امنیّت و عقلانیّت

حاشیه بر اخبار -۱۰۳                                                                                  چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳


محمدتقی اکبرنژاد: کشوری که اولویّت اولش امنیّت باشد نه اقتصادش رشد می‌کند نه فرهنگ. (+)

خیر،‌ هر کشوری باید اولویتش امنیت و استقلال باشد و ایران نیز از این موضوع مستثنا نیست. در سایه‌ی امنیّت و استقلال است که اقتصاد و فرهنگ رشد می‌کند امّا مسئله اینجاست که چرا هزینه‌ی برقراری امنیّت در ایران به فروپاشی اقتصاد انجامیده است؟ در واقع ماجراجویی‌های حکومت ایران کشور را در معرض خطرهای زیادی قرار داده و هزینه‌ی امنیّت را به قدری بالا برده که اقتصاد،‌ فرهنگ و ساختارهای اجتماعی زیر سایه‌ی تورّم، فساد و فروپاشی قرار گرفته است. اگر نظام ایران -حتّی با حفظ «آرمان»های خود- راهکارهای عقلایی و مبتنی بر قوانین پذیرفته‌ی بین‌المللی را در پیش می‌گرفت، نه تهدید مهمی در کار بود و نه امنیّتش به خطر می‌افتاد.

 

این حکم فقط درباره‌ی امنیّت و تهدیدهای خارجی نیست بلکه پیرامون تهدیدهای داخلی هم صادق است. بلوچستان را در نظر بگیرید؛ ناامنی‌های این استان بیش از آنکه به‌خاطر وجود یک گروه تروریست باشد،‌ معلول عقب‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی آنجاست. فقر اقتصادی و فرهنگی به یارگیری این گروه و تداوم حملاتشان انجامیده است. با محرومیّت‌زدایی از مناطق مرزی، زمینه‌ی حرکتهایی از این دست نیز کم می‌شود یا حتّی از بین می‌رود.

 

دولت قطع منظّم برق در سراسر کشور را اعلام کرد.

سؤال اصلی این است که آن همه هزینه‌ (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و..) برای انرژی اتمی به کجا انجامید؟ مگر قرار نبود حدّاقل در تولید برق خودکفا شویم (صدور برق هم پیشکش). بد نیست حاکمان و مدافعان نظام همین یک قلم را برای بررسی کارنامه‌ی خود ملاک قرار دهند.

 

دفاع بن سلمان از حاکمیت ایران در برابر هجوم اسرائیل. (+)

یکی از ویژگی‌های «میدان» در برابر دیپلماسی این است که همه چیز را با هم می‌خواهد وگرنه می‌دانست که یکی از علل گستاخی اسرائیل تنهاماندن ایران در منطقه است. اگر ایران همراهی کشورهای منطقه را با خود داشت اینطور گوشه‌ی رینگ گیر نمی‌افتاد. ایران به صهیونیسم و وهّابیت با یک دید نگاه و به هر دو حمله کرد. اگر با عربستان و کشورهای اقماری آن مدارا می‌کرد،‌ دستش در رویارویی با اسرائیل بازتر بود. آن فیلم کذایی از ابومهندس را که به خاطر دارید؟ در جواب شخصی که می‌گوید إن‌شاءالله از بین رفتن اسرائیل؛ او می‌گوید اوّل آل سعود.

 

ایازی: مراجع نجف به حجاب اجباری معترضند. (+)

در خود عراق هم طبعاً اجباری در کار نیست. این مصاحبه‌ی ایازی را در کنار مصاحبه‌ی هادی قابل بگذارید و بیانیه مجمع محققین که پیشتر درباره‌اش نوشتم، نقش خطیر روحانیون را در انتقاد از خود یادآوری می‌کند. از یک طرف هیچ گروهی مانند خود این صنف به نقد از خود توانا نیستند و از طرف دیگر به افراد منصف یادآوری می‌کنند که همه‌ی این قشر یک‌دست نیستند. (نوشته‌هایی مانند این نقد نیستند، ساده‌سازی یک امر اجتماعی ریشه‌دارند و گرنه آن را در یک گستره‌ی وسیع یعنی روحانیان همه‌ی ادیان بررسی می‌کردند و به جای رسیدن به نتیجه‌ی «منفعت صنفی» آن را یک امر طبیعی اجتماعی می‌دیدند که در همه‌ی فرهنگها رخ می‌دهد)

 

پیروزی ترامپ بر هریس

نمی‌توان درباره‌ی چنین موضوعی خیلی خلاصه نوشت. فوکویاما به نظر بهترین جمع‌بندی را انجام داده است. دموکراتها بیش از هر چیز چوب احتیاط یا حتّی انفعال خود را می‌خورند و جمهوریخواهان از امتیاز تهوّر و عملگرایی افراطی خود بهره می‌برند؛ بدون اینکه وارد درستی یا نادرستی اقدامهای آنان بشویم. مورد ایران را لحاظ کنید؛ بایدن از کنشمندی نسبی اوباما نیز بی‌بهره بود و به جای بازگشت بی‌قید و شرط به برجامی که ترامپ پاره کرد، آن را مشروط به شرطهایی کرد و دیدیم که ایران را تا غنی‌سازی نزدیک به بمب اتمی هم برد. بایدن با پیری سیاسی و انفعال خود هم روسیه را جری کرد، هم ایران و در نهایت اسرائیل. هریس گفته بود که با بایدن فرق دارد ولی بعید می‌دانم که تفاوت فاحشی هم می‌داشت. پیروزی ترامپ بی‌گمان خبر خوبی برای پوتین است ولی درباره‌ی خاورمیانه امّا و اگرهایی وجود دارد. 

 

زنان خشمگین از انتخاب ترامپ اعتصاب جنسی کردند. (+)

اگر این ایده را ضمن یک تهدید پیش از انتخابات بیان کرده بودند، کامالا هریس برنده‌ی انتخابات می‌شد.

 

پیشین: اسرائیل در برابر انسانیّت

عشق، امنیّت، آزادی

جمله‌های سینمایی -۷۸                                                                                       شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳

My Old Ass 2024

الیوت از نسخه‌ی مسن‌ترش می‌پرسد:

- از کجا بفهمم کدوم عشق واقعیه؟

- عشق واقعی اونیه که به آدم احساس امنیّت و آزادی توأمان می‌ده.


Feud 2017

جک وارنر به رابرت آلدرچ می‌گوید که کاری کن جون کرافورد و بت دیویس بیشتر از هم متنفر بشوند.

- آلدریچ: ‌همین الآن هم سر صحنه به اندازه‌ی کافی تنش داریم؛ می‌خوای بیشترش کنم؟

- چیه؟ نکنه کمونیست شدی؟ با کاپیتالیسم مشکلی داری؟ بین اونچه اینجا می‌بینیم نمایشی عریان از بازار آزاده. رقابت شدید. سبک زندگی امریکایی. هرچه بیشتر از هم متنفر بشن، هرچه بیشتر بخوان همدیگه رو نابود کنن، ‌همون اندازه بهتر میشن.

 

Gran Torino 2008

کشیش جوان به والت کوالسکی (کلینت ایستوود) اصرار می‌کند که بنا به توصیه‌ی همسر مرحومش وظیفه دارد کاری کند که او به گناهانش اعتراف کند ولی والت نمی‌پذیرد. یک‌بار پس از اینکه والت به روی چند جوان مزاحم اسلحه می‌کشد کشیش از او می‌پرسد:

- چرا به پلیس زنگ نزدی؟

والت: دعا کردم پلیس بیاد ولی دعام مستجاب نشد.

 

Woman of the Hour 2023

گریمور برنامه تلویزیونی به دختری که قرار است از میان سه شرکت‌کننده پسر مورد نظرش را انتخاب کند:

- من از سال ۱۹۶۸ تو این برنامه بودم و پشت تمام سؤالای دخترا از پسرا یک سؤال نهفته است.

- چه سؤالی؟

- کدومتون به من صدمه می‌زنید؟

  

Three Women 2024

دکتر به بیمار: برای هر زنی وقتی هست که می‌فهمه قرار نیست یه مانکن باشه. برای تو کی بود؟

- چهارده سالگی.

 

 ٰThe Apprentice 2024

روی کوون به دونالد ترامپ یاد می‌دهد چطور همیشه برنده باشد:

من سه تا قانون دارم: یک. همیشه حمله کن، ‌دو. انکار کن؛ هیچ چیز رو به عهده نگیر، سه که مهمتر از همه‌س: همیشه ادعا کن پیروز شدی و باخت رو قبول نکن. 

