد کیه؟
"حرف من" در بیت قبل.
پاسخحذفالبته باید از خود شاعر بپرسی :)
سال نهنگ هم داریم؟
پاسخحذفاژدها؟
پاسخحذفبعضی سالها دوتا نام دارند مثل امسال که خروس یا مرغ است یا نهنگ یا اژدها:
حذفhttps://fa.m.wikipedia.org/wiki/گاهشماری_حیوانی
اینجوری مصرع آخر میشود:
اژدهایی خفته در سال خروس