جمعه ۳ امرداد ۱۳۹۳
قرار بود
اشارات مکّرر نشود ولی وقتی حوادث مکرّر میشود و ما عبرت نمیگیریم، چارهای جز
تکرار برخی نکات نیست. خوشبختانه جوّ کلّی فضای وب فارسی و تا حدودی دیگر رسانهها
(به نسبت دفعات قبل) در محکومیّت اقدام اسرائیل است ولی این تمام ماجرا نیست. یک
سؤال باقی میماند که بالاخره باید چه کرد؟ به یاد داریم که پیش از پذیرفتن
مذاکرات و تعلیق غنیسازی، باز هم فضای کلّی نوشتههای تحلیلگران -حتّی منتقدان
نظام- در حمایت از حق ایران بود و توجّهی به هزینهای که ایران برای این حق پرداخت
میکرد نمیشد. تا جاییکه فشار تحریم، نظام را به زانو درآورد و مدافعان شرمندهی
حق ایران (دلواپسان ساکن داخل و خارج) سعی کردند رویکرد جدید را توجیه کنند بیآنکه
به یاد بیاورند آن نوشتههای شعارگونه چه سهمی در نشانی غلطدادن به ساختار تصمیمگیری
نظام ایران داشت.
دور پیش که
در غزّه فاجعهی انسانی به راه افتاده بود، چند ایما نوشتم. ابتدا خطاب به کسانی
که مسأْلهی فلسطین را با ایران گره زدند و هردو را به یک چوب راندند گفتم که
«دوست دشمن شما، دشمن شما نیست» (عیناً همین اتّفاق نیز در دور جدید افتاد). سپس
در ایمایی با عنوان «بازخوانی کشتار مسجد گوهرشاد» نکتهای را خلاف آنچه معمولاً گفته میشود، آوردم. در آن نوشته گفتم که شیخ بهلول وقتی از آمادگی سربازان رضاخان
برای کشتار مردم آگاه شد، اگر میخواست میتوانست به تنهایی در برابر سربازان خطابه بخواند
ولی حق نداشت جان مردم را به خطر بیندازد. پرتاب چند راکت بیخطر وقتی خواهناخواه
به بمباران موشکی اسرائیل میانجامد، تحریک عامدانهی این کشور است. من حماس را
تروریست خطاب نمیکنم ولی جا دارد که این سؤال را از آنها بپرسیم که دستاورد کشاکش
دفعهی پیش برای ملّت فلسطین چه بود که حالا آن را تکرار میکنید؟
حماس به
دنبال آتشبس دهساله در برابر شروطی است که همه از آن خبر دارند. اگر فرض را بر
این بگذاریم که این کشتار بیهدف به زودی پایان خواهد گرفت، سه حالت رخ خواهد داد:
یک.
حماس با بالاتر رفتن تعداد کشتگان آتشبس نامشروط را میپذیرد که بازگشت به نقطهی
آغاز است. صدمات مادّی هنگفت و تلفات جانی که نمیتوان بر آن قیمت نهاد، بدون هیچ
دستاوردی.
دو. اسرائیل با فشار جامعهی جهانی آتشبس یکجانبه اعلام میکند. حماس به حملات خود ادامه میدهد و البتّه نمیتواند صدمهی چندانی به اسرائیل بزند و دستاوردی نیز برایش ندارد؛ تازه باید فشاری را که پیشتر روی اسرائیل بود برای خاتمهدادن به موشکپرانی تحمّل کند.
دو. اسرائیل با فشار جامعهی جهانی آتشبس یکجانبه اعلام میکند. حماس به حملات خود ادامه میدهد و البتّه نمیتواند صدمهی چندانی به اسرائیل بزند و دستاوردی نیز برایش ندارد؛ تازه باید فشاری را که پیشتر روی اسرائیل بود برای خاتمهدادن به موشکپرانی تحمّل کند.
سه. اسرائیل شروط حماس را میپذیرد. ولی آیا برای شما «توافق با اسرائیل» معنای خاصّی
دارد؟ اسرائیل به کدامیک از توافقات پیش پایبند بود؟ مگر زندانیانی که در برابر
آزادی اسیر اسرائیلی آزاد کرد، بعد دوباره دستگیر نکرد؟ حالا هم به فرض پایاندادن به محاصرهی غزّه چندماه دیگر دوباره همین آش است و همین کاسه. حماس علیه
اسرائیل میجنگد ولی در پی توافق با اوست!
به نظر میرسد
تنها راه کشاندن هرچه بیشتر مسألهی فلسطین به سازمان ملل است یعنی همان کاری را
که محمود عبّاس به آرامی انجام داد و میدهد. این را من در ایمای «حماس یا عّباس؟»
با تفصیل بیشتر نوشتم.