 

پیشین: شادی رؤیاهای نافرجام

هالیوود و انتخابات ۲۰۲۴

                                                                                                                 سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳

در سال انتخابات طبیعی است که هالیوود نیز با چند فیلم به استقبال آن برود. پیشتر درباره‌ی فیلم «چیزم» یادداشتی نوشتم که خیلی ناخواسته با ورود نامنتظر هریس مصادف شد. دست‌کم دو فیلم دیگر امسال را هم می‌توان در همین راستا دانست. فیلم زندگینامه‌ی رونالد ریگان «Reagan» از آن دسته است که با نگاهی یکسره راست‌گرایانه ساخت شده و از فرایند پیچیده‌ی بافتار اقتصاد، سیاست و اجتماع ایالات متحده تصویری کاملاً فردمحورانه و البتّه ساده‌انگارانه به دست می‌دهد. تحمّل جان ویت به خودی خود سخت است ولی در نقش یک صاحب‌منصب روس با بازی و لهجه‌ی نچسب از آن سخت‌تر. به هر حال سازندگان فیلم احتمالاً می‌خواسته‌اند پیامی به رأی‌دهندگان امروز بدهند که به کسی مانند ریگان نیاز است تا به امریکا سروسامانی بدهد. از پرداختن به ناکامی‌های امریکا در این دوران به ویژه ماجرای گروگانگیری سفارت در تهران و ایران‌کنترا خیلی گذرا رد شده است. یکی از سرسری‌ترین فصل‌های فیلم روایت ناقص و تحریف‌شده از دودستگی ایجادشده در هالیوود بر سر دوران سیاه مک‌کارتیسم و گزینش،‌ تفتیش عقاید و دادگاههای نمایشی آن است. رونالد ریگان یکی از حامیان چپ‌ستیزی افراطی در هالیوود بود ولی اینجا فقط به نقش مثبت وی در مقابله با کمونیستها پرداخته می‌شود. نوع برخورد ریگان با کمونیسم و فروپاشی اردوگاه چپ باعث شده که حتّی دموکراتها نیز برای آن دوره احترام خاصی قائل باشند ولی این نوع فیلمها را باید کسی بسازد که دارای دیدی آزاد و بدون افتادن در ورطه‌ی جانبداری یا نقد یکسویه‌ی منفی باشد.

 

 فیلم «کارآموز» علی عبّاسی از آنچه فکر می‌کردم بهتر بود. وسواس کارگردان در تک‌تک صحنه‌ها و نماها مشهود است و فیلمبرداری خاص و کهنه‌نمای کسپر توکسن فضای دهه‌های هفتاد و هشتاد را کاملاً تداعی می‌کند. قاعدتاً فیلم باید درباره‌ی ترامپ باشد ولی بازی و نقش جرمی استرانگ در نقش روی کوون بیشتر به چشم می‌‌آید. در واقع ترامپ کارآموز اوست و آموزه‌هایش -به ویژه سه قانون خاص او- را موبه‌مو تقلید می‌کند. برعکس فیلم ریگان که توانست به‌اصطلاح دخل و خرج کند، این فیلم در گیشه چندان موفّق نبود که گویا در پخش و نمایش آن با محدودیّتهای هم مواجه شد. عباسی بین استفاده از یک ستاره برای تضمین فروش و یک بازیگر توانا گزینه‌ی دوّم را انتخاب کرد که گرچه عیار فیلم را بالا برد ولی باعث شد در گیشه چندان دیده نشود. 

  

روی کوون حلقه‌ی رابط این دو فیلم در دنیای واقعی است. در واقع کوون مشاور ارشد سناتور مک‌کارتی در جریان پاکسازی‌های ضدّکمونیستی بود و ریگان یکی از شاهدان دادگاهها. بعدها کوون پای مرداک را به حلقه‌ی اطرافیان ریگان باز کرد. راه‌یابی مرداک به حلقه‌ی قدرت از دوران ریگان آغاز شد و به فاکس نیوز فعلی رسید. کوون درست مانند لقبی که فیلم ریگان به او می‌دهد «مجاهد» یا مبارز صلیبی بود و فعال ضدهمجنسگرایی که بعدها و پس از مرگ بر اثر ایدز معلوم شد که خودش همجنسگرا بوده است. به روایتی کوون پیش از انتخاب ریگان با پرداخت رشوه (که در فیلم کارآموز می‌بینیم چقدر در آن تبحّر دارد) به ایجاد چنددستگی بین رقبای ریگان کمک کرد تا رونالد ریگان راحت‌تر به کاخ سفید راه یابد. (بیشتر: اینجا)

  

موسیقی هانس زیمر نقطه‌ی بارز فیلم «کارآموز» است که پیرانه‌سر ابایی از تجربه‌های جوانانه ندارد. یکی از عناصر موسیقی این فیلم استفاده از تمها و سازهای کلیسایی در تقابل ظاهری با تصاویر فیلم است. در واقع برداشت خاصی از مسیحیت نقش ویژه‌ای در سروشکل دادن به نگاه راست و جمهوریخواه در امریکا دارد. در فیلم «ریگان» نیز به همراهی و همگامی یک کشیش و پیشگو به او اشاره می‌شود که سالها قبل از دوره‌ی ریاست‌جمهوری به او می‌گوید که اگر رهنمودهای او را دنبال کند به کاخ سفید می‌رسد. نحوه‌ی ایستادن دایره‌گون آنها و گرفتن دستها را این اواخر ترامپ و حامیانش هم -که گویا فکر می‌کنند او را خدا فرستاده- بازسازی کردند. محض انبساط خاطر یک نکته را اضافه کنم. چندسال پیش که پرداختن به موضوع تجربه‌های نزدیک مرگ در ایران این‌قدر مد نشده بود، در یک کانال انگلیسی شخصی که ادعا می‌کرد وقایع پنجاه‌سال آینده را در N.D.E خود دیده با قطعیت می‌گفت که ترامپ برای بار دوم به ریاست‌جمهوری می‌رسد ولی در سال ۲۰۲۸! درستی یا نادرستی شهود او (یا نیمی از آن) ساعاتی دیگر مشخّص می‌شود.

 

تصویر بالا، از راست: روی کوون،‌ روپرت مرداک و رونالد ریگان در دفتر بیضی کاخ سفید

آرمان فلسطین و راه‌حل دوکشوری

                                                                                                                  یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳


از ابتدای شروع انقلابی که به سرنگونی رژیم پهلوی انجامید یکی از دستورالعمل‌های آیت‌الله خمینی به خطبای طرفدار خود پرداختن به مسئله‌ی اسرائیل بود. همین موضوع در قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصول۱۱، ‌۱۵۲ و ۱۵۴) به شکلی منعکس شده که -با تفسیر خاص مجریان-  اجازه‌ی دخالت در امور دیگر کشورها را بدهد. راه‌حل جمهوری اسلامی در تمام این مدّت محو اسرائیل و تشکیل یک کشور واحد فلسطینی بوده است که آشکارا مخالف معاهده‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های سازمان ملل است.

 

در طول این سالها کمتر صدایی درباره‌ی راه‌حل دوکشوری برای زخم کهنه و چرکین خاورمیانه از داخل مرزهای ایران بلند شده است. بلندمرتبه‌ترین مقامی که در این باره سخن گفته سیّدمحمّد خاتمی است که در گفتگو با یک نشریّه‌ی خارجی پس از دوران ریاست جمهوری خود اشاره‌ای بسیار گذرا به این موضوع داشت که راه‌حل دوکشوری به نظر وی تنها راه ممکن است. بر همین اساس بیانیّه‌ی مجمع مدرّسین و محقّقین حوزه را که اشاره‌ی کوتاهی به پذیرش اسرائیل در کنار فلسطین داشت باید بسیار جدّی گرفت.

 

جهان ایده‌آل یک مسئله است و واقعیّات مسئله‌ای دیگر. سیاست مبتنی بر خرد و درایت، یافتن راهی معقول و ممکن بین این دو مسئله‌ است. با مرور حوادث چند دهه‌ی گذشته به زحمت بتوان به جز راه‌حل دوکشوری برای این منطقه راه دیگری یافت که امکان عملی نیز داشته باشد. سیاست ایران به وضع کنونی منطقه انجامیده که خاورمیانه را در آستانه‌ی جنگی بزرگ قرار داده است. طرفداران نظام می‌گویند :«ما جنگ‌طلب نیستیم بلکه جنگ‌بلدیم». اگر جنگ‌طلب نبودید، باقی‌ماندن نیروهایتان در سوریه پس از نابودی داعش و پایگاه‌زدن در آنجا پشت مرزهای اسرائیل مگر ممکن است به غایتی جز جنگ بینجامد؟ اسرائیل هم -به ویژه در دوران ترامپ- تلاش کرد که غصب جولان را قانونی کند و سرزمینهای کرانه‌ی باختری را بیش از پیش ببلعد و به طور عملی به سوی یک کشور اسرائیلی واحد برود. کشتار هفتم اکتبر دست آنان را در تحقّق این هدف کاملاً باز گذاشته است. در واقع حماس ناخواسته امید تشکیل یک کشور فلسطینی را به یک رؤیای دور تبدیل کرده است.

 

کشورهای عربی که سالها مجادله را بی‌حاصل دیدند ‌تلاش کردند با باز کردن درهای دوستی، اسرائیل را به پذیرش یک کشور فلسطینی تشویق کنند. شاید از دید طرفداران فلسطین چنین کاری سازشکاری باشد ولی اگر به نتیجه برسد معلوم می‌شود بسیاری وقتها از تدبیر و مسالمت کارهایی برمی‌آید که از جهاد و سلاح برنمی‌‌آید. 

 

محکوم‌کردن هفتم اکتبر حماس و کشتار غیرنظامیان به دست دولت تندرو اسرائیل از هر کسی برمی‌آید؛ اساس کار پرداختن به راه‌حل نهایی این بحران است. درست است که اهل نظر زورشان برای تأثیرگذاری بر روند سقیم کنونی که به بالاگرفتن آتش معرکه انجامیده نمی‌رسد ولی تلاش نظری صرف هم غنیمتی است و می‌تواند پایه‌ی عمل شود. واکنشی که طرفداران نظام به بیانیّه‌ی کوتاه مجمع نشان دادند و به تجمّع جلو دفتر آنان انجامید نشان می‌دهد که همین یکی دو سطر چقدر برایشان گران تمام شده است. بر دیگر روشنفکران و فعالان سیاسی هم فرض است که با نظرداشت جنایات مستمر و هدفمند حکومت اسرائیل از شعارهای نظام درباره‌ی نابودی اسرائیل فاصله بگیرند و راه‌حلی را که قابلیّت عرضه در نهادهای بین‌المللی داشته باشد بیان و از آن دفاع کنند.

 

مرتبط:‌ صلح اعراب و اسرائیل، عاقبت محور مقاومت، حماس یا عبّاس؟

واقعیّات و تبلیغات

                                                                                                                    سه‌شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳


یکی از دوستان پرسید حالا که پدافند ایران از بین رفته یا کارایی ندارد چه عاملی جلودار اسرائیل است که دیگر اهداف اقتصادی را نزند و ایران را سوریه نکند؟ می‌خواستم با دیدن تیتر و مطالب برخی رسانه‌های خارج که از ایرانی‌بودن تنها زبان فارسی برایشان باقی مانده مطلبی بنویسم که همینجا فقط با تمرکز روی موضوع پدافند خیلی مختصر به آن می‌پردازم.

 

تا اینجای کار چه مطالبی درباره‌ی جزئیّات حمله‌ی اسرائیل می‌دانیم؟

نیروهای اسرائیلی ابتدا در دو مرحله رادارهای سوریه و عراق را از کار انداختند تا هواپیماهای غول‌پیکر بوئینگ سوخت‌رسان بتوانند تا شرق سوریه پرواز کنند و کسی خبردار نشود. سپس رادارهای مرزهای غربی ایران (ایلام، اهواز و ماهشهر) را هک کردند و در همین حین آنها را هدف قرار دادند، بعد به رادارهای اس‌سیصد حمله کردند و از هشت رادار فعال،‌ هفت‌تا را زدند. آنگاه با خیال راحت حدود ده هدف نظامی را در شاهرود،‌ طالقان، خجیر و پارچین هدف قرار دادند.

 

همانطور که می‌بینید آنچه رخ داد طیّ یک سلسله اقدام‌ها بود که قرار نیست هر بار به همین شکل اتفاق بیفتد. مثلاً اگر ایران رادارهای سوریه و عراق را تقویت کند که به این سادگی از کار نیفتد نصف راه دفاع از خود را رفته است. آنها اگر هدف موشک هم قرار بگیرند، نوعی هشدار برای ایران است. ایران اگر بتواند جلو هک رادارهای خودش را که ممکن است با کمک عواملی از داخل بوده بگیرد،‌ باز دستاوردی است.

   

ایران چهار گردان اس‌سیصد دارد که هشت رادار فعال داشتند. رادارهای مشابه دیگری هم برای استتار و به اشتباه‌افکندن دشمن نصب شده بود که اسرائیل درست به همان رادارهای اصلی حمله کرد. آتش‌بارهای اس‌سیصد سالم است و ایران رادارهای ذخیره‌ی دیگری دارد که بلافاصله جایگزین می‌شود و عباراتی مانند «اس‌سیصدهای ایران از بین رفت» و مانند آن جملاتی شعاری است. 

 

از طرف دیگر بازدارندگی فقط به پدافند قوی نیست و آفند قوی هم بخشی از آن است. من پیش‌بینی کرده بودم که اسرائیل فعلاً فقط به اهداف نظامی حمله می‌کند چون در غیر این‌صورت ایران هم می‌تواند به اهداف اقتصادی و بعد در صورت اضطرار به مناطق مسکونی حمله کند. در واقع ایران در وعده‌ی صادق ۲ هم می‌توانست به صنایع نظامی اسرائیل حمله کند. الآن هم بالابردن آتش منازعه برای خود اسرائیل خطرآفرین است و کسری از موشکهای ایران که از سامانه‌های دفاعی آنها رد بشوند، می‌توانند به مراکز اقتصادی لطمه‌های زیادی بزنند. پس اینگونه نیست که از فردا منتظر حمله‌های بعدی اسرائیل باشیم.

  

می‌ماند تصمیم کابینه‌ی تل‌آویو برای پاسخگویی به حمله به خوابگاه نتانیاهو. به نظرم این‌بار شاید در لبنان و دمشق به نیروهای ایرانی حمله کنند یا برخی فرماندهان ارشد را هدف قرار بدهند و حمله‌ی مجدّدی به ایران در کار نخواهد بود. برای داشتن یک تصویر کاملتر از آنچه رخ داد، کلام کارشناسان متخصّص در این زمینه مرجع است و نه بیشتر نویسندگان رسانه‌های داخلی و خارجی که آرزواندیشی‌شان بر توان دیدن واقعیّات غلبه کرده است.


پ.ن‌: یادداشت را با تمرکز روی موضوع پدافند نوشتم ولی برای پرهیزدادن دوستان از قطعی‌گرفتن هرچه که منتشر می‌شود یک نکته را اضافه کنم. مثلاً گفتند که ترکیب‌کنند‌های سوخت جامد ایران از بین رفت. پیش از حمله‌ی اسرائیل یکی از مسئولان سازمان انرژی اتمی گفت که پیش‌بینی لازم برای حمله‌ی احتمالی اسرائیل شده که گفته‌اش به معنای تغییر مکان برخی تجهیزات بود. آیا ممکن نیست که چنین تدبیری در پارچین هم صورت گرفته باشد؟ آیا ایران مرکز ترکیب سوخت جامد دیگری ندارد؟ همانقدر که رجزخوانی‌های صداوسیما بی‌معناست همانقدر هم ادّعاهای ارتش اسرائیل غلوآمیز است. ارتش اسرائیل قوی است ولی دستگاه تبلیغاتی آن اگر از قدرت نظامی‌اش قوی‌تر نباشد کمتر نیست.

وعده‌ی صادق اسرائیلی

                                                                                                                        شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳


هنوز تا رسیدن تصاویر ماهواره‌ای و بررسی دقیق آنچه دیشب اتفاق افتاد برای برآورد حمله‌ی اسرائیل خیلی زود است ولی چند نکته را اجمالاً می‌توان بیان کرد.

 

یک. همانطور که حدس زده می‌شد به اهداف هسته‌ای و اقتصادی حمله نشد و حمله به اهداف نظامی محدود ماند. حتّی همین حمله به اهداف نظامی هم محدودتر از برآورد کارشناسان بود و می‌توان گفت که نمونه‌ای بزرگتر از حمله به پایگاه اصفهان بود. ابتدا در موج اوّل حمله چند سایت راداری و پدافندی زده و سپس به چند مرکز تولید موشک و پهپاد حمله شد. حملات به شهرهای ایلام،‌ تهران، قم،‌ اهواز و ماهشهر بود.

 

دو. پیام حمله به وضوح «جلوگیری از تشدید تنش» است. اسرائیل آشکارا نشان داد که توان از کار انداختن پدافند هوایی ایران را دارد که در آن صورت کل اهداف اقتصادی و مانند آن کاملاً بی‌دفاع و در دسترس آنها خواهند بود.

 

سه. با یافتن بقایای موشکهای بالستیک هواپرتاب درعراق ظاهراً بیشتر شلیکها از خارج از مرز ایران بوده و نشانه‌ای از ورود اف ۳۵ها به فضای ایران دیده نشد. به این پرسش نیز باید پاسخ داده شود که آیا ایران توانسته برخی از موشکهای بالستیک اسرائیل را رهگیری کند یا نه. اگر اینطور باشد ایران همچنان می‌تواند به کم‌اهمیّت نشان‌دادن این حمله ادامه دهد و تعداد تلفات انسانی خود را به صورت پلکانی اعلام کند.