اشتباه
اسرائیل واردشدن به جنگ زمینی بود. حمید دباشی در نوشتهای خنثی و بیرمق نوشته
بود که تفاوت نظامی حماس و اسرائیل، تفاوت جنگافزارهای امریکا و ایران است. این دربارهی
اسرائیل درست است امّا دربارهی حماس نه، چون فقط بخشی از جنگافزارهای کوچک ایرانی به
آنجا منتقل شده امّا مسأله این است که حتّی قدرقدرتی مانند امریکا هم روی زمین
به شدّت آسیبپذیر است. امریکا عراق را با خرید فرماندهان عراقی و در یک شبهنمایش جنگی
تصرّف کرد و در افغانستان نیز تا الآن همچنان درگیر طالبان است. اسرائیل هم در جنگ لبنان
تا زمانی که بحث نیروی هوایی بود، پیروز به نظر میآمد ولی به روی زمین که آمد تلفات داد و
عقب نشست و حالا دارد همین را در غزّه تجربه میکند. در صورت شکست ِحملهی زمینی، آن
را تکرار نخواهد کرد.
اسرائیل
طبق قوانین بینالمللی اشغالگر است و واردشدن اسرائیل به هرگونه مذاکرات زیر نظر
نهادهای بینالمللی – و نه فقط امریکا- برگ برندهی فلسطینیان است.
ابومازن دارد این کار را میکند و ترس اسرائیل هم نزدیکشدن حماس به فتح است. این
موشکپرانیهای بچهگانه، ملّت فلسطین را به هدف خود نزدیکتر نمیکند. دربارهی هدف اسرائیل از حملات بسیار گفتهاند. به نظر من هدف اصلی، ریشه در ماهیّت رژیم اسرائیل دارد. اسرائیل ماشین جنگی است و باید همیشه در حال آمادهباش یا نبرد باشد؛ در حالت صلح و مذاکره چارهای جز قبول خطاهای خود ندارد پس باید همیشه اوضاع را در حالت بحرانی نگه دارد تا اجرای عدالت را به تأخیر بیندازد. اسرائیل ترجیح میدهد با حماس روبهرو باشد تا فتح. گاهی اوقات آتشنکردن سلاح نشانهی شجاعت است.
رهبر نظام حاکم
بر ایران گفته است که دیگر منطقهی فلسطینی نیز باید مسلّح شود؛ ایشان هم در آنچه
دارد رخ میدهد مقصّر و و شریک خونریزیهای اسرائیل است. سران حماس گفتهاند که آزادی
قدس نزدیک است ولی این آرزو با آنچه آنان در پیش گرفتهاند محقّق نمیشود. دو
سؤالی را که پیشتر آوردم تکرار میکنم: اوّل اینکه دستاورد جنگ پیشین غزّه برای
ساکنان این منطقه چه بود؟ و دیگر اینکه در چندسال اخیر رویکرد حماس موفّقتر بوده است یا
عبّاس؟ انتظار از نویسندگان سبز و اصلاحطلب بسیار بیش از این است که گفتههای شعارگونهی
رسانههای نظام را تکرار کنند.
بیشتر:
در غزه موشکها را از روی چرخ دستی و در کوچه پس کوچه های شهر به سوی شهرهای رژیم صهیونیستی پرتاب میکنند. نه گرایی نه شلیک هدف مندی. اینا کور کورانه شلیک میکنند 95درصد در آسمان نابود میشود اما آنها همان کوچه پس کوچه ها را هدف قرار میدهند. مقصر در این بین کیست؟
پاسخحذفاین نوشته با مفروضگرفتن جنایتکار بودن اسرائیل نوشته شده و این به وضوح آشکار است.
حذفسؤال شما یک پیش فرض دارد که فقط یک طرف مقصّر است و این از دید من اشتباه است.
اسرائیل آدمهای بیگناه را میکشد ولی حماس این بهانه را به آنها میدهد. وجود داشتن «بدتر» دلیل نمیشود «بد» را نبینیم.
سلام در ادامه ی پست قبلی یادداشتی نوشته ام که دعوتتان می کنم به مطالعه و اظهار نظر
پاسخحذفhttp://puzzle.blogfa.com/post/200
اخوی جان سلام
پاسخحذفشما را همیشه در دل و در محافل دوستان یکی از وزنههای وب فارسی در تحلیل دقیق، عمیق، مستند و منصفانه برشمردهام. با این نوشتهی شما هم تا حدی زیادی همدل ام. اما لحن این نوشته، پررنگشدهی لحنی ست که طی چند سال اخیر با آن مینویسی. لحنی به طور عام آخوندوار و دانای کل و به طور خاص خامنهایوار. این لحن و بیان به زعم من از اثر نوشتههای خوب شما به مرور میکاهد. برخی نشانههای این لحن اینها ست: «دیدید گفتمهای همیشگی»، «اعلام کشفهای قبلاً مکشوف»، «ارجاعات پیدرپی و گاه غیرضرور به مواضع و گفتههای خود» و...
جسارتم را ببخشید.