 

چهار. حمله‌ی اسرائیل به دیگر اهداف مانند سوریه هم به صورت پلکانی بود یعنی مسئولیّت را به عهده نمی‌گرفت،‌ بعد حمله‌ای محدود انجام داد و حالا آزادانه به هر جا بخواهد حمله می‌کند آن هم بدون اینکه سوریه اقدام متقابلی انجام داده باشد. اگر ایران بخواهد تنش را تشدید کند موج بعدی حمله قاعدتاً سنگین‌تر و با اهداف متنوّّع‌تری خواهد بود.

 

پنج. برآورد من این است که مقامهای نظام حمله‌ی اسرائیل را کم‌اهمیّت جلوه می‌دهند و از اینکه گسترده‌تر نبوده راضی خواهند بود. اینکه سران نظام تسلیم تندروانی بشوند که خواهان انتقام هستند یا کار را فعلاً همینجا تمام کنند نیز به میزان عقل و درایت آنها بستگی دارد.

   

جواب متقابل ایران حداکثر به واردکردن خسارت محدودی به اسرئیل خواهد انجامید و در عوض ممکن است پاسخی دریافت کنند که هم به اقتصاد ایران صدمه‌ی جبران‌ناپذیر بزند و هم نارضایتی داخلی را تشدید کند. نظام ایران اگر عاقل باشد باز هم به سیاست استفاده از نیروهای نیابتی خود باز خواهد گشت. حزب‌الله در یکی دو هفته‌ی گذشته صدماتی بسیار بیشتر از موشکهای سپاه به اسرائیل وارد کرده است. جنگ اصلی الان در مرز لبنان و اسرائیل است؛ نباید آن را به تهران کشاند.

آرامش قبل از توفان

                                                                                                                    سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳


رویاوریی ایران و اسرائیل در مسیری برگشت‌ناپذیر قرار گرفته است. هنوز برای بهره‌برداری از این مسیر که با سرمایه‌گذاری نظامی ایران در سوریه و لبنان ساخته شد زود بود امّا حمله‌ی تکروانه‌ی حماس نظام را غافلگیر کرد. در طول سالیان گذشته تمام جهت‌گیری‌های نظامی ایران متمرکز بر جنگ با اسرائیل بود؛ به همین دلیل قبل از اینکه سوریه به تصرّف ایران در بیاید به فکر خرید سوخو ۳۰ بودند که بدون سوخت‌گیری تا اسرائیل برود و برگردد و تنها پس از در دسترس قرارگرفتن فرودگاههای سوریه به طرف سوخو ۳۵ رفتند. شعارهای عبری روی موشکها هم برای نمایش صرف نبود ولی خودشان هم فکر نمی‌کردند که آن موشکها به این زودی شلیک شود.

 

نتانیاهو در جواب مکرون گفت که «جنگ اسرائیل را ساخته است» و گفته‌ی او بخش بزرگی از حقیقت است. اسرائیل به جنگ عادت دارد و کشور جعلی خود را به زور جنگ برای سالها حفظ کرده است. سران اسرائیل عمدتاً نظامی بوده‌اند و جنگ در داخل و خارج برای آنان وضع طبیعی کشورشان است. حمله‌ی نظامی آینده به ایران هم پایان ماجرا نخواهد بود و با جواب ایران، جدال به یک مرحله بالاتر صعود خواهد کرد. با سردمداران فعلی ایران و اسرائیل پایان مسالمت‌آمیزی برای این جدال متصوّر نیست. نوع واکنش ایران به حمله‌ی نظامی اسرائیل از جواب آن مهمتر است. اگر در دفاع بتوانند خسارت قابل ملاحظه‌ای به مهاجمان بزنند شاید دیگر نیازی به حمله‌ی بعدی هم نباشد. اسرائیل موشکهای دوربرد ندارد و احتمالاً عمده‌ی شلیک‌هایش را مثل سابق از خارج از خاک ایران انجام دهد و فقط پهپادها و هواپیماهای رادارگریزش وارد ایران شوند و مهمترین هدفها هم سایتهای راداری، موشکی و صنایع نظامی خواهند بود.

 

پس از فرستادن ماهواره‌ی ایران به فضا یکی از فرماندهان امریکایی گفت که این ماهواره دقت تشخیص بالایی ندارد امّا این ماهواره که برای کاربردهای غیرنظامی ساخته شده با کمک مهندسان روسی دقیق‌تر شده بود و با بالابردن قدرت پردازش در پایگاه زمینی کارآمدی بیشتری نیز یافت. دو حمله‌ی پهپادی حزب‌الله به غذاخوری تیپ گولانی و اتاق خواب نتانیاهو به اعتراف رسانه‌های اسرائیلی با هدایت زنده‌ی ماهواره‌ی ایرانی بود. این ماهواره‌ها و ماهواره‌های روسی به طریق اولی رزمایشهای تمرینی اسرائیل برای حمله به ایران را نیز رصد می‌کنند و انتشار خبر این تمرینها با استفاده از اسناد امریکایی بیشتر عملیات روانی بود. به احتمال زیاد آنچه منتشر شده فقط بخشی از آن چیزی است که ایران در اختیار دارد.  

  

برعکس حملات ایران که موشکی است و تلفات انسانی ندارد، حملات جنگنده‌ها با احتمال دادن تلفات انسانی همراه است و برای همین اسرائیلی‌ها عملیات جست‌وجو و نجات پس از حمله را نیز انجام داده‌اند. هواپیماهای سوخت‌رسان و آواکس‌ها اهداف بزرگ و محتملی برای پدافند ایرانند. امریکا گفته که در این حمله شرکت نمی‌کند ولی همکاری اطلاعاتی این کشور به تنهایی می‌توانند معادلات را تغییر دهد. لورفتن عملیات جاسوسی ایران در اسرائیل نیز بدون دستگیری افراد اصلی پشت‌صحنه بوده که پول و سلاح در اختیار اسرائیلی‌ها گذاشتند. هر دو طرف آس‌هایی دارند که هنوز رو نکرده‌اند.

   

خبر دفاع پنهانی سران عرب منطقه از حمله‌ی اسرائیل به ایران برای کسانی که سالهاست مواضع آنان را دنبال می‌کنند باورپذیر است. آنان حتّی در جنگ سی‌وسه روزه اسرائیل را تشویق می‌کردند که کار حزب‌الله را تمام کند. بخشی از این موضع‌گیری به سخنان تند نصرالله علیه آنان برمی‌گشت. به فرض که آنان به اسرائیل فضای لازم برای حمله را هم بدهند، ایران در جواب کار چندانی نمی‌تواند بکند چون باید مستقیماً با نیروهای مستقر در پایگاههای امریکا در منطقه مواجه شود. الآن وضع کشور آرام است ولی همین روزهاست که نیروی نظامی ایران باید برای اوّلین‌بار پس از چند رویارویی مقطعی با نیروهای امریکایی هنگام جنگ هشت‌ساله، در تقابل با نیروی نظامی دارای فناوری برتر یک امتحان تاریخی را از سر بگذراند. این امتحان یک وجه داخلی هم دارد که چه کسانی با داشتن آرزوی تغییر ساختار سیاسی ایران می‌توانند همزمان هرگونه دخالت خارجی را رد و از عزت، استقلال و اقتدار کشور دفاع کنند یا خیر.

نوبل ادبیات و ایران

                                                                                                                    شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳


همای نوبل ادبیات چند باری نزدیکای نویسندگان ایران چرخیده ولی بر سر و شانه‌ی کسی ننشسته است. این موضوع دلایل زیادی دارد. یکی از آنان نوع سلوک و رفتار بخشی از جامعه‌ی ادبی ایران است. یک‌بار هم که یک نفر از طرف آنان با شاملو ملاقاتی داشت، گویا بیشتر برای این بود که بداند شاعر معترض در صورت دریافت جایزه چه واکنشی نشان می‌دهد. شاملو پیشتر نوبل را «جایزه‌ی بهترین انشای سال در ستایش غرب» خوانده بود. (مقدمه‌ی ترجمه‌ی «نصف شب است دیگر دکتر شوایتزر»). خروجی آن جلسه هرچه بود به دریافت جایزه نینجامید.

 

بیضایی نیز مدّتهاست حتّی با وجود دعوت به سوئد نمی‌رود چون یک‌بار در سفارتخانه‌ی آنجا رفتار مناسبی با او نداشتند. این درحالی است که جایزه‌ی نوبل بستگی زیادی به میزان شناخته‌بودن نویسندگان در کشور سوئد -و نه حتّی جهان غرب- دارد. همین مسئله دوّمین و مهمترین دلیل دورماندن نویسندگان ایرانی از دریافت جایزه است. البتّه نه اینکه خود جایزه اهمیّت حیاتی داشته باشد، شناخته‌شدن آن نویسنده و ادبیات کشور او در جهان است که اهمیّت دارد. بانویی که امسال جایزه برد نویسنده‌ی خوبی است ولی همین الآن ما مانند ایشان چند نفر در ایران داریم. به جز دو نفری که نام بردم و غلامحسین ساعدی،‌ به سادگی می‌توان از چند شاعر و رمان‌نویس چه در گذشته و چه الآن به عنوان نامزد دریافت جایزه نام برد.

 

نوبل صلح دو بار به ایران رسیده و هر دو بار به دلایل سیاسی در حالی که خود جایزه ادبی هم جنبه‌ی سیاسی و اعتراضی مهمی دارد. برنده‌ی امسال نیز یکی از مهمترین رمانهایش را درباره‌ی سرکوب جنبش دانشجویی دهه‌ی هشتاد میلادی در کشور کره جنوبی نوشته است. رفت‌وآمد فرهنگی یکی از مهمترین راههای ارتباط با دیگر فرهنگهاست که به دلیل وضع سیاسی حاکم در ایران تقریبا بسته است و هنرهایی که توانسته‌اند پا را از این محدوده فراتر بگذارند بیشتر مبتنی بر تلاش فردی هنرمند بوده‌اند و نه یک ساختار فرهنگی-سیاسی حامی وی. نکته‌ی مهمتر اینجاست که تقریبا تمام نویسندگان مهم این سامان جزو منتقدان عرصه‌ی سیاست بوده‌اند و بناچار محروم از حمایت دولتی. به هر روی برای معرّفی ادبیات ایران نباید منتظر کسی شد و خود ایرانیان به ویژه ایرانیان ساکن خارج باید با استفاده از افراد مهاجر و دو زبانه در شناساندن ادبیات مدرن ایران به جهان بکوشند.

ایماگویه‌های شاملو

                                                                                                                 یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳

ترجیح می‌دهم شعر شیپور باشد نه لالایی؛ بیدارکننده باشد نه خوب‌آور.

 

بگذار آنکه بی‌هنگام به خواب رفته به ترقّه‌ی آگاه بیداردلی دو ذرع از جا بجهد.

  

هیچ‌کس آنقدر دانشمند نیست که بداند احمق چطور فکر می‌کند.

  

زندگی اجتماعی بدون اخلاق محال است امّا ما حق نداریم چیزی را که مطابق عادت ماست اخلاق بخوانیم و چیزی را که خلاف آن بود ضداخلاق بدانیم.

 

طبع طنزآفرین جامعه در زمینه‌ی ریشخند قدرت و نقد فریبکاریها و رسوایی زورمستان مردم‌سوار معجزه‌ها به ظهور رسانده است.

 

خودکامه حشره‌ای است که از فرط حماقت گرفتار خودفیل‌بینی شده است.

 

گدایی از مردم دست‌کم یکی دو سه آب شسته‌رفته‌تر از آن است که نواله‌خور دستگاه ظلم باشی.

 

یک آلت قتاله ممکن است فوق‌العاده زیبا باشد ولی من از مشاهده چنین زیبایی حالم به هم می‌خورد.

 

افسوس که مشت همیشه هم نمونه‌ی خروار نیست.

 

و قبول کن که آفتاب‌ها از میان سیاهی‌های مرکّب‌ چاپ طلوع می‌کند نه از جرقّه‌های تفنگ و برق صاعقه و از شمشیرهای صیقل‌خورده.


پیشین: ایماگویه‌های تولستوی

شادی رؤیاهای نافرجام

جمله‌های سینمایی -۷۷                                                                                  سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳

Fly Me to the Moon 2024

بعد از خرابکاری در صحنه‌ی فرود قلابی بر ماه که به پخش اجباری فرود واقعی انجامید:

مو برکس: شکست فوق‌العاده‌ای بود!


The Rings of Power 2024


گندالف: وقت مهاجرت خیلی سخته که بدونی چی برداری و چه چیزایی رو جا بگذاری.


Patton 1970


ژنرال جرج اسمیت پاتن: حالا می‌خوام اینو به خاطر بسپری که هیچ حرومزاده‌ای نتونسته با مردن برای وطنش جنگ رو برنده شه بلکه برای بردن‌ جنگ کاری کرده تا یک حرومزاده‌ی احمق و بدبخت دیگه‌ برای کشورش بمیره.


Tulsa King 2024


دوایت منفردی: زمین، منظومه شمسی و کل جهان بر اساس این قانون می‌چرخه که هرکسی،‌ هرجا و هر موقع باید بتونه دیگران رو بابت هرچیزی مقصّر بدونه تا خودش رو از مسئولیّت مبرّا کنه.


The Bridges of Madison County 1995


رؤیاهای قدیم رؤیاهای خوبی بودن؛ به نتیجه نمی‌رسیدن ولی خوشحالم که اونا رو داشتم. 

 

پیشین: قدرت پذیرش

اسرائیل در برابر انسانیّت

حاشیه بر اخبار -۱۰۲                                                                                       جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳



جاسوس ایرانی محل اختفای نصرالله را فاش کرد

برعکس منابع آگاه امریکایی که برآیند سخنانشان معمولاً چیز به دردخوری است، اسرائیلیان در دادن اطلاعات متناقض، ‌اشتباه و جهت‌دار به رسانه‌ها ید طولایی دارند. از ترور فخری‌نژاد تا هنیّه منابع گوناگون چند جور حرف زدند تا اصل ماجرا پنهان بماند. این خبر هم بیشتر ضدّاطلاعات به نظر می‌رسد. البتّه در داشتن نفوذی انسانی کمابیش شکّی نیست ولی ایرانی‌بودن آن برای خراب‌کردن رابطه‌ی ایران و لبنان است.

 

سخنرانی رضا پهلوی و ترامپ در نشست شورای اسرائیل-آمریکا در واشنگتن

تا پیش از وقایع چندسال اخیر هر وقت حرف از باقیمانده‌ی پهلوی‌ها می‌شد معقول‌ترین کار بدرقه‌کردن گوینده با یک لبخند خالی بود. همای سعادت امّا بر سر رضا پهلوی نشست به گونه‌ای که خودش هم باورش نمی‌شد ولی آن را با اشتباهات فجیع از بین برد. از سال ۸۸ تا الآن هر معترضی که از ترس جمهوری اسلامی به اسرائیل نزدیک شد از چاله به چاه افتاد و همه‌ی اعتبار خود را خرج کرد. این را هر کسی که وجدان داشته باشد و بویی از انسانیّت برده باشد درک می‌کند.

 

بوریس جانسون: نتانیاهو در حمام شخصی من شنود کار گذاشت

در مسابقه‌ی توحّش و سبعیّت بسیاری از سران پیشین اسرائیل رقبای خوبی برای نتانیاهو به شمار می‌‌آیند مثل آریل شارون ولی ویژگی خاص نتانیاهو آمیختن کمدی با تراژدی است؛ یک دلقک-دژخیم که از دل فیلمهای دلهره‌آور هالیوود به بیرون پرتاب شده باشد.

 

ترور مجری زن تلویزیون سوریه

حمله هدفمند به مأموران امداد و نجات و کشتن دهها تن از آنان در لبنان

این اخبار را کنار کشتن فلّه‌ای غیرنظامیان در کرانه باختری، غزّه، لبنان و سوریه بگذارید، دیگر مشروع‌بودن هدف‌قراردادن افراد نظامی برای رقبای اسرائیل به طور کامل از بین رفته است. اگر مجری یا خبرنگار یا پزشک و پرستار هدف قرار بگیرند، هدف‌گرفتن نمونه‌های اسرائیلی یا طرفدار اسرائیل هم می‌تواند مقابله به مثل تلّقی شود نه اینکه این کار برای یک‌طرف مجاز باشد -یا با هیچ واکنشی روبه‌رو نشود- و برای طرف دیگر خیر.

 

احتمال حمله به خامنه‌ای در حسینیه یا مصلّی

فرض کنید خامنه‌ای را در چندر روز گذشته می‌زدند یا همین فردا بزنند، چطور می‌شود؟ حکومت ولایت فقیه سقوط می‌کند؟ خیر، فقط خامنه‌ای که در انتهای عمر خود به سر می‌برد تبدیل به شهید می‌شود و شخص دیگری جایش را می‌گیرد. آن شخص هم هر کس باشد تفاوت اتوریته و اقتدارش با خامنه‌ای از تفاوت خامنه‌ای با خمینی بیشتر نخواهد بود.