درود و احترام
راستی، نمیدانم چرا اسمم در کامنت بالا نیامد. من شکراللهی (خوابگرد) هستم.
حذفسلام
حذفممنون از نظر لطفت.
اگر لحنم واقعاً خامنهایوار باشد حتماً یکجای کار ایراد دارد، چون تفاوت در تحلیل و نوع برخورد با مسائل باید در لحن و نثر هم پیدا باشد. در ابتدای این یادداشت نوشتهام که ناچار از تکرارم. وقتی هربار واقعهای مکرّر به واکنشهای مشابه میانجامد چاره چیست؟ همین الآن چند نوشته با این مضمون در وب فارسی پیدا میشود؟ فکر میکنم هرجا که لازم بوده تغییر موضع دادهام و «حرف مرد یکیست» نگفتهام. نمونهاش انتخابات اخیر که اوّل گفتم هرگونه شرکت در آن با آرمانهای جنبش سبز منافات دارد ولی پس از ردّ صلاحیّت هاشمی، مطالبی پیاپی نوشتم و هنگامی که بیشتر از عارف میگفتند، روحانی را به عنوان نامزد جناح تغییرخواه پیشنهاد دادم.
بعضی پریروز یکجور مینوشتند، دیروز یکجور و امروز یکجور؛ بیآنکه برای این تغییر توضیحی داشته باشند. اگر نکاتی که گفتی دافعه دارد، سعی میکنم با رعایت آنها لحنم را مناسبتر کنم.
از تذکّرت متشکّرم
پ.پ: شما خودت چرا اینقدر کم مینویسی و لینکده بیرونق است؟
درود بر شما. پایداری شما را درک میکنم و امید دارم هماره بنویسید و چراغ ایمایان روشن بماند.
حذفمن درگیر جابجاییهایی غولآسا (!) در زندگی و محل زندگی و کار و بار بودهام و نزدیک است که آرام بگیرم و اگر توفیق رفیق راهم بود، خوابگرد را زنده کنم.
عیار جان خوانندهی چندین سالهی وبلاگ خوبتان هستم، ولی خوابگرد عزیز به نکته خیلی ظریفی اشاره کرد. در بسیاری از موارد من هم با نظراتت موافقم؛ با این حال، لزوم این ارجاعات مکرر به ایماهای قبلی را نمی فهمم.
پاسخحذفپاینده باشید
پ.ن.: پاسخ کامنت بالایی (آقای شکراللهی) تازه ظاهر شد. جملهی آخرتون بسیار امیدوار کننده بود. موفق باشید
حذفبا عنایت به استدلال شما به نظر می رسد رهبران جنبش سبز و یا دیگرانی که مردم را به حضور خیابانی دعوت کرده اند (پس از دیدن خشونت عریان نظام) در کشتار و شکنجه نظام شریک جرم اند. لطفا در این مورد روشنگری کنید.
پاسخحذفاین را چند ایما پیشتر در «منطق معکوس» آوردم.
حذفدیگران را نمیدانم ولی رهبران سبز هیچگاه مردم را به طرف خشونت عریان هل ندادند. ابتدا که کسی فکر نمیکرد با راهپیمایی سکوت آنطور برخورد شود؛ حتّی روز ۲۵خرداد تا مدّتی سایت کلمه تأکید داشت که مردم نروند ولی وقتی آن جمع خودجوش عظیم بیاعتنا به هشدارها تشکیل شد، موسوی و دیگران هم به آنها پیوستند.
همه مثل خوابگرد خواننده چندساله ایمایان نیستند. بعضیها تازه آن را میخوانند. مساله فلسطین هم چندجانبه است و اگر به یکی از آن اشاره کنی ممکن است دومی یا سومی مغفول بماند. نظر اول و نظر ماقبل آخر بهترین شاهد مثال است. به نظر می رسد که شما با آوردن لینکهای گوناگون می خواهی بگویی که گرچه دارم از حماس انتقاد میکنم ولی این به معنای موضع نداشتن درباره اسرائیل نیست. در عین حال و آوردن چند ارجاع باز هم این خوانندگان برایشان ابهام ایجاد شده است.
حذفشما همینجا به عنوان وکیل مدافع عیّار منصوب میشی و آسدعلیرضا از مقام خودش خلع میشه
حذفمخلص آقا فرید :)
حذفعیّار اینقدر کثیرالاطراف است که حالا وکیل مدافعش هم نشدیم، وکیل هافبکش میتونیم بشیم!!
حذفآسدعلیرضا سوت زنان در حال خارج شدن از پشت صحنه!
به نظر من رهبران حماس در پی کرسی ساختن از اجساد مردم بيگناه فلسطین هستند، چون بعد از توافق با فتح و مصالحه با دولت محمودعباس جایگاه خود را از دست رفته میدیدند، وگرنه خودشون هم میدونن که حشره کش از موشکهای اونها کارامدتره.
پاسخحذف