نماینده اسرائیل منشور سازمان ملل را پاره کرد

اسرائیل دبیرکل سازمان ملل را عنصر نامطلوب و ورودش را ممنوع اعلام کرد

اسرائیل کشوری بنا شده بر اساس ترور، ‌اشغالگری و آپارتاید است. تا نتواند با رقبای خود به آشتی برسد، وارد کردن هر گونه آسیب به آنها فقط آنان را به شکل موقّت به عقب می‌راند ولی اساس اعتراض حفظ می‌شود. به اعتراضات اروپا و امریکا نگاه کنید؛ هیچ‌گاه در چند دهه‌ی گذشته شاهد این جوّ غیراسرائیلی نبوده‌ایم. شعار «از نهر تا بحر» تا یک‌سال پیش عمدتا از دهان اکثر فلسطینیان و برخی مدافعان تندرو آنان شنیده می‌شد و حالا این شعار همه‌جا پراکنده شده است. اسلحه هیچگاه نمی‌تواند در برابر انسانیّت قد علم کند. 

 

پیشین: جهان‌بینی ضدّ دینی

سه گام تا آزمایش هسته‌ای ایران

                                                                                                              چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳


برخی کارشناسان نظامی از هر دو گروه خادمان و منتقدان نظام پس از حمله‌های دیشب متفق‌القول گفتند که به اوّلین آزمایش هسته‌ای ایران نزدیک می‌شویم. به نظر من هنوز راه درازی در پیش داریم که دست‌کم دارای سه مرحله است:

  

یک. ادامه‌ی حملات به پایگاههای نظامی

  

هنوز اسرائیل جوابی به ایران نداده ولی اجمالاً دستاورد حملات دیشب برای نظام یکی خارج‌شدن از «بن‌بست استراتژیک»ی بود که تحلیلگران می‌گفتند. این بن‌بست به معنای آچمزشدن و بی‌عملی تحمیلی بود و نه مثلاً حملات ناموفّق یا کم‌توانی نظامی. دیگر اینکه ایران در حملات دیشب با موشکهای هایپرسونیک خود از سامانه‌های گنبد آهنین،‌ فلاخن و پیکان رد شد برعکس دفعه‌ی پیش که موشکها رهگیری شدند و فقط برخی به نقاط خالی از سکنه خوردند. این موشکها امّا با جنگ الکترونیک منحرف شدند و به طور دقیق به اهداف اصابت نکردند.

  

در جنگها هر دوطرف از یکدیگر می‌‌آموزند. برای نمونه در اوکراین برخی تسلیحات غربی فقط در ابتدا به روسیه ضربه‌ زدند (مثل موشک‌اندازها و رادارهای هیمارس) ولی به تدریج روسها قلق‌ آنها را یافتند و خنثی کردند. در رویارویی ایران و اسرائیل نیز این پیشرفت در مرحله‌ی بعد ممکن است با استفاده از چند عامل دقیق‌تر شود: کم‌کردن زمان اخطار حمله تا خود حمله (دیروز از عصر رسانه‌ها می‌گفتند که حمله‌ی ایران نزدیک است)، پیشرفت در جنگ الکترونیک و استفاده از سیستم‌های هدف‌یابی روسی و چینی،‌ استفاده از توانایی ماهواره‌های روسی و روکردن موشکهایی که هنوز معرّفی نکرده‌اند. این در صورتی است که اسرائیل در جواب فقط به پایگاههای نظامی حمله کند که به احتمال قریب به یقین اینگونه خواهد بود.


دو. حمله به مراکز اقتصادی 

  

حمله به مراکز اقتصادی مثل نیروگاهها یا پالایشگاهها گام بعدی است که به احتمال زیاد به این زودی رخ نخواهد داد چون به علّت گستردگی جغرافیایی هدف‌گیری آنها با موشکهایی که به خطا بروند هم خسارت‌بار است. اگر اسرائیل آنطور که برخی سناتورهای امریکایی و فعالان مجازی اسرائیل گفته‌اند مثلاً خارک را بزند،‌ خود را در معرض حمله‌ی مشابه قرار داده است (مراکز هسته‌ای در ایران فعلاً جزو هدفهای غیرنظامی دسته‌بندی می‌شوند). اسرائیل و امریکا دارند روی رهگیری موشکهای هایپرسونیک کار می‌کنند ولی هنوز به آنجا نرسیده‌اند پس ایران با در نظر گرفتن پارامتر خطا در محل اصابت هنوز این امکان را دارد و می‌تواند مراکز اقتصادی اسرائیل را بزند. ایران هشت‌سال با عراق در جنگ بوده و تجربه‌ی حمله به مراکز نفتی و اقتصادی خود را دارد؛ این اسرائیل است که چنین چیزی را تجربه نکرده و در صورت وقوع آوازه‌ی ضربه‌ناپذیری خویش را بیش از پیش در خطر می‌بیند.

 

سه. حمله به مناطق شهری

  

استفاده از بمب اتمی خواه‌ناخواه به معنای سوزاندن تروخشک با هم و خسارت انسانی وسیع است و این کاری است که اسرائیل در مقیاس بسیار کوچکتر یک‌سال است در غزّه و لبنان انجام می‌دهد و تلفات غیرنظامیان بسیار بیشتر از نظامیان است. موشکهای دیشب اگر به مرکز تل‌آویو هدفگیری می‌شدند خسارت انسانی بالایی را به بار می‌‌آوردند. ایران به سادگی به طرف چنین کاری نخواهد رفت و اگر برود می‌تواند ادّعا کند که موشکها به طرف مراکز نظامی هدفگیری شدند ولی جنگ الکترونیک اسرائیل باعث شد که به خطا بروند و در مراکز جمعیّتی فرود بیایند. تازه خود اسرائیل مدّتهاست به غیرنظامیان حمله می‌کند. چنین گزینه‌ای از رفتن به طرف سلاح اتمی کمتر زیان‌بار است.

  

می‌بینید که هنوز خیلی مانده که ایران به طرف کره‌شمالی‌شدن پیش برود و دست به آزمایش هسته‌ای بزند.

 

سه نکته‌ی مرتبط:

  

یک. طبق آخرین برآوردها حملات ایران به سه پایگاه نظامی اسرائیل بود که موشکها به مقر موساد اصلاّ برخورد نکردند، وضعیّت هاتزریم نامشخّص است، به نواتیم برخورد کردند ولی منجر به آتش‌سوزی نشد، به پایگاه تل‌نوف برخورد کردند و یک مورد آتش‌سوزی رخ داد؛ کمی پیشرفت به نسبت دفعه‌ی پیش. در نظر داشته باشیم که گذشته از ضعفهای نیروی نظامی ایران، اسرائیل در کوچک‌شمردن حملات رقبای خود ید طولایی دارد.

 

دو. هدف اسرائیل کشاندن پای امریکا به ماجراست که از یک‌طرف سیاست بایدن دورماندن از چنین کاری است و در پیامی به ایران گفته بود که در صورت حمله پاسخ اسرائیل قوی‌تر خواهد بود و نه پاسخ ما. از طرف دیگر معروف است که رؤسای جمهور امریکا در ماههای پایان دوره‌ی خود برای جلب افکار عمومی معمولاً کاری خلاف عادت انجام می‌دهند. شاید بایدن زیر فشار اسرائیل و برای تضمین پیروزی هریس مدّت کوتاهی جمهوریخواه شود و دست از تماشا بردارد.

 

سه. دیشب قرار بود بازی فوتبال تراکتور و نماینده هند برگزار شود که هندی‌ها به بهانه‌ی حالت جنگی ایران نیامدند. حالا تصوّر کنید تأثیر انتشار تصویر تماشاگران سپاهان که حین بازی و در ورزشگاه با دست به موشکهای ایران اشاره می‌کنند. آفرین به این وقت‌شناسی!

جام زهر کوچک

                                                                                                                   یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳


عمده‌ی تمرکز تحلیلگران در این یک روز، بحث پیرامون آینده‌ی حزب‌الله و نظام حاکم بر ایران بوده است. طبعاً مخالفان نظام کارآمدی حزب‌الله را تمام شده یا رو به زوال می‌بینند و آن را مقدّمه‌ای بر کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران و تنهاماندن نظام در برابر مردم می‌دانند. منتقدان معتدل‌ نظام امّا (مانند مهدی نصیری) با داشتن مشترکاتی در کلیّات با آنان پیشنهاد هم می‌دهند که اگر نظام عاقل باشد مثلاً باید چنین و چنان کند. مختصری پیرامون دو جام زهری که نصیری می‌گوید:

    

جام زهری که آیت‌الله خمینی گفت به معنای پذیرش یک‌ تنه‌ی مسئولیّت آتش‌بس و دست‌کشیدن از شعار سرنگونی صدّام و آزادی مردم عراق بود که برای هشت‌سال چون‌وچرا در آن روا نبود و جوانان مردم را پس از دو سال دفاع مشروع و آزادسازی خرمشهر به جبهه‌ها می‌فرستاد و طبعاً با پذیرش آتش‌بس دست‌کم شش سال کوبیدن بر طبل جنگ بی‌معنا می‌شد. حالا و در زمان ما نفوذ منطقه‌ای ایران شامل یمن،‌ عراق، سوریه، لبنان و تا حدودی فلسطین می‌شود. حمله‌ی پریروز صدمه‌ای اساسی به یکی از این ارکان وارد کرد که تازه خیلی زود است که آن را به معنای پایان هیمنه‌ی حزب‌الله بدانیم. حوثی‌های یمن هنوز تقریباً هر کار بخواهند می‌کنند و به تنهایی میلیاردها دلار ضرر را به اقتصاد جهانی وارد کرده‌اند و ماجراجویی آنان در دریای سرخ ادامه دارد. ایران با تعلیق تهدید آنان سعودی را وادار کرد تا به اجبار با نظام از در دوستی درآید تا بتواند برنامه‌های عمرانی خودش را جلو ببرد. عراق پاتوق ایرانیان است و محل دورزدن تحریمها. امریکا به‌زودی از عراق بیرون خواهد رفت و سوریه نیز به طور کامل تحت سیطره‌ی ایران است. اینکه انتظار داشته باشیم ایران تمام این دستاوردها را با ترور نصرالله رها کند خیالی خوش بیش نیست.

   

جام زهر دوّم از این هم نامحتمل‌تر است. در بند بالا اگر نظام به وضعی برسد که بین بقا یا دست‌کشیدن از نیروهای نیابتی مجبور شود یکی را برگزیند، ممکن است چنین کند ولی پذیرش رفراندم برای نظام به معنای برگزاری مراسم ختم خودش است. اینکه منتقدان نظام خواهان اصلاحات ساختاری باشند و پیشنهاد رفراندم بدهند یک مسئله است و اینکه نظام آن را بپذیرد مسئله‌ای دیگر. اگر اندک احتمالی باشد که در یک جهان موازی چنین اتفاقی رخ دهد، در خیزشی شدیدتر از خیزش مهسا خواهد بود که نظام با خطر سقوط مواجه شود نه حالا که به زور سرنیزه آرامشی نسبی بر کشور حاکم شده است.

 

یک جام زهر کوچک هست که فعلاً اوضاع را از بدترشدن برای نظام ایران نجات می‌دهد و آن هم آتش‌بس یک‌طرفه‌ی حزب‌الله به اسرائیل و در صورت لزوم عقب‌نشینی به ماورای رودخانه‌ی لیتانی و جایگزینی آنان در منطقه با نیروهای ارتش لبنان است. بهانه‌ی اسرائیل برای حمله به حزب‌الله امنیّت شمال اسرائیل و فراهم‌کردن مقدمات بازگشت آنجاست، با این کار بهانه از دست اسرائیل گرفته می‌شود و حزب‌الله فرصت بازسازی خواهد داشت. البتّه حالا نتانیاهو خودش را در آستانه‌ی فتحی بزرگ می‌بیند و بعید است که به سادگی تن به چنین کاری بدهد امّا با فشارهای بین‌المللی و قول ایران به خودداری از ورود در ماجرا شاید بتوان کاری کرد. این عقب‌نشینی مصلحتی است و به ایران و حزب‌الله امکان تجدید قوا می‌دهد. حتّی اگر این کار مستلزم رهاکردن موقّت فلسطینیان، توافق با اسرائیل و تمرکز بر فعالیّتهای سیاسی باشد، بهتر از تداوم حملات اسرائیل و انهدام باقیمانده‌ی حزب‌الله است. این انتخاب بین مرگ و زندگی جایی است که نوشیدن جام زهر را موجّه و معقول می‌کند.

پایان نصرالله،‌ ادامه‌ی حزب‌الله

                                                                                                                      جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳


حزب‌الله هنوز کشته‌شدن سیّدحسن نصرالله را تأیید نکرده است ولی با توجّه به قراین و اعلام رسمی اسرائیل احتمال زنده‌بودن او خیلی کم است. چه شد که کار به اینجا رسید؟

 

بیشتر تحلیلهای منتقدان اسرائیل از حمله‌ی پارسال حماس به اسرائیل شامل ستایش از شکل حمله، غافلگیری و گروگانگیری از یک‌سو و نکوهش قتل عام غیرنظامیان از سوی دیگر می‌شد. این قتل عام بی‌سابقه که ناشی از دستیابی غیرمنتظره به حریفی ظاهراً شکست‌‌ناپذیر بود، به تدریج به عکس اهداف حماس تبدیل شد تا جایی که برخی فرماندهان حماس در مصاحبه‌ها می‌گفتند که فکر نمی‌کردند اسرائیل اینطور بی‌پروا به غزّه حمله کند. گرچه حماس نابودشدنی نیست و به فرض شکست قاطع باز هم از نو ساخته می‌شود ولی بخش نظامی آن در آینده‌ی نزدیک و متوسّط از کار افتاده و سنوار هم به زحمت از دام اسرائیلیان در آینده جان سالم به در ببرد.

 

حزب‌الله با درگیرکردن خویش در قضایای لبنان خود را در معرض حملات اسرائیل قرار داد. گویا عکس‌العمل اسرائیل در حد جنگ سی‌وسه روزه برآورد می‌شد که حمله و عقب‌نشینی اسرائیل را در پی داشت. اسرائیل امّا حالا چند تغییر اساسی کرده است: 

 

یک. نفوذ انسانی و احاطه‌ی اطلاعاتی این کشور در لبنان به مقدار بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است به گونه‌ای که به زحمت بتوان جایی را خارج از دسترس اطلاعاتی آن تصوّر کرد. ترور حدود هفتاد فرمانده حزب‌الله این سازمان را از لحاظ نیروی انسانی زبده دچار فقر کرده است و بر تصمیمهایش اثر خواهد گذاشت. انفجار بی‌سیم‌ها و دیگر ابزار ارتباطی تراژدی دیگری بود که به سردرگمی بیشتر این گروه انجامید و به گمان من هنوز مین‌های عمل‌نشده‌ی دیگری باقی مانده است.

  

دو. اسرائیل تا پیش از این تحت شرایطی برخی معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی یا توافق با هم‌پیمانان خود را رعایت می‌کرد ولی این‌بار گرچه در ظاهر با امریکا  و غرب رایزنی می‌کند ولی در نهایت کار خودش را می‌کند. به عبارت واضحتر دیگر هیچ خط قرمزی برای خود متصوّر نیست. اسرائیل با در امان بودن از هرگونه پاسخگویی بین‌المللی با توجّه به احتیاط چین و نقش رو به تضعیف روسیه دلیلی نمی‌بیند که ترسی از عواقب کارهایش داشته باشد.

  

سه. ایران نشان داده که -گذشته از آسیب‌پذیربودن در برابر حملات اسرائیل و باخت در تقریباً تمام رویارویی‌های چندسال اخیر- توان و تمایل به ورود جنگ با اسرائیل را ندارد. اینکه این بی‌میلی از روی حزم و دوراندیشی است یا ناتوانی نیز جای تأمّل دارد. ایران می‌داند که امروز ِلبنان فردای ایران خواهد بود و حتّی در صورت عدم همکاری امریکا و کشورهای غربی در جنگ احتمالی بین دو کشور ایران و اسرائیل آسیبهای ایران به مراتب بیشتر خواهد بود و زمینه‌ی ایجاد نارضایتی اجتماعی و شاید شورش را فراهم می‌کند. ایران در صورتی می‌توانست به اسرائیل لطمه بزند که مانند همین کشور اهداف سیاسی و نظامی را هدف قرار دهد و مسئولیّت نپذیرد. این کار نیاز به داشتن احاطه‌ی اطلاعاتی دارد که ایران فاقد آن است. گزارشها از احتمال کشته‌شدن عبّاس نیلفروشان به همراه هاشم صفی‌الدین هم اشاره کرده‌اند. نکته اینجاست که ایران در حالی به درخواست کمک حزب‌الله با استدلال حضور پزشکیان در نیویورک جواب رد داد که نتانیاهو از همان‌جا دستور حمله به نصرالله را صادر کرد.

 

هدف اسرائیل بازگرداندن غرور و امنیّت از بین رفته پس از حملات حماس است که سه مرحله دارد. اوّل کوتاه‌مدّت است که با حمله به غزّه آغاز شد و بر خلاف انتظار آنها در زمانی کم موفّق نبود. با اینکه حماس تقریباً فلج شده است ولی از بین رفتن کامل آن با وجود حضور بسیاری از سران و نیروهای آن آن در خارج از غزّه محتمل نیست.

   

هدف میان‌مدّت اجبار حزب‌الله به عقب‌نشینی از جنوب لبنان است. اسرائیل می‌داند که حزب‌الله نابودشدنی نیست ولی تضعیف‌شدنی چرا. ترور نصرالله و سران حزب‌الله می‌تواند این سازمان را به یک دوره‌ی کمون موقّت برای بازسازی خود ببرد و شاید هم این بار اسرائیل حمله‌ی زمینی محدود دیگری را برای ایجاد منطقه‌ی حائل بین لبنان و اسرائیل امتحان کند.


در بلندمدّت هم هدف دیگر به گمانم کشیدن پای ایران است تا با تکرار غزّه و لبنان در ایران،‌ این کشور را مجبور به عقب‌نشینی از سوریه کند که البتّه بسیار بعید به نظر می‌رسد. در این مرحله اشتباه ایران گرفتارشدن در دامی است که اسرائیل پهن کرده است. ایران اگر قصد صدمه‌زدن به اسرائیل را دارد باید از روش خود اسرائیل برای نفوذ، آسیب‌رسانی و به عهده‌نگرفتن مسئولیّت آن پیروی کند؛ با بالابردن توان اطلاعاتی نه حمله‌ی نظامی؛ با کار روی کرانه‌ی باختری در کوتاه‌مدّت، ارتباط با فلسطینیان ساکن سرزمین‌های اشغالی در میان‌مدّت و گشودن جبهه‌ای جدید از اردن در بلندمدّت.

امروز لبنان، فردا کجا؟

                                                                                                          پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳


یکی از متخصّصان امریکایی می‌گفت: آیا لبنانی‌ها می‌دانند که فردا ممکن است کدام دستگاهشان منفجر شود؟ در واقع اگر انفجارها محدود به پیجرها بود می‌شد امیدوار بود که عملیّات نفوذ اسرائیل به دستگاههای ساخت مجارستان خاتمه یابد ولی انفجار بی‌سیم‌ها،‌ لپ‌تاپ‌ها و رایانه‌ها دیگر کار پروژه‌ای در پنج‌ماه پیش نیست و خبر از تلاش گسترده‌ی اسرائیل طیّ سالها برای کارگذاری وسایل شنود و انفجار در تمام دستگاههای الکترونیکی حزب‌الله دارد. مثلاً در صورت عدم تعویض این وسایل ممکن است فردا دوربین فیلمبرداری جلو سیدحسن نصرالله هنگام سخنرانی او منفجر شود. این تازه بخشی از ماجراست.

   

پیش از این ایران دست‌کم دو بار با تصریح یا در پرده به دستکاری وسایل و تجهیزات خود اعتراف کرده بود. اوّل پس از انفجار نطنز بود که به رغم برخی تحلیل‌ها مبنی بر حمله از بیرون خودشان می‌گفتند که بمب در برخی تجهیزات هسته‌ای پیش از ورود به کشور جاسازی شده بود و به هنگام نیاز فعّال‌سازی و منفجر شد. 

  

بار دوّم پس از چند بار شکست ایران برای فرستادن ماهواره به فضا، جواد ظریف در یک مصاحبه گفت که اختلال و انفجار در پرتاب موشک حامل ماهواره احتمالاً کار امریکاست. جدای از ارسال سیگناهای متداخل و جنگ الکترونیکی، دستکاری و جاسازی در قطعات وارداتی بخشی از آن خرابکاری می‌توانست باشد.

  

حالا سؤال اینجاست: اسرائیلی که با این دقّت ورود وسایل الکترونیکی به لبنان را ردگیری می‌کند، آیا برنامه‌ی مشابهی برای ایران ندارد؟ حزب‌الله حریف اصلی اسرائیل است یا ایران؟ می‌دانیم که بسیاری از قطعات به‌کاررفته در پهپادها و موشکهای ایران ساخت کشورهای دیگر است. برای نمونه اوکراین و متحدان غربی‌اش پهپادهای شاهد ایران را کاملاً بررسی و نام شرکتها و کشورهای سازنده‌ی آن قطعات را هم اعلام کرده‌اند. خوب حالا فرض کنید که فقط بخشی از انبوه پهپادهای داخل ایران و موشکهای ذخیره‌شده در شهرکهای زیرزمینی سپاه آلوده باشند. حتّی تصوّر آن نیز برای نظام وحشتناک است. شاید این نوشته تا پیش از رخدادهای اخیر به نظر بدبینانه یا حتّی خیالبافانه می‌آمد ولی با وقایع چند روز گذشته هیچ احتمالی بعید نیست.

دیگ جوشان خاورمیانه

                                                                                                         چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳


سه واقعه‌ی پیاپی در چند روز اخیر رویارویی اسرائیل و «محور مقاومت» را به مرحله‌ی تازه‌ای رساند. ابتدا حمله‌ی کماندوهای اسرائیلی به حومه‌ی مصیاف سوریه و تأسیساتی بود که در دل کوه بنا شده بود تا از حملات هوایی در امان باشد. برعکس معادلات مقاومتی‌ها که معمولاً یک یا دو مجهولی است،‌ محاسبات طرف مقابل بسیار پیچیده است؛ به گونه‌ای که اگر موانع بر سر راه یک هدف هر قدر هم زیاد باشند با تمهیدهای دقیق یکی یکی را بر طرف می‌کنند و به آن می‌رسند. برای ورود هلیکوپتر به خاک سوریه -که قاعدتاً هدف آسانی برای ضدّهوایی است- تمام تهدیدهای زمینی ابتدا بر طرف شدند، راههای مواصلاتی نیز تخریب شدند و سپس کماندوها با خیال راحت وارد تأسیسات شدند،‌ انفجار را انجام دادند و احتمالاً چند نفر از کارکنان ارشد آنجا (سوری یا ایرانی) را با خود بردند. 

 

حمله‌ی موشکی حوثی‌ها شاید به نظر امر مهمّی نیاید ولی خراش‌انداختن به چهره‌ی رقیبی بسیار توانمند برای آنان یک پیروزی است. در واقع این ایران است که دارد موشکهایش را برای گذر از لایه‌های دفاعی اسرائیل امتحان می‌کند. فرود این موشک نشان می‌دهد که در یک حمله‌ی غافلگیرانه از ایران اوضاع خیلی هم شبیه آنچه در «وعده‌ی صادق» دیدیم نخواهد بود. اسرائیل الآن در داخل،‌ شمال و جنوب وضعیّتی نیمه‌جنگی دارد و خروج از آن در آینده‌ی نزدیک محتمل نیست.

 

انفجار پیجرهای حزب‌الله و شرکا بی‌سابقه‌ترین عملیّات اسرائیل در لبنان بود که ظاهراً در جواب اقدام به ترور یکی از فرماندهای امنیّتی اسرائیل اتّخاذ شد. از بین بردن این پیجرها ادامه‌ی استفاده از آنها را برای ردگیری اعضای حزب‌الله از بین برد و این موضوع نیاز به علّتی بیش از آنچه نوشتم دارد. گویا اسرائیل بر اساس قراینی حدس زده بود که ممکن است اقدام آنها در آلوده‌کردن این پیجرها لو برود و بر سر دوراهی ادامه‌ی استفاده یا انفجار آنان راه دوّم را انتخاب کرد. این انفجارها یک پیام دیگر هم دارد و آن هم اینکه دامنه‌ی نفوذ فنّی و انسانی به درون ساختار حزب‌الله در حدّی است که به رغم از بین رفتن پیجرها باز هم احاطه‌ی اطلاعاتی اسرائیل حفظ خواهد شد.


به احتمال قریب به یقین مین‌های منفجرنشده و نفوذهای علنی‌نشده‌ی زیادی همچنان در ساختار دفاعی مقاومت و ایران وجود دارد. فراموش نکنیم که تلفن سلیمانی در آخرین سفرش ساخت صاایران، مجهّز به سیستم رمزگذاری و مخصوص او بود ولی با وجود این امریکایی‌ها او را آن به آن زیر نظر داشتند. در برابر ضعف تکنولوژیکی، نقطه‌ی قوّت ایران روی‌آوردن به منابع انسانی در خاک فلسطین است. اسرائیل به وضوح از رخنه‌ی ایران در کرانه‌ی باختری خشمگین است و این مسئله چیزی نیست که به سادگی قابل حل و فصل باشد. شرایط منطقه مطلقاً قابل پیش‌بینی نیست و چشم‌انداز هیچ‌گونه آرامشی که نوید صلح یا حتّی آنش‌بسی موقّت را بدهد به چشم نمی‌خورد.

  

پ.ن: گفتم که مین‌های عمل‌نکرده باز هم هست. این بار رادیو، موبایل و رایانه‌ها هم منفجر شدند. تمام این مدّت اعضای حزب‌الله با خود بمب‌هایی حمل می‌کردند که کلیدش در اسرائیل بود. در حالی‌که ارتباط اعضای حزب‌الله با یکدیگر کاملاً مختل شده، کاملاً محتمل است که اسرائیل بخواهد از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و جبهه‌ی جدیدی در شمال باز کند.

Real Time Web Analytics